ParsQuran
سوره 16: النحل - جزء 14

جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ كَذَلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ ﴿۳۱﴾
انصاریان: [سرای پرهیزکاران] بهشت های جاویدانی [است] که وارد آنها می شوند، از زیرِ [درختانِ] آنها نهرها جاری است، در آنجا هر چه بخواهند برای آنان فراهم است؛ خدا پرهیزکاران را این گونه پاداش می دهد.
خرمشاهی: همان بهشتهاى عدن كه به آن در آيند، كه جويباران از فرودست آن جارى است، در آنجا هر چه خواهند برايشان هست، خداوند بدين گونه به پرهيزگاران پاداش مى‏دهد
فولادوند: بهشتهاى عدن كه در آن داخل مى ‏شوند رودها از زير [درختان] آنها روان است در آنجا هر چه بخواهند براى آنان [فراهم] است‏ خدا اين گونه پرهيزگاران را پاداش مى‏ دهد
قمشه‌ای: که باغهای بهشت عدن باشد که در زیر درختانش نهرها جاری است، متقیان در آن داخل شوند در حالی که هر چه بخواهند و میل کنند در آنجا بر ایشان حاضر است. باری این است اجر و جزایی که خدا به اهل تقوا عطا خواهد کرد.
مکارم شیرازی: باغهائي از بهشت جاويدان است كه همگي وارد آن مي‏شوند، نهرها از زير آن جريان دارد و هر چه را بخواهند در آنجا هست!
الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۳۲﴾
انصاریان: آنان در حالی که [از آلودگی های عملی و اخلاقی] پاک و پاکیزه اند، فرشتگانْ جانشان را می گیرند، به آنان می گویند: سلام بر شما، [اکنون] به پاداش آنچه همواره انجام می دادید، به بهشت درآیید.
خرمشاهی: كسانى [از مؤمنان‏] كه پاكند چون فرشتگان جانشان را بگيرند گويند سلام بر شما، به خاطر كار و كردارتان وارد بهشت شويد
فولادوند: همان كسانى كه فرشتگان جانشان را در حالى كه پاكند مى‏ ستانند [و به آنان] مى‏ گويند درود بر شما باد به [پاداش] آنچه انجام مى‏ داديد به بهشت درآييد
قمشه‌ای: آنان که در حال پاکیزگی (از شرک) فرشتگان قبض روحشان کنند به آنها گویند که شما به موجب اعمال نیکویی که در دنیا به جا آوردید اکنون به بهشت ابدی درآیید.
مکارم شیرازی: همانها كه فرشتگان (قبض ارواح) روحشان را مي‏گيرند در حالي كه پاك و پاكيزه‏ اند به آنها مي‏گويند سلام بر شما باد، وارد بهشت شويد بخاطر اعمالي كه انجام مي‏داديد.
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۳۳﴾
انصاریان: آیا [کافران و مشرکان] جز اینکه فرشتگانِ [قبض کننده ارواح] به سویشان آیند، یا فرمان پروردگارت [در مورد عذابشان] در رسد، انتظار می برند؟ کسانی هم که پیش از آنان بودند [در برابر حق] چنین کردند، و خدا [در عذاب کردنشان] به آنان ستم نورزید، بلکه آنان همواره [با مرتکب شدن انواع گناهان] به خودشان ستم می کردند.
خرمشاهی: انتظارى جز اين ندارند كه فرشتگان به نزد آنان بيايند يا امر پروردگارت نازل گردد، كسانى هم كه پيش از آنان بودند، به همين شيوه رفتار كردند، و خداوند به آنان ستم نكرد، بلكه خود بر خويشتن ستم كردند
فولادوند: آيا [كافران] جز اين كه فرشتگان [جان‏ستان] به سويشان آيند يا فرمان پروردگارت [داير بر عذابشان] دررسد انتظارى مى ‏برند كسانى كه پيش از آنان بودند [نيز] اين گونه رفتار كردند و خدا به ايشان ستم نكرد بلكه آنان به خود ستم میکردند
قمشه‌ای: این کافران منکر جز آنکه فرشتگان (غضب خدا) بر سر آنها بیایند (و ترسان و لرزان شوند) یا (به هلاک آنان) حکم خدا در رسد دیگر چه انتظار می‌برند؟ منکران پیشین هم مانند اینان عمل کردند (که همه هلاک شدند) و خدا اصلا به آنها ستم نکرد بلکه آنها خود به نفس خویش ستم می‌کردند.
مکارم شیرازی: آيا آنها جز اين انتظاري دارند كه فرشتگان (قبض ارواح) به سراغشان بيايند يا فرمان پروردگارت (دائر بمجازاتشان) فرا رسد (آنگاه توبه كنند، كه توبه آنها در آن زمان بياثر است ؟ آري) آنها كه پيش ‍ از ايشان بودند نيز چنين كردند، خداوند به آنها ستم نكرد، ولي آنان به خويشتن ستم نمودند.
فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۳۴﴾
انصاریان: پس [کیفر] بدی هایی که انجام دادند به آنان رسید، و عذابی که همواره مسخره می کردند، بر آنان نازل شد.
خرمشاهی: كيفر آنچه كرده بودند، گريبانگيرشان شد، و [كيفر] آنچه به ريشخند گرفته بودند، فراگيرشان شد
فولادوند: پس [كيفر] بديهايى كه كردند به آنان رسيد و آنچه مسخره‏ اش میکردند آنان را فرا گرفت
قمشه‌ای: تا آنکه به کیفر اعمال زشت خود رسیدند و آن عذابی که به آن تمسخر می‌کردند آنها را احاطه کرد.
مکارم شیرازی: و سرانجام سيئات اعمالشان به آنها رسيد و آنچه را استهزا مي‏كردند (از وعده‏ هاي عذاب) بر آنها وارد شد.
وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ نَحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۳۵﴾
انصاریان: و کسانی که [به خدا] شرک ورزیدند [از روی جهل، و بی خردی و بدون دلیل و برهان] گفتند: اگر خدا می خواست نه ما و نه پدرانمان هیچ چیزی را جز او نمی پرستیدیم، و هیچ چیزی را بدون [حکم و فرمان] او حرام نمی کردیم. کسانی هم پیش از اینان بودند [در برابر حق] چنین کردند، پس آیا بر عهده پیامبران جز رساندن آشکار [پیام وحی، وظیفه ای] هست؟
خرمشاهی: و مشركان گفتند اگر خدا مى‏خواست نه ما و نه پدرانمان چيزى را جز او نمى‏پرستيديم، و چيزى را جز به امر او حرام نمى‏كرديم، پيشينيان آنان هم به همين شيوه رفتار كردند، و آيا جز پيام‏رسانى آشكار چيزى بر عهده پيامبران است؟
فولادوند: و كسانى كه شرك ورزيدند گفتند اگر خدا مى‏ خواست نه ما و نه پدرانمان هيچ چيزى را غير از او نمى ‏پرستيديم و بدون [حكم] او چيزى را حرام نمى ‏شمرديم پيش از آنان [نيز] چنين رفتار كردند و[لى] آيا جز ابلاغ آشكار بر پيامبران [وظيفه‏ اى] است
قمشه‌ای: و مشرکان گویند: اگر خدا می‌خواست هرگز نه ما و نه پدرانمان چیزی جز آن خدای یکتا نمی‌پرستیدیم و بی‌خواست او چیزی را حرام نمی‌کردیم. مشرکان پیش از اینان هم کردار و گفتارشان همین بود (که به در جبر و انکار عمل خویش می‌زدند) پس در این صورت آیا برای رسولان ما جز تبلیغ رسالت (و اتمام حجت) تکلیفی هست؟
مکارم شیرازی: مشركان گفتند: اگر خدا مي‏خواست نه ما، و نه پدران ما غير او را عبادت نمي‏كردند و چيزي را بدون اجازه او تحريم نمي‏نموديم (آري) آنها كه قبل از ايشان بودند نيز همين كارها را انجام دادند، ولي آيا پيامبران وظيفه‏ اي جز ابلاغ آشكار دارند؟!
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۳۶﴾
انصاریان: و همانا در هر امتی پیامبری فرستادیم که [اعلام کند که] خدا را بپرستید و از [پرستش] طاغوت بپرهیزید. پس خدا گروهی از آنان را [که لیاقت نشان دادند] هدایت کرد و گروهی [دیگر را به سبب تکبّر و عنادشان] گمراهی بر آنان مقرّر شد. پس در زمین بگردید و با تأمل بنگرید که سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بود.
خرمشاهی: و به راستى كه در ميان هر امتى پيامبرى برانگيختيم [تا بگويند] كه خداوند را بپرستيد و از طاغوت پرهيز كنيد و از ايشان كسانى هستند كه خداوند هدايتشان كرده و از ايشان كسانى هستند كه سزاوار گمراهى‏اند، پس در روى زمين سير و سفر كنيد و بنگريد كه سرانجام دروغ دارندگان چگونه بوده است‏
فولادوند: و در حقيقت در ميان هر امتى فرستاده‏ اى برانگيختيم [تا بگويد] خدا را بپرستيد و از طاغوت [=فريبگر] بپرهيزيد پس از ايشان كسى است كه خدا [او را] هدايت كرده و از ايشان كسى است كه گمراهى بر او سزاوار است بنابراين در زمين بگرديد و ببينيد فرجام تكذيب ‏كنندگان چگونه بوده است
قمشه‌ای: و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم که خدای یکتا را پرستید و از بتان و فرعونان دوری کنید، پس بعضی مردم را خدا هدایت کرد و بعضی دیگر ضلالت و گمراهی بر آنان حتمی شد، اکنون در روی زمین گردش کنید تا بنگرید عاقبت آنان که (انبیاء را) تکذیب کردند به کجا رسید (و آنها چگونه هلاک ابدی شدند).
مکارم شیرازی: ما در هر امتي رسولي فرستاديم كه خداي يكتا را بپرستيد، و از طاغوت اجتناب كنيد خداوند گروهي را هدايت كرد، و گروهي ضلالت و گمراهي دامانشانرا گرفت پس در روي زمين سير كنيد و ببينيد عاقبت تكذيب كنندگان چگونه بود؟
إِنْ تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۳۷﴾
انصاریان: هر چند بر هدایتشان حریص باشی [هدایت نمی یابند]؛ زیرا خدا کسانی را که [به سبب تکبّر و عنادشان] گمراه می کند، هدایت نخواهد کرد، و برای آنان هیچ یاوری [که از گمراهی نجاتشان دهد] وجود ندارد.
خرمشاهی: اگر بر هدايت آنان حريص باشى [بدان‏] كه خداوند كسى را كه بيراه گذارد، به راه نمى‏آورد، و ايشان ياورى ندارند
فولادوند: اگر [چه] بر هدايت آنان حرص ورزى ولى خدا كسى را كه فرو گذاشته است هدايت نمى ‏كند و براى ايشان يارى‏ كنندگانى نيست
قمشه‌ای: (ای رسول ما) تو اگر چه بسیار حریص و مشتاق هدایت خلق هستی و لیکن (بدان که) خدا آنان را که (پس از اتمام حجت) گمراه کرده دیگر هدایت نکند و آنها را یاوری نخواهد بود.
مکارم شیرازی: هر قدر بر هدايت آنها حريص باشي (سودي ندارد) چرا كه خداوند كسي را كه گمراه ساخت هدايت نمي‏كند و ياوراني نخواهند داشت.
وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۸﴾
انصاریان: با سخت ترین سوگندهایشان به خدا سوگند یاد کردند که خدا کسانی را که می میرند، برنمی انگیزد!! آری، [با قدرت بی نهایتش برمی انگیزد] این وعده حقّی بر عهده اوست، ولی بیشتر مردم نمی دانند [و به علت نادانی و جهلشان انکار می کنند.]
خرمشاهی: و سخت‏ترين سوگندهايشان را به نام خدا مى‏خوردند كه خداوند كسانى را كه مرده‏اند، از نو زنده نخواهد كرد، آرى [خواهد كرد]، اين است وعده‏اى كه به حق بر عهده اوست، ولى بيشترينه مردم نمى‏دانند
فولادوند: و با سخت‏ ترين سوگندهايشان بخدا سوگند ياد كردند كه خدا كسى را كه مى‏ ميرد بر نخواهد انگيخت آرى [انجام] اين وعده بر او حق است ليكن بيشتر مردم نمى‏ دانند
قمشه‌ای: و کافران با مبالغه و تأکید کامل به خدا قسم یاد می‌کنند که هرگز کسی که مرد خدا او را زنده نخواهد کرد (و قیامتی وجود نخواهد داشت) چرا، البته قیامت وعده حتمی خداست و لیکن اکثر مردم از آن آگاه نیستند.
مکارم شیرازی: آنها مؤ كدا سوگند ياد كردند كه خدا آنها را كه مي‏ميرند هرگز مبعوث نمي‏كند، آري اين وعده قطعي خدا است (كه همه مردگانرا به زندگي باز مي‏گرداند) ولي اكثر مردم نمي‏دانند.
لِيُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي يَخْتَلِفُونَ فِيهِ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ كَانُوا كَاذِبِينَ ﴿۳۹﴾
انصاریان: [یقیناً مردگان را زنده می کند] تا حقایقی را که در آن اختلاف می کنند، برای آنان روشن سازد. و تا کافران بدانند که همواره [در انکارشان نسبت به زنده شدن مردگان] دروغ می گفتند.
خرمشاهی: تا سرانجام براى آنان [حقيقت‏] آنچه را اختلاف دارند روشن سازد و تا كافران بدانند كه دروغگو بوده‏اند
فولادوند: تا [خدا] آنچه را در [مورد] آن اختلاف دارند براى آنان توضيح دهد و تا كسانى كه كافر شده‏ اند بدانند كه آنها خود دروغ مى گفته‏ اند
قمشه‌ای: تا (در آن روز محشر) آنچه را که در آن اختلاف می‌کنند آشکار و مبین گرداند و تا کافران کاملا به دروغ و اندیشه غلط خود آگاه شوند.
مکارم شیرازی: هدف اينست كه آنچه را در آن اختلاف داشتند براي آنها روشن سازد تا كساني كه منكر شدند بدانند دروغ مي‏گفتند.
إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۴۰﴾
انصاریان: [زنده کردن مردگان برای ما دشوار نیست] فرمان ما درباره چیزی چون [به وجود آمدنش را] اراده کنیم، فقط این است که به آن می گوییم: باش، پس [بی درنگ] موجود می شود.
خرمشاهی: سخن ما درباره چيزى كه اراده‏اش را كرده‏ايم فقط اين است كه به آن مى‏گوييم موجود شو، و بى‏درنگ موجود مى‏شود
فولادوند: ما وقتى چيزى را اراده كنيم همين قدر به آن مى‏ گوييم باش بى ‏درنگ موجود مى ‏شود
قمشه‌ای: ما به امر نافذ خود هر چه را اراده کنیم همین که گوییم موجود باش، همان لحظه موجود خواهد شد.
مکارم شیرازی: (معاد براي ما مشكل نيست چرا كه) هنگامي كه چيزي را اراده مي‏كنيم فقط به آن مي‏گوئيم موجود باش، بلافاصله موجود مي‏شود!