ParsQuran
سوره 18: الكهف - جزء 16

فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا ﴿۸۱﴾
انصاریان: پس خواستیم پروردگارشان پاک تر و مهربان تر از او را به آنان عوض دهد.
خرمشاهی: و خواستيم كه پروردگارشان به جاى او براى ايشان فرزندى پاكنهادتر و مهربان‏تر جانشين گرداند
فولادوند: پس خواستيم كه پروردگارشان آن دو را به پاكتر و مهربانتر از او عوض دهد
قمشه‌ای: خواستیم تا به جای او خدایشان فرزندی بهتر و صالح‌تر و مهذب‌تر و نزدیکتر به ارحام پرستی به آن پدر و مادر بخشد.
مکارم شیرازی: ما اراده كرديم كه پروردگارشان فرزند پاكتر و پرمحبت تري بجاي او به آنها بدهد.
وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ لَهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا ﴿۸۲﴾
انصاریان: و اما آن دیوار از دو نوجوان یتیم در این شهر بود، و زیرش گنجی متعلق به آن دو قرار داشت، و پدرشان مردی شایسته بود، پس پروردگارت خواست که آن دو یتیم به حد رشد رسند وگنجشان را به سبب مِهر [ی که] پروردگارت [به آن دو] داشت بیرون آورند؛ و من این را از پیش خود انجام ندادم. این است تفسیر و علت آنچه نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی.
خرمشاهی: و اما ديوار متعلق به دو جوان يتيم در آن شهر بود و زير آن گنجى از آن ايشان بود و پدرشان مردى صالح بود، و پروردگارت خواست كه آنان به كمال بلوغشان برسند و آنگاه گنجشان را [از آنجا] بيرون آوردند، كه رحمتى از پروردگارت [در حق آنان‏] بود، و من آن كار را از پيش خود نكردم، اين معناى چيزى است كه نتوانستى بر آن صبر كنى‏
فولادوند: و اما ديوار از آن دو پسر [بچه] يتيم در آن شهر بود و زير آن گنجى متعلق به آن دو بود و پدرشان [مردى] نيكوكار بود پس پروردگار تو خواست آن دو [يتيم] به حد رشد برسند و گنجينه خود را كه رحمتى از جانب پروردگارت بود بيرون آورند و اين [كارها] را من خودسرانه انجام ندادم اين بود تاويل آنچه كه نتوانستى بر آن شكيبايى ورزى
قمشه‌ای: و اما آن دیوار از آن دو طفل یتیمی در آن شهر بود که پدری صالح داشتند و زیر آن گنجی برای آن دو نهفته بود، خدایت خواست تا به لطف خود آن اطفال به حد رشد رسند و خودشان گنج را استخراج کنند. و من این کارها نه از پیش خود (بلکه به امر خدا) کردم. این است مآل و باطن کارهایی که تو طاقت و ظرفیت بر انجام آن نداشتی.
مکارم شیرازی: و اما آن ديوار متعلق به دو نوجوان يتيم در آن شهر بود، و زير آن گنجي متعلق به آنها وجود داشت و پدرشان مرد صالحي بود، پروردگار تو مي‏خواست آنها به حد بلوغ برسند، و گنجشان را استخراج كنند، اين رحمتي از پروردگارت بود، من به دستور خود اين كار را نكردم، و اين بود سر كارهائي كه توانائي شكيبائي در برابر آنها نداشتي!
وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا ﴿۸۳﴾
انصاریان: و از تو درباره ذوالقرنین می پرسند؛ بگو: به زودی بخشی از سرگذشت او را [به وسیله آیاتی از قرآن] برای شما می خوانم.
خرمشاهی: و از تو درباره ذوالقرنين مى‏پرسند، بگو هم‏اكنون يادى از او براى شما مى‏خوانم‏
فولادوند: و از تو در باره ذوالقرنين مى ‏پرسند بگو به زودى چيزى از او براى شما خواهم خواند
قمشه‌ای: و از تو (ای رسول) سؤال از ذوالقرنین می‌کنند، پاسخ ده که من به زودی حکایتی از او بر شما خواهم خواند.
مکارم شیرازی: و از تو در باره «ذو القرنين» سؤ ال مي‏كنند، بگو به زودي گوشه‏ اي از سرگذشت او را براي شما بازگو خواهم كرد.
إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ﴿۸۴﴾
انصاریان: ما به او در زمین، قدرت و تمکّن دادیم و از هر چیزی [که برای رسیدن به هدف هایش نیازمند به آن بود] وسیله ای به او عطا کردیم.
خرمشاهی: ما به او در روى زمين تمكن داده بوديم و سررشته هر كارى را به او بخشيده بوديم‏
فولادوند: ما در زمين به او امكاناتى داديم و از هر چيزى وسيله‏ اى بدو بخشيديم
قمشه‌ای: ما او را در زمین تمکن و قدرت بخشیدیم و از هر چیزی رشته‌ای به دست او دادیم.
مکارم شیرازی: ما به او در روي زمين قدرت و حكومت داديم و اسباب هر چيز را در اختيارش نهاديم.
فَأَتْبَعَ سَبَبًا ﴿۸۵﴾
انصاریان: پس [با توسل به وسیله،] راهی را [برای سفر به غرب] دنبال کرد.
خرمشاهی: و او سررشته [كار خود] را دنبال گرفت‏
فولادوند: تا راهى را دنبال كرد
قمشه‌ای: او هم رشته‌ای را پی گرفت.
مکارم شیرازی: او از اين اسباب پيروي (و استفاده) كرد.
حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ﴿۸۶﴾
انصاریان: تا زمانی که به محل غروب خورشید رسید [منظره غروب] خورشید را چنین یافت که در چشمه ای گرم و لجن آلود غروب می کند، و نزد آن قومی را یافت [که فساد و ستم می کردند]. گفتیم: ای ذوالقرنین! یا [این قوم را به کیفر فساد و ستمشان] عذاب می کنی و یا در میانشان شیوه ای نیک در پیش می گیری.
خرمشاهی: تا آنكه به سرزمين مغرب [خورشيد] رسيد و چنين يافت كه در چشمه‏اى گل‏آلود [و گرم‏] غروب مى‏كند و در نزديكى آن قومى را يافت گفتيم اى ذوالقرنين [اختيار با توست‏] يا آنان را عذاب مى‏كنى، يا با آنان نيكى مى‏كنى‏
فولادوند: تا آنگاه كه به غروبگاه خورشيد رسيد به نظرش آمد كه [خورشيد] در چشمه‏ اى گل‏آلود و سياه غروب مى ‏كند و نزديك آن طايفه‏ اى را يافت فرموديم اى ذوالقرنين [اختيار با توست] يا عذاب مى ‏كنى يا در ميانشان [روش] نيكويى پيش مى‏ گيرى
قمشه‌ای: تا هنگامی که (در سیر خود) به مغرب رسید خورشید را (که در دریای محیط غروب می‌کرد) چنین یافت که در چشمه آب تیره‌ای رخ نهان می‌کند و آنجا قومی را یافت که (چون کافر بودند) به ذوالقرنین دستور دادیم که درباره این قوم یا قهر و عذاب (اگر ایمان نیاوردند) یا لطف و رحمت (اگر ایمان آرند) به جای آور.
مکارم شیرازی: تا به غروبگاه آفتاب رسيد (در آنجا) احساس كرد كه خورشيد در چشمه (يا دريا) ي - تيره و گل آلودي فرو مي‏رود، و در آنجا قومي را يافت، ما گفتيم اي ذو القرنين! آيا مي‏خواهي مجازات كني و يا پاداش نيكوئي را در باره آنها انتخاب نمائي ؟
قَالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُكْرًا ﴿۸۷﴾
انصاریان: ذوالقرنین گفت: اما هر که [با کفر، فساد و گناه] ستم کرده، عذابش می کنیم، آن گاه به سوی پروردگارش بازگردانده می شود، پس او را عذابی سخت خواهد کرد.
خرمشاهی: گفت هركس شرك ورزد، زودا كه عذابش كنيم، سپس به سوى پروردگارش باز برده مى‏شود، و او به عذابى سخت معذبش مى‏دارد
فولادوند: گفت اما هر كه ستم ورزد عذابش خواهيم كرد سپس به سوى پروردگارش بازگردانيده مى ‏شود آنگاه او را عذابى سخت‏ خواهد كرد
قمشه‌ای: ذو القرنین به آن قوم گفت: اما هر کس (از شما) ظلم و ستم کرده او را به کیفر خواهیم رسانید و سپس هم که (بعد از مرگ) به سوی خدا بازگردد خدا او را به عذابی بسیار سخت کیفر خواهد کرد.
مکارم شیرازی: گفت اما كساني كه ستم كرده‏ اند آنها را مجازات خواهيم كرد سپس، به سوي پروردگارشان باز مي‏گردند و خدا آنها را مجازات شديدي خواهد نمود.
وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا ﴿۸۸﴾
انصاریان: و اما هر که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده است، پس بهترین پاداش برای اوست، و ما هم از سوی خود تکلیفی آسان به او خواهیم داد.
خرمشاهی: و اما هركس ايمان آورد و نيكوكارى كند، او را پاداش نيكو باشد و كار را بر او آسان مى‏گيريم‏
فولادوند: و اما هر كه ايمان آورد و كار شايسته كند پاداشى [هر چه] نيكوتر خواهد داشت و به فرمان خود او را به كارى آسان واخواهيم داشت
قمشه‌ای: و اما هر کس به خدا ایمان آورد و نیکو کردار باشد نیکوترین اجر خواهد یافت و هم ما امر را بر او سهل و آسان گیریم.
مکارم شیرازی: و اما كسي كه ايمان بياورد و عمل صالح انجام دهد پاداش ‍ نيكو خواهد داشت، و ما دستور آساني به او خواهيم داد.
ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ﴿۸۹﴾
انصاریان: پس [باز هم با توسل به وسیله] راهی را [برای سفر به شرق] دنبال کرد.
خرمشاهی: آنگاه سررشته [كار خود] را دنبال گرفت‏
فولادوند: سپس راهى [ديگر] را دنبال كرد
قمشه‌ای: و باز وسیله و رشته‌ای را پی گرفت (و سفر را ادامه داد).
مکارم شیرازی: سپس (بار ديگر) از اسبابي كه در اختيار داشت بهره گرفت.
حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِهَا سِتْرًا ﴿۹۰﴾
انصاریان: تا زمانی که به محل طلوع خورشید رسید، آن را یافت که بر قومی طلوع می کند که در برابر آن پوششی [از مسکن و لباس] برای آنان قرار نداده ایم.
خرمشاهی: تا آنكه به سرزمين مشرق [خورشيد] رسيد و آن را چنين يافت كه بر مردمانى كه در برابر [تابش‏] آن پوششى برايشان نگذاشته بوديم، مى‏تافت‏
فولادوند: تا آنگاه كه به جايگاه برآمدن خورشيد رسيد [خورشيد] را [چنين] يافت كه بر قومى طلوع میکرد كه براى ايشان در برابر آن پوششى قرار نداده بوديم
قمشه‌ای: تا چون به مشرق زمین رسید آنجا دید که خورشید بر قومی می‌تابد که ما میان آنها و آفتاب ساتری قرار نداده‌ایم (یعنی لباس و خیمه و مسکنی که از حرارت خورشید سایبان کنند نداشتند).
مکارم شیرازی: تا به خاستگاه خورشيد رسيد (در آنجا) مشاهده كرد كه خورشيد بر جمعيتي طلوع مي‏كند كه جز آفتاب براي آنها پوششي قرار نداده بوديم.