وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ
﴿۹۹﴾
انصاریان: و یقیناً به سوی تو آیاتی روشن نازل کردیم، و به آنها جز فاسقان کافر نمی شوند.
خرمشاهی: و بر تو آيات روشنگرى فرو فرستادهايم، و جز نافرمانان كسى به آنها انكار نمىورزد فولادوند: و همانا بر تو آياتى روشن فرو فرستاديم و جز فاسقان [كسى] آنها را انكار نمى كند قمشهای: و ما (برای اثبات پیغمبری تو) آیات و دلایل روشن به تو فرستادیم، و بجز فاسقان (و اهل عناد) کسی انکار آن نخواهد کرد. مکارم شیرازی: نشانه هاي روشني براي تو فرستاديم، و جز فاسقان كسي به آنها كفر نميورزد.
أَوَكُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ
﴿۱۰۰﴾
انصاریان: آیا چنین نیست که هرگاه یهود پیمانی [با خدا و رسولانش] بستند، گروهی از آنان، آن را شکستند؟ [آنان نه فقط عهد شکنند] بلکه بیشترشان ایمان نمی آورند.
خرمشاهی: چرا هر گاه پيمانى بستند گروهى از آنان آن را شكستند، آرى بيشتر آنان ايمان ندارند فولادوند: و مگر نه اين بود كه [يهود] هر گاه پيمانى بستند گروهى از ايشان آن را دور افكندند بلكه [حقيقت اين است كه] بيشترشان ايمان نمى آورند قمشهای: برای چه هر عهد و پیمان که بستند گروهی آن را میشکنند؟ (نه اینان) بلکه اکثر آنها اصلا ایمان نخواهند آورد. مکارم شیرازی: و آيا هر بار آنها (يهود) پيماني (با خدا و پيامبر) بستند جمعي آن را دور نيفكندند؟ (و با آن مخالفت نكردند ؟) و بيشتر آنها ايمان نميآورند.
وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
﴿۱۰۱﴾
انصاریان: و زمانی که فرستاده ای از سوی خدا به سویشان آمد که تصدیق کننده کتابی است که با آنان است، گروهی از آنان که [دانش] کتاب به آنان داده شده بود [با کمال گستاخی] کتاب خدا را پشت سر انداختند [و با آن به مخالفت برخاستند]، گویی نمی دانند [که کلام خداست].
خرمشاهی: و چون پيامبرى از سوى خداوند به نزد ايشان آمد كه گواهىدهنده بر [حقانيت] كتابشان بود، گروهى از اهل كتاب، كتاب الهى را به پشت سر افكندند، گويى [حقيقت را] نمىدانند فولادوند: و آنگاه كه فرستاده اى از جانب خداوند برايشان آمد كه آنچه را با آنان بود تصديق مى داشت گروهى از اهل كتاب كتاب خدا را پشت سر افكندند چنانكه گويى [از آن هيچ] نمى دانند قمشهای: و چون پیغمبری از جانب خدا بر آنان آمد که به راستی کتب آسمانی آنها گواهی میداد، گروهی از اهل کتاب، کتاب خدا را پشت سر انداختند (و به حکم آن کتاب که امر به ایمان آوردن به قرآن میکرد رفتار نکردند) گویی (از آن کتاب) هیچ نمیدانند. مکارم شیرازی: و هنگامي كه فرستاده اي از سوي خدا به سراغشان آمد در حالي كه با نشانه هائي كه نزد آنها بود مطابقت داشت، جمعي از آنان كه داراي كتاب بودند كتاب خدا را پشت سر افكندند، گوئي اصلا از آن خبر ندارند.
وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
﴿۱۰۲﴾
انصاریان: و [یهودیان] از آنچه شیاطین در زمان پادشاهی سلیمان [از علم سحر بر مردم می خواندند] پیروی کردند. و [سلیمان دست به سحر نیالود تا کافر شود، بنابراین] سلیمان کافر نشد، ولی شیاطین که به مردم سحر می آموختند، کافر شدند. و [نیز یهودیان] از آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت در شهر بابل نازل شد [پیروی کردند]، و حال آنکه آن دو فرشته به هیچ کس نمی آموختند مگر آنکه می گفتند: ما فقط مایه آزمایشیم [و علم سحر را برای مبارزه با ساحران و باطل کردن سحرشان به تو تعلیم می دهیم]، پس [با به کار گرفتن آن در مواردی که ممنوع و حرام است] کافر مشو. اما آنان از آن دو فرشته مطالبی [از سحر] می آموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی می انداختند؛ در حالی که آنان به وسیله آن سحر جز به اذن خدا قدرت آسیب رساندن به کسی را نداشتند؛ و همواره چیزی را می آموختند که به آنان آسیب می رسانید و سودی نمی بخشید؛ و یقیناً [یهود] می دانستند که هر کس خریدار سحر باشد، در آخرت هیچ بهره ای ندارد. و همانا بدچیزی است آنچه خود را به آن فروختند اگر معرفت می داشتند.
خرمشاهی: و از آنچه شياطين در روزگار فرمانروايى سليمان مىخواندند، پيروى كردند و سليمان [به سحر نپرداخت و] كفر نورزيد، ولى شياطين كفرورزيدند آنان به مردم سحر مىآموختند و نيز آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت در بابل نازل شده بود اين دو به هيچ كس چيزى نمىآموختند مگر آنكه مىگفتند ما مايه آزمونيم [با به كار بستن سحر] كافر مشو اما [مردمان] از آنها چيزى مىآموختند كه با آن بين مرد و زنش جدايى افكنند، و البته به كسى زيان رسان نبودند مگر به اذن الهى، و چيزى مىآموختند كه به ايشان زيان مىرساند و سودى برايشان نداشت، و به خوبى مىدانستند كه هر كس خريدار آن باشد در آخرت بهرهاى ندارد و اگر مىدانستند بد چيزى را به جان خريده بودند فولادوند: و آنچه را كه شيطان[صفت]ها در سلطنت سليمان خوانده [و درس گرفته] بودند پيروى كردند و سليمان كفر نورزيد ليكن آن شيطان[صفت]ها به كفر گراييدند كه به مردم سحر مى آموختند و [نيز از] آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود [پيروى كردند] با اينكه آن دو [فرشته] هيچ كس را تعليم [سحر] نمیکردند مگر آنكه [قبلا به او] مى گفتند ما [وسيله] آزمايشى [براى شما] هستيم پس زنهار كافر نشوى و[لى] آنها از آن دو [فرشته] چيزهايى مى آموختند كه به وسيله آن ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند هر چند بدون فرمان خدا نمى توانستند به وسيله آن به احدى زيان برسانند و [خلاصه] چيزى مى آموختند كه برايشان زيان داشت و سودى بديشان نمى رسانيد و قطعا [يهوديان] دريافته بودند كه هر كس خريدار اين [متاع] باشد در آخرت بهره اى ندارد وه كه چه بد بود آنچه به جان خريدنداگر مى دانستند قمشهای: و پیروی کردند سخنانی را که (دیوان و) شیاطین در ملک سلیمان (به افسون و جادوگری) میخواندند، و هرگز سلیمان (با به کار بردن سحر به خدا) کافر نگشت و لکن شیاطین کافر شدند که سحر به مردم میآموختند. و آنچه را که بر دو فرشته هاروت و ماروت در بابل نازل شده بود پیروی کردند، در صورتی که آن دو ملک به هیچ کس چیزی نمیآموختند مگر آنکه بدو میگفتند که کار ما فتنه و امتحان است، مبادا کافر شوی! اما مردم از آن دو ملک چیزی را که ما بین زن و شوهر جدایی افکند میآموختند، البته به کسی زیان نمیرسانیدند مگر آنکه خدا بخواهد، و چیزی که میآموختند به خلق زیان میرسانید و سود نمیبخشید، و محققا میدانستند که هر که چنین کند در عالم آخرت هرگز بهرهای نخواهد یافت، و آنان به بهای بدی خود را فروختند، اگر میدانستند. مکارم شیرازی: (يهود) از آنچه شياطين در عصر سليمان بر مردم ميخواندند پيروي ميكردند، سليمان هرگز (دست به سحر نيالود و كافر نشد، ولكن شياطين كفر ورزيد و به مردم تعليم سحر دادند (و نيز يهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت» نازل شد پيروي كردند، (آنها طريق سحر كردن را براي آشنائي به طرز ابطال آن به مردم ياد ميدادند) و به هيچ كس چيزي ياد نميدادند مگر اينكه قبلا به او ميگفتند ما وسيله آزمايش شما هستيم، كافر نشويد (و از اين تعليمات سوء استفاده نكنيد) ولي آنها از آن دو فرشته مطالبي را ميآموختند كه بتوانند به وسيله آن ميان مرد و همسرش جدائي بيفكنند (نه اينكه از آن براي ابطال سحر استفاده كنند) ولي هيچگاه بدون فرمان خدا نميتوانند به انساني ضرر برسانند، آنها قسمتهائي را فرا ميگرفتند كه براي آنان زيان داشت و نفعي نداشت، و مسلما ميدانستند هر كسي خريدار اين گونه متاع باشد بهرهاي در آخرت نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن ميفروختند اگر علم و دانشي ميداشتند!
وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
﴿۱۰۳﴾
انصاریان: و اگر آنان [از روی حقیقت] ایمان می آوردند و [از سحر و جادو] پرهیز می کردند، قطعاً پاداشی که از جانب خداست [برای آنان] بهتر بود، اگر می دانستند.
خرمشاهی: هر گاه ايمان آورده و پارسايى ورزيده بودند، -اگر مىدانستندپاداش الهى بهتر بود فولادوند: اگر آنها گرويده و پرهيزگارى كرده بودند قطعا پاداشى [كه] از جانب خدا [مى يافتند] بهتر بوداگر مى دانستند قمشهای: و محققا اگر ایمان آورده و پرهیزکار میشدند بهرهای که از خدا نصیب آنها میشد بهتر از هر چیز بود، چنانچه میدانستند. مکارم شیرازی: و اگر آنها ايمان ميآوردند و پرهيزكاري پيشه ميكردند پاداشي كه نزد خداوند بود براي آنان بهتر بود، اگر آگاهي داشتند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ
﴿۱۰۴﴾
انصاریان: ای کسانی که ایمان آورده اید! [هنگام سخن گفتن با پیامبر] مگویید: راعنا [یعنی: در ارائه احکام، امیال و هوس های ما را رعایت کن] و بگویید: انظرنا [یعنی: مصلحت دنیا و آخرت ما را ملاحظه کن] و [فرمان های خدا و پیامبرش را] بشنوید. و برای کافران عذابی دردناک است.
خرمشاهی: اى كسانى كه ايمان آوردهايد نگوييد "راعنا" و بگوييد "انظرنا" و گوش شنوا داشته باشيد و كافران عذابى دردناك [در پيش] دارند فولادوند: اى كسانى كه ايمان آورده ايد نگوييد راعنا و بگوييد انظرنا و [اين توصيه را] بشنويد و [گر نه] كافران را عذابى دردناك است قمشهای: ای اهل ایمان (هنگام تکلم با رسول) به کلمه راعنا (ما را رعایت کن) تعبیر مکنید، بلکه بگویید: انظرنا (ناظر احوال ما باش)؛ و (سخن خدا را) بشنوید و (بدانید که) برای کافران عذاب دردناک مهیا است. مکارم شیرازی: اي افراد با ايمان (هنگامي كه از پيغمبر تقاضاي مهلت براي درك آيات قرآن ميكنيد) نگوئيد «راعنا» بلكه بگوئيد «انظرنا» (زيرا كلمه اول هم به معني ما را مهلت بده و هم بمعني «ما را تحميق كن» ميباشد و دستاويزي براي دشمنان است) و آنچه به شما دستور داده ميشود بشنويد و براي كافران (و استهزاء كنندگان) عذاب دردناكي است.
مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ
﴿۱۰۵﴾
انصاریان: نه کافران از اهل کتاب و نه مشرکان، دوست ندارند که هیچ خیری از سوی پروردگارتان بر شما نازل شود، در حالی که خدا هرکه را بخواهد به رحمت خود اختصاص می دهد؛ و خدا دارای فضل بزرگی است.
خرمشاهی: كسانى از اهل كتاب كه كفرورزيدهاند و همچنين مشركان خوش ندارند كه از سوى پروردگارتان خيرى بر شما نازل گردد، حال آنكه خداوند هر كس را بخواهد مشمول رحمت خويش مىگرداند، و خداوند داراى بخشش بيكران است فولادوند: نه كسانى كه از اهل كتاب كافر شده اند و نه مشركان [هيچ كدام] دوست نمى دارند خيرى از جانب پروردگارتان بر شما فرود آيد با آنكه خدا هر كه را خواهد به رحمت خود اختصاص دهد و خدا داراى فزونبخشى عظيم است قمشهای: هرگز کافران اهل کتاب و مشرکان مایل نیستند که بر شما (مسلمین) خیری از جانب خدایتان نازل شود، لیکن خدا هر که را بخواهد به فضل و رحمت خویش مخصوص گرداند، و خدا صاحب فضل عظیم است. مکارم شیرازی: كافران اهل كتاب، و هم چنين مشركان، دوست نميدارند خير و بركتي از ناحيه خداوند بر شما نازل گردد، در حالي كه خداوند رحمت خود را به هر كس بخواهد اختصاص ميدهد، و خداوند صاحب فضل بزرگي است.
مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
﴿۱۰۶﴾
انصاریان: هر آیه ای را که [محتوی حکم یا احکامی است وقتی بر پایه مصلحت یا اقتضای زمان] از میان برداریم یا به تأخیر اندازیم، بهتر از آن یا مانندش را می آوریم. آیا ندانسته ای که خدا بر هر کاری تواناست؟!
خرمشاهی: هر آيهاى را كه نسخ كنيم يا فروگذاريم، بهتر از آن يا همانندش را در ميان آوريم، آيا نمىدانى كه خداوند بر هر كارى تواناست فولادوند: هر حكمى را نسخ كنيم يا آن را به [دست] فراموشى بسپاريم بهتر از آن يا مانندش را مى آوريم مگر ندانستى كه خدا بر هر كارى تواناست قمشهای: هر چه از آیات قرآن را نسخ کنیم یا حکم آن را از خاطرها بریم (و متروک سازیم) بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم. آیا نمیدانی که خدا بر هر چیز قادر است؟ مکارم شیرازی: هيچ حكمي را نسخ نميكنيم، و يا نسخ آن را به تاخير نمياندازيم، مگر اينكه بهتر از آن، يا همانند آن را، جانشين آن ميسازيم آيا نميداني كه خداوند بر هر چيز قادر است ؟
أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ
﴿۱۰۷﴾
انصاریان: آیا ندانسته ای که فرمانروایی و حکومت آسمان ها و زمین فقط در سیطره اوست و شما را جز خدا هیچ سرپرست و یاوری نیست؟
خرمشاهی: آيا نمىدانى كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداوند است و شما را جز خداوند، سرور و ياورى نيست؟ فولادوند: مگر ندانستى كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست و شما جز خدا سرور و ياورى نداريد قمشهای: آیا نمیدانی که پادشاهی آسمانها و زمین مختصّ خداوند است و شما را به جز خدا یار و یاوری نخواهد بود؟ مکارم شیرازی: آيا نميداني كه حكومت آسمانها و زمين از آن خدا است ؟ (و حق دارد هر گونه تغيير و تبديلي در احكام خود طبق مصالح بدهد) و جز خدا سرپرست و ياوري براي شما نيست (و او است كه مصلحت شما را ميداند و تعيين ميكند).
أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ
﴿۱۰۸﴾
انصاریان: بلکه می خواهید از پیامبرتان [کارهای نامعقول و بیهوده] درخواست کنید، همان گونه که پیش از این از موسی درخواست شد؟ و کسی که کفر را به جای ایمان اختیار کند، تحقیقاً راه راست را گم کرده است.
خرمشاهی: گويى مىخواهيد از پيامبرتان درخواستهايى بكنيد، همچنانكه پيشترها از موسى درخواست شد؟ و حال آنكه هر كس كفر را جانشين ايمان سازد، به راستى كه از راه راست بيراه شده است فولادوند: آيا مى خواهيد از پيامبر خود همان را بخواهيد كه قبلا از موسى خواسته شد و هر كس كفر را با ايمان عوض كند مسلما از راه درست گمراه شده است قمشهای: آیا اراده آن دارید که شما نیز از پیغمبر خود در خواست کنید آنچه را که یهود در زمان گذشته از موسی خواستند؟ و هر که ایمان را مبدّل به کفر گرداند، بیشک راه راست را گم کرده است. مکارم شیرازی: آيا ميخواهيد از پيامبر خود همان تقاضاهاي (نامعقول) بكنيد، كه پيش از اين از موسي كردند (و با اين بهانه جوئيها سر از ايمان باز زنيد) كسي كه كفر را با ايمان مبادله كند (و آن را بجاي ايمان بپذيرداز راه مستقيم (عقل و فطرت) گمراه شده است. |
||