فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ
﴿۱۰﴾
انصاریان: در دلِ آنان بیماریِ [سختی از نفاق] است، پس خدا به کیفرِ نفاقشان بر بیماریشان افزود، و برای آنان در برابر آنچه همواره دروغ می گفتند، عذابی دردناک است.
خرمشاهی: در دلهايشان بيمارىاى هست و خداوند بر بيماريشان بيفزايد، و به كيفر دروغى كه مىگفتند عذابى دردناك [در پيش] دارند فولادوند: در دلهايشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزاى] آنچه به دروغ مى گفتند عذابى دردناك [در پيش] خواهند داشت قمشهای: در دلهای ایشان بیماری (جهل و عناد) است، خدا بر بیماری آنها بیفزاید، و برای ایشان است عذابی دردناک، به سبب آنکه پیوسته دروغ میگفتند. مکارم شیرازی: در دلهاي آنها يك نوع بيماري است، خداوند بر بيماري آنها ميافزايد و عذاب دردناكي به خاطر دروغهائي كه ميگويند در انتظار آنهاست.
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ
﴿۱۱﴾
انصاریان: چون به آنان گویند: در زمین فساد نکنید، می گویند: فقط ما اصلاح گریم!
خرمشاهی: و چون به آنان گفته شود در [اين] سرزمين فساد نكنيد، گويند ما كه اهل اصلاحيم فولادوند: و چون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد مى گويند ما خود اصلاحگريم قمشهای: و چون آنان را گویند که فساد در زمین نکنید، گویند: تنها ما کار به صلاح کنیم. مکارم شیرازی: و هنگامي كه به آنها گفته شود، در زمين فساد نكنيد ميگويند ما فقط اصلاح كننده ايم.
أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ
﴿۱۲﴾
انصاریان: آگاه باشید! یقیناً خود آنان فسادگرند، ولی درک نمی کنند.
خرمشاهی: بدانيد كه ايشان اهل فسادند، ولى خود نمىدانند فولادوند: بهوش باشيد كه آنان فسادگرانند ليكن نمى فهمند قمشهای: آگاه باشید آنها خود مفسدند ولی نمیدانند. مکارم شیرازی: آگاه باشيد اينها همان مفسدانند ولي نميفهمند.
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ
﴿۱۳﴾
انصاریان: چون به آنان گویند: ایمان آورید چنان که دیگر مردم ایمان آوردند می گویند: آیا ما هم مانند سبک مغزان ایمان آوریم؟! آگاه باشید! قطعاً اینان خود سبک مغزند، ولی [از شدت کوردلی به این حقیقت] آگاه نیستند.
خرمشاهی: و چون به ايشان گفته شود چنانكه [ساير] مردم ايمان آوردهاند، شما هم ايمان آوريد، گويند آيا ما هم مانند كمخردان ايمان بياوريم؟ بدانيد كه خودشان كمخردند، ولى نمىدانند فولادوند: و چون به آنان گفته شود همان گونه كه مردم ايمان آوردند شما هم ايمان بياوريد مى گويند آيا همان گونه كه كم خردان ايمان آورده اند ايمان بياوريم هشدار كه آنان همان كمخردانند ولى نمى دانند قمشهای: و چون به ایشان گویند: ایمان آورید چنانکه دیگران ایمان آوردند؛ گویند: چگونه ایمان آوریم مانند بیخردان؟! آگاه باشید که ایشان خود بیخردند ولی نمیدانند. مکارم شیرازی: و هنگامي كه به آنها گفته شود همانند ساير) مردم ايمان بياوريد ميگويند: آيا همچون سفيهان ايمان بياوريم ؟ بدانيد اينها همان سفيهانند ولي نميدانند.
وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ
﴿۱۴﴾
انصاریان: و هنگامی که با اهل ایمان دیدار کنند، گویند: ما ایمان آوردیم و چون با شیطان هایشان [که سرانِ شرک و کفرند] خلوت گزینند، گویند: بدون شک ما با شماییم، جز این نیست که ما [با تظاهر به ایمان] آنان را مسخره می کنیم.
خرمشاهی: و چون با مؤمنان روبهرو شوند، گويند ايمان آوردهايم، و چون با پيشوايان خويش تنها شوند، گويند ما با شما هستيم، ما فقط ريشخند مىكنيم فولادوند: و چون با كسانى كه ايمان آورده اند برخورد كنند مى گويند ايمان آورديم و چون با شيطانهاى خود خلوت كنند مى گويند در حقيقت ما با شماييم ما فقط [آنان را] ريشخند مى كنيم قمشهای: و چون به اهل ایمان برسند گویند: ما ایمان آوردیم؛ و وقتی با شیاطین خود خلوت کنند گویند: ما با شماییم، جز این نیست که (مؤمنان را) مسخره میکنیم. مکارم شیرازی: و هنگامي كه افراد با ايمان را ملاقات ميكنند ميگويند ما ايمان آورده ايم، (ولي هنگامي كه با شياطين خود خلوت ميكنند ميگويند با شمائيم ما (آنها) را مسخره ميكنيم.
اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ
﴿۱۵﴾
انصاریان: خدا آنان را [به کیفر این کار منافقانه در دنیا و آخرت] عذاب خواهد کرد، و آنان را در سرکشی وتجاوزشان مهلت می دهد [تا در گمراهی شان] سرگردان وحیران بمانند.
خرمشاهی: خداوند ريشخندشان مىكند و در طغيانشان سرگشته مىدارد فولادوند: خدا [است كه] ريشخندشان مى كند و آنان را در طغيانشان فرو مى گذارد تا سرگردان شوند قمشهای: خدا به ایشان استهزا کند و در سرکشی مهلتشان دهد که حیران بمانند. مکارم شیرازی: خداوند آنها را استهزاء ميكند، و آنها را در طغيانشان نگه ميدارد تا سرگردان شوند.
أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ
﴿۱۶﴾
انصاریان: آنان کسانی هستند که گمراهی را به جای هدایت خریدند، پس تجارتشان سود نکرد و از راه یافتگان [به سوی حق] نبودند.
خرمشاهی: اينان كسانى هستند كه گمراهى را به بهاى راهيابى خريدند، و سوداى آنان سودى نكرد، و راهياب نشدند فولادوند: همين كسانند كه گمراهى را به [بهاى] هدايت خريدند در نتيجه داد و ستدشان سود[ى به بار] نياورد و هدايت يافته نبودند قمشهای: آنانند که گمراهی را به راه راست خریدند، پس تجارت ایشان سود نکرد و راه هدایت نیافتند. مکارم شیرازی: آنها كساني هستند كه هدايت را با گمراهي معاوضه كرده اند و (اين) تجارت براي آنها سودي نداده، و هدايت نيافته اند.
مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ
﴿۱۷﴾
انصاریان: سرگذشت آنان مانند کسانی است که [در شب بسیار تاریک بیابان] آتشی افروختند [تا در پرتو آن خود را از خطر نجات دهند]، چون آتش پیرامونشان را روشن ساخت، خدا [به وسیله توفانی سهمگین] نورشان را خاموش کرد و آنان را در تاریکی هایی که مطلقاً نمی دیدند واگذاشت.
خرمشاهی: داستان ايشان همچون داستان كسانى است كه آتشى افروختند، و چون پيرامونشان را روشن كرد [بناگاه] خداوند نورشان را خاموش كرد، و در تاريكىاى كه [چيزى را] نمىبينند واگذاشت فولادوند: مثل آنان همچون مثل كسانى است كه آتشى افروختند و چون پيرامون آنان را روشنايى داد خدا نورشان را برد و در ميان تاريكيهايى كه نمى بينند رهايشان كرد قمشهای: مثل ایشان مانند کسی است که آتشی بیفروزد، و همین که روشن کند پیرامون او را، خدا روشنی آنان را ببرد و رها کند ایشان را در تاریکییی که هیچ نبینند. مکارم شیرازی: آنها (منافقان) همانند كسي هستند كه آتشي افروخته (تا در بيابان تاريك راه خود را پيدا كند) ولي هنگامي كه آتش اطراف خود را روشن ساخت خداوند (طوفاني ميفرستد و) آن را خاموش ميكند، و در تاريكي وحشتناكي كه چشم كار نميكند آنها را رها ميسازد.
صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ
﴿۱۸﴾
انصاریان: کر و لال و کورند، به این سبب آنان [از گمراهی و ضلالت به سوی هدایت و حقیقت] بازنمی گردند.
خرمشاهی: ناشنوا و گنگ و نابينا هستند و به راه نمىآيند فولادوند: كرند لالند كورند بنابراين به راه نمى آيند قمشهای: آنها کر و گنگ و کورند و (از ضلالت خود) بر نمیگردند. مکارم شیرازی: آنها كر، گنگ و كورند بنابراين از راه خطا باز نميگردند.
أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ
﴿۱۹﴾
انصاریان: یا [سرگذشت آنان] سرگذشتِ [دچار شدگان به] رگباری شدید از آسمان است که در آن تاریکی ها و رعد و برقی است، [آنان] انگشتانشان را از [صدایِ هولناکِ] صاعقه ها به خاطر بیم مرگ در گوش هایشان می گذارند [در حالی که راه گریزی از مرگ برای آنان نیست] و خدا به کافرانْ احاطه [همه جانبه] دارد.
خرمشاهی: يا چون [گرفتاران در] بارانى سخت كه از آسمان مىبارد و همراه با تاريكى و رعد و برق است از بيم مرگ ناشى از صاعقهها انگشتانشان را در گوشهايشان مىكنند، و خداوند بر كافران چيره است فولادوند: يا چون [كسانى كه در معرض] رگبارى از آسمان كه در آن تاريكيها و رعد و برقى است [قرار گرفته اند] از [نهيب] آذرخش [و] بيم مرگ سر انگشتان خود را در گوشهايشان نهند ولى خدا بر كافران احاطه دارد قمشهای: یا مثل آنان چون کسانی است که در بیابان، بارانی تند که در آن تاریکی و رعد و برق است بر آنان ببارد، و آنان انگشتانشان را از ترس مرگ در گوش نهند مبادا از شدت صدای صاعقه بمیرند، و خدا بر کافران احاطه دارد. مکارم شیرازی: يا همچون باراني كه در شب تاريك توام با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذراني) ببارد، آنها از ترس مرگ انگشت در گوش خود ميگذارند تا صداي صاعقه را نشنوند، و خداوند به كافران احاطه دارد و در قبضه قدرت او هستند). |
||