ParsQuran
سوره 17: الإسراء - جزء 15

قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا ﴿۸۸﴾
انصاریان: بگو: قطعاً اگر جنّ و انس گرد آیند که مانند این قرآن را بیاورند، نمی توانند مانندش را بیاورند، و اگر چه پشتیبان یکدیگر باشند.
خرمشاهی: بگو اگر انس و جن گرد آيند كه نظير اين قرآن را بياورند، ولو بعضى از آنان پشتيبان بعضى ديگر باشند، نمى‏توانند نظير آن بياورند
فولادوند: بگو اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى [ديگر] باشند
قمشه‌ای: بگو که اگر جن و انس متّفق شوند که مانند این قرآن کتابی بیاورند هرگز نتوانند مثل آن آورند هر چند همه پشتیبان یکدیگر باشند.
مکارم شیرازی: بگو اگر انسانها و پريان اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آنرا نخواهند آورد هر چند يكديگر را در اين كار كمك كنند.
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا ﴿۸۹﴾
انصاریان: و همانا در این قرآن برای [هدایت] مردم از هر مَثَل و داستانی به صورت های گوناگون بیان کردیم، ولی بیشتر مردم جز انکار وکفران [آن نعمت عظیم را] نخواستند.
خرمشاهی: و در اين قرآن براى مردم هرگونه مثلى را گونه‏گون بيان داشته‏ايم و بيشترينه مردم جز ناسپاسى را نخواستند
فولادوند: و به راستى در اين قرآن از هر گونه مثلى گوناگون آورديم ولى بيشتر مردم جز سر انكار ندارند
قمشه‌ای: و همانا ما در این قرآن برای مردم هر گونه مثال آوردیم (تا مگر هدایت شوند) لیکن اکثر مردم به جز از کفر و عناد از هر چیز امتناع کردند.
مکارم شیرازی: ما در اين قرآن براي مردم از هر چيز نمونه‏ اي آورديم (و همه معارف در آن جمع است) اما اكثر مردم (در برابر آن) جز انكار حق، كاري ندارند.
وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا ﴿۹۰﴾
انصاریان: و گفتند: ما به تو ایمان نمی آوریم، مگر آنکه از این سرزمین [خشک و سوزان مکه] چشمه ای پر آب و جوشان روان سازی!!
خرمشاهی: و گفتند به تو ايمان نمى‏آوريم مگر آنكه براى ما از زمين چشمه‏اى بجوشانى‏
فولادوند: و گفتند تا از زمين چشمه‏ اى براى ما نجوشانى هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد
قمشه‌ای: و گفتند: ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آنکه از زمین برای ما (به اعجاز) چشمه آبی بیرون آری.
مکارم شیرازی: و گفتند ما هرگز به تو ايمان نمي‏آوريم مگر اينكه چشمه‏ اي از اين سرزمين (خشك و سوزان) براي ما خارج سازي!
أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا ﴿۹۱﴾
انصاریان: یا برای تو باغی از درختان خرما و انگور باشد که از لابه لای آنها نهرها روان کنی.
خرمشاهی: يا براى تو باغى از خرما و انگور باشد و در لابلاى [درختان‏] آن جويباران را جارى گردانى‏
فولادوند: يا [بايد] براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشكارا از ميان آنها جويبارها روان سازى
قمشه‌ای: یا آنکه تو را باغی از خرما و انگور باشد که در میان آن باغ نهرهای آب جاری گردانی.
مکارم شیرازی: يا باغي از نخل و انگور در اختيار تو باشد و نهرها در لابلاي آن به جريان اندازي.
أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا ﴿۹۲﴾
انصاریان: یا آسمان را آن گونه که گمان کرده ای [قدرت داری] پاره پاره بر سر ما بیفکنی، یا خدا و فرشتگان را رو به روی ما آوری.
خرمشاهی: يا پاره‏هايى از آسمان را چنانكه گمان دارى بر [سر] ما بيندازى يا خدا و فرشتگان را روياروى ما بياورى‏
فولادوند: يا چنانكه ادعا مى ‏كنى آسمان را پاره پاره بر [سر] ما فرو اندازى يا خدا و فرشتگان را در برابر [ما حاضر] آورى
قمشه‌ای: یا آنکه بنابر پندار و دعوی خودت پاره‌ای از آسمان را بر سر ما فرود آوری یا آنکه خدا را با فرشتگانش مقابل ما حاضر آری.
مکارم شیرازی: يا قطعات (سنگهاي) آسمان را آنچنان كه مي‏پنداري - بر سر ما فرود آري: يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياوري!!
أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا ﴿۹۳﴾
انصاریان: یا خانه ای از طلا برای تو باشد، یا در آسمان بالا روی، و بالا رفتنت را باور نمی کنیم تا آنکه نوشته ای بر ما نازل کنی که آن را بخوانیم!! بگو: پروردگارم منزّه است [از اینکه خواسته های سبک مغزان یاوه گو را پاسخ دهد] آیا من جز بشری فرستاده هستم؟ [که مرا برای هدایت شما فرستاده اند، نه برای اینکه درخواست های بی مورد شما را پاسخ دهم.]
خرمشاهی: يا تو را خانه‏اى از زر و زيور باشد، يا به آسمان بر شوى و بالا رفتنت را باور نكنيم مگر آنكه كتابى براى ما فرود آورى كه بخوانيمش، بگو پاك و منزه است پروردگارم، آيا من جز بشرى هستم كه پيامبرم‏
فولادوند: يا براى تو خانه‏ اى از طلا[كارى] باشد يا به آسمان بالا روى و به بالا رفتن تو [هم] اطمينان نخواهيم داشت تا بر ما كتابى نازل كنى كه آن را بخوانيم بگو پاك است پروردگار من آيا [من] جز بشرى فرستاده هستم
قمشه‌ای: یا آنکه خانه‌ای از زر (و کاخی زرنگار) دارا باشی یا آنکه بر آسمان بالا روی و باز هم هرگز ایمان به آسمان رفتنت نیاوریم تا آنکه بر ما کتابی نازل کنی که آن را قرائت کنیم. بگو: خدای من منزه است (از آنکه من، او یا فرشتگان او را حاضر سازم) آیا من فرد بشری بیشترم که (از جانب خدا) به رسالت آمده‌ام؟
مکارم شیرازی: يا خانه‏ اي پر نقش و نگار از طلا داشته باشي، يا به آسمان بالا روي، حتي به آسمان رفتنت ايمان نمي‏آوريم مگر آنكه نامه‏ اي بر ما نازل كني كه آنرا بخوانيم!! بگو منزه است پروردگارم (از اين سخنان بيارزش) مگر من جز بشري هستم فرستاده خدا؟!
وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلَّا أَنْ قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَسُولًا ﴿۹۴﴾
انصاریان: و چیزی مردم را زمانی که هدایت به سویشان آمد از ایمان آوردن باز نداشت، جز اینکه گفتند: آیا خدا بشری را به پیامبری برانگیخته است؟
خرمشاهی: و مردمان را به هنگامى كه هدايت به سويشان آمد، چيزى از ايمان آوردن باز نداشت مگر اينكه گفتند آيا خداوند بشرى را به پيامبرى فرستاده است‏
فولادوند: و [چيزى] مردم را از ايمان آوردن باز نداشت آنگاه كه هدايت برايشان آمد جز اينكه گفتند آيا خدا بشرى را به سمت رسول مبعوث كرده است
قمشه‌ای: و مردم را چیزی از (هدایت و) ایمان بازنداشت وقتی که هدایت (قرآن) بر آنان آمد جز این (خیال باطل) که گفتند: آیا خدا بشری را به رسالت فرستاده است؟
مکارم شیرازی: تنها چيزي كه مانع شد مردم بعد از آمدن هدايت ايمان بياورند، اين بود كه (از روي ناداني و بيخبري) گفتند: آيا خداوند بشري را به عنوان رسول فرستاده است؟!
قُلْ لَوْ كَانَ فِي الْأَرْضِ مَلَائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ مَلَكًا رَسُولًا ﴿۹۵﴾
انصاریان: بگو: اگر در زمین [به جای بشر] فرشتگانی بودند که با آرامی راه می رفتند، یقیناً فرشته ای را از آسمان برای آنان به پیامبری نازل می کردیم [زیرا هدایتگر هر گروهی باید از جنس خودشان باشد.]
خرمشاهی: بگو اگر در روى زمين فرشتگانى بودند كه آرام و آهسته [به اين سو و آن سو] مى‏رفتند ما نيز براى آنان از آسمانى فرشته‏اى به پيامبرى فرو مى‏فرستاديم‏
فولادوند: بگو اگر در روى زمين فرشتگانى بودند كه با اطمينان راه مى ‏رفتند البته بر آنان [نيز] فرشته‏ اى را بعنوان پيامبر از آسمان نازل میکرديم
قمشه‌ای: بگو: اگر فرشتگان را در زمین مسکن و قرارگاه بودی ما هم فرشته‌ای را از آسمان به رسالت بر آنها می‌فرستادیم (که رسول باید از جنس امت باشد و گرنه حجت و معجزش پذیرفته نشود).
مکارم شیرازی: بگو (حتي) اگر در روي زمين فرشتگاني (زندگي مي‏كردند و) با آرامش گام برمي داشتند ما از آسمان فرشته‏ اي را به عنوان رسول بر آنها مي‏فرستاديم (چرا كه رهبر هر گروهي بايد از جنس خود آنان باشد).
قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا ﴿۹۶﴾
انصاریان: بگو: کافی است که خدا میان من و شما [در صدقِ نبوتم] شاهد باشد؛ چون او به بندگانش آگاه و بیناست.
خرمشاهی: بگو خداوند بين من و شما گواه بس، كه او بر بندگان خويش آگاه و بيناست‏
فولادوند: بگو ميان من و شما گواه بودن خدا كافى است چرا كه او همواره به [حال] بندگانش آگاه بينا است
قمشه‌ای: (ای پیغمبر، پس از اتمام حجت به امت) بگو: خدا شاهد میان من و شما کافی است که او به (احوال) بندگانش آگاه و بصیر است.
مکارم شیرازی: بگو: همين كافي است كه خدا گواه ميان من و شما است، چرا كه او نسبت به بندگانش آگاه و بيناست.
وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا ﴿۹۷﴾
انصاریان: و هر که را خدا هدایت کند، پس او هدایت یافته است، و آنان را که خدا [به کیفر لج بازی و عنادشان] گمراه سازد، هرگز در برابر خدا برای آنان یاورانی نخواهی یافت، و آنان را روز قیامت در حالی که به رو در افتاده اند، کور و لال و کر محشور می کنیم، جایگاهشان دوزخ است، هرگاه [شعله] آتشش فرو نشیند، شعله ای دیگر بر آنان می افزاییم.
خرمشاهی: و كسى كه خداوند هدايتش كند رهيافته است و كسانى را كه بيراه واگذارد، هرگز براى آنان در برابر او دوستانى نخواهى يافت، و آنان را در روز قيامت، نابينا و گنگ و ناشنوا، به رو در افتاده محشور گردانيم و سرايشان جهنم است كه هر چه شعله‏اش فرو نشيند، بر ايشان افروخته مى‏داريم‏
فولادوند: و هر كه را خدا هدايت كند او رهيافته است و هر كه را گمراه سازد در برابر او براى آنان هرگز دوستانى نيابى و روز قيامت آنها را كور و لال و كر به روى چهره‏ شان درافتاده برخواهيم انگيخت جايگاهشان دوزخ است هر بار كه آتش آن فرو نشيند شراره‏ اى [تازه] برايشان مى‏ افزاييم
قمشه‌ای: و هر که را خدا رهنمایی کند آن کس به حقیقت هدایت یافته و هر که را به گمراهی واگذارد دیگر جز خدا هیچ (رهنما و) دوست و نگهبانی بر آنها نخواهی یافت و چون روز قیامت شود بر روی صورت (بکشانیم و) کور و گنگ و کر محشورشان خواهیم کرد؛ به دوزخ مسکن کنند که هرگه آن دوزخ آتشش خاموش شود باز شدیدتر بر آنها سوزان و فروزانش کنیم.
مکارم شیرازی: هر كس را خدا هدايت كند هدايت يافته واقعي او است، و هر كس را او (به خاطر اعمالش) گمراه سازد هاديان و سرپرستاني جز خدا براي او نخواهي يافت، و روز قيامت آنها را بر صورتهايشان محشور ميكنيم در حالي كه نابينا و گنگ و كرند، جايگاهشان دوزخ است و هر زمان آتش آن فرونشيند، شعله تازه‏ اي بر آنها مي‏افزائيم.