لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ
﴿۲۷۳﴾
انصاریان: [صدقاتْ] حقِّ نیازمندانی است که در راه خدا [به سبب جنگ یا طلب دانش یا بیماری یا عوامل دیگر] در مضیقه و تنگنا افتاده اند [و برای فراهم کردن هزینه زندگی] نمی توانند در زمین سفر کنند؛ فرد ناآگاه آنان را از شدت پارسایی وعفّتی که دارند توانگر و بی نیاز می پندارد. [تو ای رسول من!] آنان را از سیمایشان می شناسی. [آنان] از مردم به اصرار چیزی نمی خواهند. و شما ای اهل ایمان! آنچه از مال [با ارزش و بی عیب] انفاقکنید، یقیناً خدا به آن داناست.
خرمشاهی: [صدقات] براى تهيدستانى است كه خود را وقف [جهاد] در راه خدا كردهاند، و نمىتوانند [جز آن] سير و سفرى كنند، و از مناعتى كه دارند، هركس ناآگاه باشد آنان را توانگر مىانگارد، آنان را به سيمايشان مىشناسى، از مردم به اصرار چيزى نمىخواهند، و هر مالى كه ببخشيد خداوند از آن آگاه است فولادوند: (اين صدقات) براى آن (دسته از) نيازمندانى است كه در راه خدا فرومانده اند، و نمى توانند (براى تأمين هزينه زندگى) در زمين سفر كنند. از شدّت خويشتندارى، فرد بى اطلاع، آنان را توانگر مى پندارد. آنها را از سيمايشان مى شناسى. با اصرار، (چيزى) از مردم نمى خواهند. و هر مالى (به آنان) انفاق كنيد، قطعاً خدا از آن آگاه است. قمشهای: صدقات مخصوص فقیرانی است که در راه خدا بازمانده و ناتوان شدهاند و توانایی آنکه در زمین بگردند (و کاری پیش گیرند) ندارند و از فرط عفاف چنانند که هر کس از حال آنها آگاه نباشد پندارد غنی و بینیازند، به (فقر) آنها از سیمایشان پی میبری، هرگز چیزی از کسی درخواست نکنند. و هر مالی انفاق کنید خدا به آن آگاه است. مکارم شیرازی: (انفاق شما، مخصوصا بايد) براي نيازمنداني باشد كه در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته اند، (و توجه به آيين خدا، آنها را از وطنهاي خويش آواره ساخته، و شركت در ميدان جهاد، به آنها اجازه نميدهد تا براي تامين هزينه زندگي، دست به كسب و تجارتي بزنند،) نميتوانند مسافرتي كنند (و سرمايه اي به دست آورند،) و از شدت خويشتن داري، افراد ناآگاه آنها را بينياز ميپندارند، اما آنها را از چهره هايشان ميشناسي، و هرگز با اصرار چيزي از مردم نميخواهند. (اين است مشخصات آنها!) و هر چيز خوبي در راه خدا انفاق كنيد، خداوند از آن آگاه است.
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
﴿۲۷۴﴾
انصاریان: کسانی که [چون علی بن أبی طالب (علیه السلام)] اموالشان را در شب و روز و پنهان و آشکار انفاق می کنند، برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی شایسته و مناسب است؛ و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.
خرمشاهی: كسانى كه اموالشان را در شب و روز، پنهانى و آشكارا مىبخشند، پاداششان نزد پروردگارشان [محفوظ] است، و نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مىشوند فولادوند: كسانى كه اموال خود را شب و روز، و نهان و آشكارا، انفاق مى كنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى شوند. قمشهای: کسانی که مال خود را در شب و روز انفاق کنند نهان و آشکارا، آنان را نزد پروردگارشان پاداش نیکو خواهد بود و هرگز (از حادثه آینده) بیمناک و (از امور گذشته) اندوهگین نخواهند گشت. مکارم شیرازی: آنها كه اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشكار، انفاق ميكنند، مزدشان نزد پروردگارشان است، نه ترسي بر آنهاست، و نه غمگين ميشوند.
الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
﴿۲۷۵﴾
انصاریان: کسانی که ربا می خورند [در میان مردم و برای امر معیشت و زندگی] به پای نمی خیزند، مگر مانند به پای خاستن کسی که شیطان او را با تماس خود آشفته حال کرده [و تعادل روانی و عقلی اش را مختل ساخته] است، این بدان سبب است که آنان گفتند: خرید و فروش هم مانند رباست. در حالی که خدا خرید و فروش را حلال، و ربا را حرام کرده است. پس هر که از سوی پروردگارش پندی به او رسد و [از کار زشت خود] بازایستد، سودهایی که [پیش از تحریم آن] به دست آورده، مال خود اوست، و کارش [از جهت آثار گناه و کیفر آخرتی] با خداست. و کسانی که [به عمل زشت خود] بازگردند [و نهی خدا را احترام نکنند] پس آنان اهل آتش اند، و در آن جاودانه اند.
خرمشاهی: آنان كه ربا مىخورند [به كار، يا از گور] برنمىخيزند مگر مانند برخاستن كسى كه شيطانش زده و دچار جنون كرده باشد، اين از آن است كه مىگويند دادوستد مانند رباست، حال آنكه خداوند دادوستد را حلال و ربا را حرام كرده است، اينك كسى كه پند پروردگارش به او رسيده و دست بردارد، گذشتهاش را ايرادى نيست و كار او با خداوند است، و كسانى كه به اين كار بازگردند دوزخىاند و جاودانه در آنند فولادوند: كسانى كه ربا مى خورند، (از گور) برنمى خيزند مگر مانند برخاستن كسى كه شيطان بر اثر تماس، آشفته سرش كرده است. اين بدان سبب است كه آنان گفتند: (داد و ستد صرفاً مانند رباست.) و حال آنكه خدا داد و ستد را حلال، و ربا را حرام گردانيده است. پس، هر كس، اندرزى از جانب پروردگارش بدو رسيد، و (از رباخوارى) باز ايستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست، و كارش به خدا واگذار مى شود، و كسانى كه (به رباخوارى) باز گردند، آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود. قمشهای: آن کسانی که ربا خورند (از قبر در قیامت) برنخیزند جز به مانند آن که به وسوسه شیطان مخبّط و دیوانه شده. و آنان بدین سبب در این عمل زشت افتند که گویند فرقی بین تجارت و ربا نیست؛ حال آنکه خدا تجارت را حلال و ربا را حرام کرده. پس هر کس که اندرز (کتاب) خدا بدو رسد و از این عمل دست کشد خدا از گذشته او در گذرد و عاقبت کارش با خدا باشد، و کسانی که دست نکشند اهل جهنّمند و در آن جاوید معذّب خواهند بود. مکارم شیرازی: كساني كه ربا ميخورند، (در قيامت) بر نميخيزند مگر مانند كسي كه بر اثر تماس شيطان، ديوانه شده (و نميتواند تعادل خود را حفظ كند، گاهي زمين ميخورد، گاهي به پا ميخيزد).اين، به خاطر آن است كه گفتند: داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتي ميان آن دو نيست). در حالي كه خدا بيع را حلال كرده، و ربا را حرام! (زيرا فرق ميان اين دو، بسيار است). و اگر كسي اندرز الهي به او رسد، و (از ربا خواري) خودداري كند، سودهايي كه در سابق ( قبل از نزول حكم تحريم) به دست آورده، مال اوست، (و اين حكم، گذشته را شامل نميگردد،) و كار او به خدا واگذار ميشود، (و گذشته او را خواهد بخشيد). اما كساني كه باز گردند (و بار ديگر مرتكب اين گناه شوند)، اهل آتش اند؛ و هميشه در آن ميمانند.
يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ
﴿۲۷۶﴾
انصاریان: خدا ربا را نابود می کند، و صدقات را فزونی می دهد؛ و خدا هیچ ناسپاس بزه کاری را دوست ندارد.
خرمشاهی: خداوند ربا را كم و كاست [و بىبركت] مىگرداند و صدقات را افزايش [و بركت] مىدهد، و خداوند هيچ كفر[ان] پيشه گنهكارى را دوست ندارد فولادوند: خدا از (بركت) ربا مى كاهد، و بر صدقات مى افزايد، و خداوند هيچ ناسپاس گناهكارى را دوست نمى دارد. قمشهای: خدا سود ربا را نابود گرداند و صدقات را افزونی بخشد، و خدا مردم بیایمان گنه پیشه را دوست ندارد. مکارم شیرازی: خداوند، ربا را نابود ميكند، و صدقات را افزايش ميدهد! و خداوند، هيچ انسان ناسپاس گنهكاري را دوست نميدارد.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ
﴿۲۷۷﴾
انصاریان: مسلماً کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، و نماز را به پا داشتند، و زکات پرداختند، برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی [شایسته و مناسب] است، و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.
خرمشاهی: كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند و نماز خواندهاند و زكات پرداختهاند، پاداششان نزد پروردگارشان [محفوظ] است و نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مىشوند فولادوند: كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و نماز بر پا داشته و زكات داده اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مى شوند. قمشهای: آنان که اهل ایمان و نیکوکارند و نماز به پا دارند و زکات بدهند آنان را نزد پروردگارشان پاداش نیکو خواهد بود و هرگز ترس (از آینده) و اندوه (از گذشته) نخواهند داشت. مکارم شیرازی: كساني كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را بر پا داشتند و زكات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است، و نه ترسي بر آنهاست، و نه غمگين ميشوند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
﴿۲۷۸﴾
انصاریان: ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید، و اگر مؤمن [واقعی] هستید آنچه را از ربا [بر عهده مردم] باقی مانده رها کنید.
خرمشاهی: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، اگر به واقع مؤمنيد، از خداوند پروا كنيد و بازمانده ربا را رها كنيد فولادوند: اى كسانى كه ايمان آورده ايد، از خدا پروا كنيد؛ و اگر مؤمنيد، آنچه از ربا باقى مانده است واگذاريد. قمشهای: ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا بترسید و زیادی ربا را رها کنید اگر به راستی اهل ایمانید. مکارم شیرازی: اي كساني كه ايمان آورده ايد! از (مخالفت فرمان) خدا به پرهيزيد، و آنچه از (مطالبات) ربا باقي مانده، رها كنيد، اگر ايمان داريد!
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ
﴿۲۷۹﴾
انصاریان: واگر چنین نکردید [و به رباخواری اصرار ورزیدید] به جنگی بزرگ از سوی خدا و رسولش [بر ضد خود] یقین کنید؛ و اگر توبه کردید، اصل سرمایه های شما برای خود شماست [و سودهای گرفته شده را به مردم بازگردانید] که در این صورت نه ستم می کنید و نه مورد ستم قرار می گیرید.
خرمشاهی: و اگر نكرديد بدانيد كه به جنگ با خدا و رسولش برخاستهايد، و اگر توبه كنيد، سرمايههاى شما از آن شماست، نه ستم مىكنيد و نه بر شما ستم مىرود فولادوند: و اگر (چنين) نكرديد، بدانيد به جنگ با خدا و فرستاده وى، برخاسته ايد؛ و اگر توبه كنيد، سرمايه هاى شما از خودتان است. نه ستم مى كنيد و نه ستم مى بينيد. قمشهای: پس اگر ترک ربا نکردید آگاه باشید که به جنگ خدا و رسول او برخاستهاید. و اگر از این کار پشیمان گشتید اصل مال شما برای شماست، که در این صورت به کسی ستم نکردهاید و از کسی ستم نکشیدهاید. مکارم شیرازی: اگر (چنين) نميكنيد، بدانيد خدا و رسولش، با شما پيكار خواهند كرد! و اگر توبه كنيد، سرمايه هاي شما، از آن شماست (اصل سرمايه، بدون سود)، نه ستم ميكنيد، و نه بر شما ستم وارد ميشود.
وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
﴿۲۸۰﴾
انصاریان: و اگر [بدهکار] تنگدست بود [بر شماست که] او را تا هنگام توانایی مهلت دهید؛ و بخشیدن همه وام [و چشم پوشی و گذشت از آن در صورتی که توانایی پرداختش را ندارد] اگر [فضیلت وثوابش را] بدانید برای شما بهتر است.
خرمشاهی: و اگر [وامدار] تنگدست بود، مهلتى بايد، تا گشايشى يابد، و اگر بدانيد، بخشيدن آن برايتان بهتر است فولادوند: و اگر (بدهكارتان) تنگدست باشد، پس تا (هنگام) گشايش، مهلتى (به او دهيد)؛ و (اگر به راستى قدرت پرداخت ندارد،) بخشيدن آن براى شما بهتر است-اگر بدانيد. قمشهای: و اگر (کسی که از او طلبکار هستید) تنگدست شود به او مهلت دهید تا توانگر گردد، و بخشیدن آن (به هنگام تنگدستی وی) به رسم صدقه، برای شما بهتر است اگر (به مصلحت خود) دانایید. مکارم شیرازی: و اگر (بدهكار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانايي، مهلت دهيد! (و در صورتي كه به راستي قدرت پرداخت را ندارد،) براي خدا به او ببخشيد بهتر است، اگر (منافع اين كار را) بدانيد!
وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ
﴿۲۸۱﴾
انصاریان: و پروا کنید از روزی که در آن به سوی خدا بازگردانده می شوید، سپس به هر کس آنچه انجام داده، به طور کامل داده می شود؛ و آنان مورد ستم قرار نمی گیرند [زیرا هر چه را دریافت می کنند، تجسّمِ عینی اعمال خودشان است].
خرمشاهی: و از روزى بترسيد كه در آن به سوى خداوند بازگردانده مىشويد، سپس به هركس جزاى هر كارى كه كرده است به تمامى داده شود، و بر آنان ستم نرود فولادوند: و بترسيد از روزى كه در آن، به سوى خدا بازگردانده مى شويد، سپس به هر كسى (پاداش) آنچه به دست آورده، تمام داده شود؛ و آنان مورد ستم قرار نمى گيرند. قمشهای: و بترسید از روزی که شما را به سوی خدا باز گردانند، پس هر کس پاداش عمل خویش خواهد یافت و به هیچ کس ستمی نکنند. مکارم شیرازی: و از روزي به پرهيزيد (و بترسيد) كه در آن روز، شما را به سوي خدا باز ميگردانند، سپس به هر كس، آنچه انجام داده، به طور كامل باز پس داده ميشود، و به آنها ستم نخواهد شد. (چون هر چه ميبينند، نتايج اعمال خودشان است.)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
﴿۲۸۲﴾
انصاریان: ای اهل ایمان! چنانچه وامی به یکدیگر تا سر آمد معینی، دادید، لازم است آن را بنویسید. و باید نویسنده ای [سَنَدش را] در میان خودتان به عدالت بنویسد. و نباید هیچ نویسنده ای از نوشتن سند همان گونه که خدا [بر اساس قوانین شرعی] به او آموخته است، دریغ ورزد. او باید بنویسد، و کسی که حقْ به عهده اوست باید [کلامش را جهت تنظیم سند برای نویسنده] املا کند، و از خدا که پروردگار اوست پروا نماید و از حق چیزی را نکاهد. و اگر کسی که حق به عهده اوست، سفیه یا ناتوان باشد، یا [به علتی] نتواند املا کند، ولیّ و سرپرست او به عدالت املا کند. و دو شاهد از مردانتان را [بر این حق] شاهد بگیرید، و اگر دو مرد نبود، یک مرد و دو زن را از میان شاهدانی که می پسندید، شاهد بگیرید تا اگر یکی از آن دو زن [واقعیت را] فراموش کرد، آن دیگری او را یادآوری کند. و شاهدان هنگامی که [برای ادای شهادت] دعوت شوند [از پاسخ دعوت] امتناع نورزند، و از نوشتن [سندِ وام] تا سرآمد معیّنش، کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید، این [کار] نزد خدا عادلانه تر و برای اقامه شهادت پابرجاتر، و به اینکه [در جنس وام، اندازه آن و زمان پرداختش] شک نکنید [و ستیز و نزاعی پیش نیاید،] نزدیک تر است. مگر آنکه داد و ستدی نقدی باشد که آن را میان خود دست به دست می کنید، در این صورت بر شما گناهی نیست که آن را ننویسید. و هرگاه داد و ستد کنید، شاهد بگیرید. و نباید به نویسنده و شاهد زیان برسد و اگر زیان برسانید، خروج از اطاعت خداست که گریبانگیر شما شده است و از خدا پروا کنید و خدا [احکامش را] به شما می آموزد و خدا به همه چیز داناست.
خرمشاهی: اى مؤمنان اگر وامى [يا معامله نسيهاى انجام] داديد كه سررسيد معينى داشت آن را بنويسيد، و بايد نويسندهاى در ميان شما دادگرانه آن را بنويسد، و هيچ نويسندهاى نبايد از نوشتن آن سر باززند، چنانكه [و به شكرانه آنكه] خداوند او را آموزش داده است، بايد كسى كه وام بر عهده اوست املاء كند و او [نويسنده] بنويسد و از خداوند [جهان]، پروردگارش پروا كند و چيزى از آن فرونگذارد، و اگر كسى كه وام بر عهده اوست كمخرد يا ناتوان باشد، يا املاء كردن نتواند، بايد "ولى" او عادلانه املاء كند، و دو شاهد از مردان خودتان [مسلمانان] را بر آن گواه بگيريد، و اگر دو مرد نبود، يك مرد و دو زن از گواهانى كه مىپسنديد [انتخاب كنيد]، كه اگر يكى از آنها فراموش كرد، آن ديگرى به يادش آورد، و گواهان چون [براى اداى گواهى] خوانده شوند، سر بازنزنند، و ملول نشويد از اينكه آن را چه خرد باشد چه بزرگ، طبق مدتش بنويسيد، اين كار نزد خداوند درستتر و از لحاظ گواهى دادن استوارتر و بىشك و شبههتر است، مگر آنكه دادوستد نقدى باشد كه بين خود [دستادست] برگذار كنيد، كه در اين صورت گناهى بر شما نيست كه آن را ننويسيد، و چون دادوستد كنيد بر آن گواه بگيريد، و نبايد نويسنده و گواه به رنج و زيان افتند، و اگر چنين كارى كنيد، نافرمانى كردهايد، و از خداوند پروا كنيد، و خداوند [بدين گونه] به شما آموزش مىدهد، و خدا به هر چيز داناست فولادوند: اى كسانى كه ايمان آورده ايد، هر گاه به وامى تا سررسيدى معين، با يكديگر معامله كرديد، آن را بنويسيد. و بايد نويسنده اى (صورت معامله را) بر اساس عدالت، ميان شما بنويسد. و هيچ نويسنده اى نبايد از نوشتن خوددارى كند؛ همان گونه (و به شكرانه آن) كه خدا او را آموزش داده است. و كسى كه بدهكار است بايد املا كند، و او (=نويسنده) بنويسد. و از خدا كه پروردگار اوست پروا نمايد، و از آن، چيزى نكاهد. پس اگر كسى كه حق بر ذمه اوست، سفيه يا ناتوان است، يا خود نمى تواند املا كند، پس ولىّ او بايد با (رعايت) عدالت، املا نمايد. و دو شاهد از مردانتان را به شهادت طلبيد، پس اگر دو مرد نبودند، مردى را با دو زن، از ميان گواهانى كه (به عدالت آنان) رضايت داريد (گواه بگيريد)، تا (اگر) يكى از آن دو (زن) فراموش كرد، (زنِ) ديگر، وى را يادآورى كند. و چون گواهان احضار شوند، نبايد خوددارى ورزند. و از نوشتن (بدهى) چه خرد باشد يا بزرگ، ملول نشويد، تا سررسيدش (فرا رسد). اين (نوشتنِ) شما، نزد خدا عادلانه تر، و براى شهادت استوارتر، و براى اينكه دچار شك نشويد (به احتياط) نزديكتر است، مگر آنكه داد و ستدى نقدى باشد كه آن را ميان خود (دست به دست) برگزار مى كنيد؛ در اين صورت، بر شما گناهى نيست كه آن را ننويسيد. و (در هر حال) هر گاه داد و ستد كرديد گواه بگيريد. و هيچ نويسنده و گواهى نبايد زيان ببيند، و اگر چنين كنيد، از نافرمانى شما خواهد بود. و از خدا پروا كنيد، و خدا (بدين گونه) به شما آموزش مى دهد، و خدا به هر چيزى داناست. قمشهای: ای اهل ایمان، چون به قرض و نسیه معامله کنید تا زمانی معیّن، سند و نوشته در میان باشد، و بایست نویسنده درستکاری معامله میان شما را بنویسد، و نباید کاتب از نوشتن خودداری کند، که خدا به وی نوشتن آموخته پس باید بنویسد، و مدیون باید مطالب را املاء کند، و از خدا بترسد و از آنچه مقرّر شده چیزی نکاهد، و اگر مدیون سفیه یا ناتوان (صغیر) است و صلاحیّت املا ندارد ولیّ او به عدل و درستی املا کند و دو تن از مردان خود (از مسلمانان عادل) گواه آرید، و اگر دو مرد نیابید یک مرد و دو زن، از هر که (به عدالت) قبول دارید گواه گیرید تا اگر یک نفر از آن دو زن فراموش کند دیگری به خاطرش آورد، و هرگاه شهود را (به محکمه) بخوانند امتناع از رفتن نکنند، و در نوشتن آن تا تاریخ معیّن مسامحه نکنید چه معامله کوچک و چه بزرگ باشد. این عادلانهتر است نزد خدا و محکمتر برای شهادت و نزدیکتر به اینکه شکّ و ریبی در معامله پیش نیاید (که موجب نزاع شود) مگر آنکه معامله نقد حاضر باشد که دست به دست میان شما برود، در این صورت باکی نیست که ننویسید، و گواه گیرید هرگاه معامله کنید، و نبایست به نویسنده و گواه ضرری رسد (و بیاجر مانند)، و اگر چنین کنید نافرمانی کردهاید. و از خدا بترسید و خداوند هم به شما تعلیم مصالح امور میکند و خدا به همه چیز داناست. مکارم شیرازی: اي كساني كه ايمان آورده ايد! هنگامي كه بدهي مدت داري (به خاطر وام يا داد و ستد) به يكديگر پيدا كنيد، آن را بنويسيد! و بايد نويسنده اي از روي عدالت، (سند را) در ميان شما بنويسد! و كسي كه قدرت بر نويسندگي دارد، نبايد از نوشتن - همان طور كه خدا به او تعليم داده - خودداري كند! پس بايد بنويسد، و آن كس كه حق بر عهده اوست، بايد املا كند، و از خدا كه پروردگار اوست به پرهيزد، و چيزي را فروگذار ننمايد! و اگر كسي كه حق بر ذمه اوست، سفيه يا (از نظر عقل) ضعيف (و مجنون) است، يا (به خاطر لال بودن،) توانايي بر املا كردن ندارد، بايد ولي او (به جاي او،) با رعايت عدالت، املا كند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر اين حق) شاهد بگيريد! و اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن، از كساني كه مورد رضايت و اطمينان شما هستند، انتخاب كنيد! (و اين دو زن، بايد با هم شاهد قرار گيرند،) تا اگر يكي انحرافي يافت، ديگري به او ياد آوري كند. و شهود نبايد به هنگامي كه آنها را (براي شهادت) دعوت ميكنند، خودداري نمايند! و از نوشتن (بدهي خود،) چه كوچك باشد يا بزرگ، ملول نشويد (هر چه باشد بنويسيد)! اين، در نزد خدا به عدالت نزديك تر، و براي شهادت مستقيم تر، و براي جلوگيري از ترديد و شك (و نزاع و گفتگو) بهتر ميباشد، مگر اينكه داد و ستد نقدي باشد كه بين خود، دست به دست ميكنيد. در اين صورت، گناهي بر شما نيست كه آن را ننويسيد. ولي هنگامي كه خريد و فروش (نقدي) ميكنيد، شاهد بگيريد! و نبايد به نويسنده و شاهد، (به خاطر حقگويي،) زياني برسد (و تحت فشار قرار گيرند)! و اگر چنين كنيد، از فرمان پروردگار خارج شده ايد. از خدا به پرهيزيد و خداوند به شما تعليم ميدهد، خداوند به همه چيز داناست. |
||