وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا
﴿۳۱﴾
انصاریان: و هر جا که باشم بسیار بابرکت و سودمندم قرار داده، و مرا تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است.
خرمشاهی: و مرا، هر جا كه باشم، مبارك گردانيده و مرا مادام كه زنده باشم به نماز و زكات سفارش فرموده است فولادوند: و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته و تا زنده ام به نماز و زكات سفارش كرده است قمشهای: و مرا هر کجا که باشم مایه برکت (و رحمت) گردانید، و تا زندهام به عبادت نماز و زکات سفارش کرد. مکارم شیرازی: و مرا وجودي پر بركت قرار داده در هر كجا باشم، و مرا توصيه به نماز و زكات مادام كه زنده ام كرده است.
وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا
﴿۳۲﴾
انصاریان: و مرا نسبت به مادرم نیکوکار [و خوش رفتار] گردانیده و گردنکش و تیره بختم قرار نداده است.
خرمشاهی: و نيز مرا در حق مادرم نيكوكار گردانده و مرا زورگوى سخت دل نگردانده است فولادوند: و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است قمشهای: و مرا نیکوکار به مادرم ساخت و مرا ستمکار و شقی نگردانید. مکارم شیرازی: و مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده، و جبار و شقي قرار نداده است.
وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا
﴿۳۳﴾
انصاریان: و سلام بر من روزی که زاده شدم، و روزی که می میرم، و روزی که زنده برانگیخته می شوم.
خرمشاهی: و بر من در روزى كه زادم و در روزى كه درگذرم و روزى كه زنده برانگيخته شوم درود باد فولادوند: و درود بر من روزى كه زاده شدم و روزى كه مى ميرم و روزى كه زنده برانگيخته مى شوم قمشهای: و سلام حق بر من است روزی که به دنیا آمدم و روزی که از جهان بروم و روزی که (برای زندگانی ابدی) باز زنده برانگیخته شوم. مکارم شیرازی: و سلام (خدا) بر من آن روز كه متولد شدم و آنروز كه ميميرم و آنروز كه زنده برانگيخته ميشوم.
ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ
﴿۳۴﴾
انصاریان: این است عیسی بن مریم، همان قول حق که [یهود و نصاری] درباره او در تردیدند.
خرمشاهی: [آرى] اين است عيسى بن مريم، اين سخن راست و درستى است كه آنان در آن شك و شبهه دارند فولادوند: اين است [ماجراى] عيسى پسر مريم [همان] گفتار درستى كه در آن شك مى كنند قمشهای: این است (قضیه) عیسی بن مریم که مردم در امر خلقتش شک و ریب دارند، اکنون به سخن حق و صواب، حقیقت حالش بیان گردید. مکارم شیرازی: اينست عيسي بن مريم، گفتار حقي كه در آن ترديد ميكنند.
مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
﴿۳۵﴾
انصاریان: خدا را نسزد که هیچ فرزندی [برای خود] برگیرد؛ او منزّه است؛ چون پدید آمدن چیزی را اراده کند، فقط به آن می گوید: باش، پس بی درنگ موجود می شود.
خرمشاهی: سزاوار نيست كه خداوند فرزندى برگيرد، او منزه است، آنگاه كه كارى را مقرر فرمايد فقط به آن مىگويد، موجود شو، و بىدرنگ موجود مىشود فولادوند: خدا را نسزد كه فرزندى برگيرد منزه است او چون كارى را اراده كند همين قدر به آن مى گويد موجود شو پس بى درنگ موجود مى شود قمشهای: خدا را هرگز نشاید که فرزندی اتخاذ کند، که وی منزه از آن است، (او قادری است که) چون حکم نافذش به ایجاد چیزی تعلق گیرد همین که گوید: «موجود باش» بیدرنگ آن چیز موجود میشود. مکارم شیرازی: هرگز براي خدا شايسته نبود فرزندي انتخاب كند، منزه است او، هر گاه چيزي را فرمان دهد ميگويد: موجود باش! آن هم موجود ميشود.
وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ
﴿۳۶﴾
انصاریان: [عیسی گفت:] بی تردید خدا [یِ یکتا] پروردگار من و شماست؛ پس او را بپرستید [که] این راهی راست است.
خرمشاهی: و خداوند پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستيد كه اين راه راست است فولادوند: و در حقيقت خداست كه پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستيد اين است راه راست قمشهای: خدای یکتا پروردگار من و شماست، او را پرستید که راه راست همین راه خداپرستی است. مکارم شیرازی: و خداوند پروردگار من و شماست، او را پرستش كنيد اينست راه راست.
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ
﴿۳۷﴾
انصاریان: ولی گروه هایی از میان آنان [درباره عیسی] اختلاف کردند، پس وای بر کسانی که [با افراط در شأن عیسی] کافر شدند از حضور در روزی بزرگ!
خرمشاهی: ولى گروه منكران در ميان خود اختلافورزيدند، پس واى بر كافران از حضور در روزى سترگ فولادوند: اما دسته ها[ى گوناگون] از ميان آنها به اختلاف پرداختند پس واى بر كسانى كه كافر شدند از مشاهده روزى دهشتناك قمشهای: آنگاه طوایف مردم (یعنی نصاری) در میان خود (درباره مسیح پسر مریم) اختلاف کردند (برخی او را از کفر و جهل، خدا دانستند و برخی پسر خدا و برخی پسر یوسف نجارش خواندند)، پس وای بر این مردم کافر از حضور در آن روز بزرگ قیامت. مکارم شیرازی: ولي (بعد از او) گروهها از ميان پيروان او اختلاف كردند، واي به حال كافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخيز).
أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا لَكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
﴿۳۸﴾
انصاریان: آنان روزی که به سوی ما می آیند [نسبت به حقایق] چه شنوا و چه بینا می شوند، ولی امروز ستمکاران در گمراهی آشکارند.
خرمشاهی: روزى كه نزد ما آيند چقدر شنوا و چقدر بينا هستند، ولى امروز ستمگران در گمراهى آشكارند فولادوند: چه شنوا و بينايند روزى كه به سوى ما مى آيند ولى ستمگران امروز در گمراهى آشكارند قمشهای: روز محشر که خلق به سوی ما بازآیند چقدر شنوا و بینا شوند! ولی امروز (که باید حقیقت را بشنوند و ببینند) مردم ستمکار همه به گمراهی و ضلالت آشکار فرو رفتهاند. مکارم شیرازی: چه گوشهاي شنوا و چه چشمهاي بينائي (در آنروز) كه نزد ما ميآيند پيدا ميكنند؟ ولي اين ستمگران امروز در گمراهي آشكارند.
وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ
﴿۳۹﴾
انصاریان: و آنان را از روز حسرت ـ آن گاه که کار از کار بگذرد ـ بترسان، در حالی که آنان در بی خبری [شدیدی] هستند و ایمان نمی آورند.
خرمشاهی: و آنان را از روز حسرت بترسان، كه امر [الهى] تحقق يابد و آنان غافلند و ايمان نياورند فولادوند: و آنان را از روز حسرت بيم ده آنگاه كه داورى انجام گيرد و حال آنكه آنها [اكنون] در غفلتند و سر ايمان آوردن ندارند قمشهای: و (ای رسول ما) امت را از روز غم و حسرت (یعنی روز مرگ و قیامت) بترسان که آن روز دیگر کارشان گذشته است و آنها سخت از آن روز غافلند و به آن ایمان نمیآورند. مکارم شیرازی: آنها را از روز حسرت (روز رستاخيز كه براي همه مايه تاسف است) بترسان، روزي كه همه چيز پايان مييابد در حالي كه آنها در غفلتند و ايمان نميآورند.
إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ
﴿۴۰﴾
انصاریان: یقیناً ماییم که زمین و همه کسانی را که روی آن قرار دارند به میراث می بریم و [همه] به سوی ما بازگردانده می شوند.
خرمشاهی: ما زمين را با هر كه روى آن است، ميراث مىبريم و به سوى ما بازگردانده شوند فولادوند: ماييم كه زمين را با هر كه در آن است به ميراث مى بريم و [همه] به سوى ما بازگردانيده مى شوند قمشهای: تنها ماییم که (پس از فنای خلق و انتقالشان به عالم آخرت) زمین و اهلش را وارث میشویم و همه به سوی ما بازگردانده خواهند شد. مکارم شیرازی: ما زمين و تمام كساني را كه بر آن هستند به ارث ميبريم و همگي به سوي ما باز ميگردند. |
||