قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ
﴿۷۰﴾
انصاریان: گفتند: مگر ما تو را [از مهمان کردن] مردمان نهی نکردیم؟
خرمشاهی: گفتند مگر تو را از [مهمان كردن] مردمان نهى نكرده بوديم؟ فولادوند: گفتند آيا تو را [از مهمان كردن] مردم بيگانه منع نكرديم قمشهای: قوم گفتند: مگر ما تو را از (میزبانی و حمایت) عالمیان منع نکردیم؟ مکارم شیرازی: گفتند مگر ما تو را از جهانيان نهي نكرديم (و نگفتيم احدي را به ميهماني نپذير!).
قَالَ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ
﴿۷۱﴾
انصاریان: [لوط] گفت: اگر می خواهید [کار درست و معقولی] انجام دهید، اینان دختران منند [که برای ازدواج مناسبند.]
خرمشاهی: گفت اگر [از طريق مشروع] كارى داريد، اينها دختران من هستند فولادوند: گفت اگر مى خواهيد [كارى مشروع] انجام دهيد اينان دختران منند [با آنان ازدواج كنيد] قمشهای: لوط به قوم خود گفت: من این دخترانم را به نکاح شما میدهم تا اگر خیال عملی دارید انجام دهید. مکارم شیرازی: گفت دختران من حاضرند اگر ميخواهيد كار صحيحي انجام دهيد (با آنها ازدواج كنيد و از گناه و آلودگي بپرهيزيد).
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ
﴿۷۲﴾
انصاریان: [ای پیامبر!] به جان تو سوگند، آنان در مستی خود فرو رفته و سرگردان بودند.
خرمشاهی: سوگند به جان تو كه آنان [قوم لوط] در سر مستىشان سرگشته بودند فولادوند: به جان تو سوگند كه آنان در مستى خود سرگردان بودند قمشهای: (ای محمد) به جان تو قسم که این مردم دنیا همیشه مست شهوات نفسانی و به حیرت و غفلت و گمراهی خواهند بود. مکارم شیرازی: بجانت سوگند اينها در مستي خود سرگردانند (و عقل و شعور خود را از دست داده اند).
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ
﴿۷۳﴾
انصاریان: پس به هنگام طلوع آفتاب، صدایی [مرگبار و وحشتناک و غرّشی سهمگین] آنان را فرا گرفت.
خرمشاهی: آنگاه هنگام طلوع آفتاب، بانگ مرگبار آنان را فرو گرفت فولادوند: پس به هنگام طلوع آفتاب فرياد [مرگبار] آنان را فرو گرفت قمشهای: باری، قوم لوط هنگام طلوع آفتاب به صیحه آسمانی همه هلاک شدند. مکارم شیرازی: سرانجام بهنگام طلوع آفتاب صيحه (مرگبار، بصورت صاعقه يا زمين لرزه) آنها را فرو گرفت.
فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ
﴿۷۴﴾
انصاریان: در نتیجه آن شهر را زیر و رو کردیم و بر آنان سنگ هایی از جنس سنگِ گل باراندیم.
خرمشاهی: و آن را زير و زبر كرديم و بر آن سنگپارههايى از سنگ گل فرو باريديم فولادوند: و آن [شهر] را زير و زبر كرديم و بر آنان سنگهايى از سنگ گل بارانديم قمشهای: و شهر و دیار آنها را زیر و زبر ساخته و آن قوم را سنگباران عذاب کردیم. مکارم شیرازی: سپس (شهر و آبادي آنها را زير و رو كرديم) بالاي آنرا پائين قرار داديم و باراني از سنگ بر آنها فرو ريختيم.
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ
﴿۷۵﴾
انصاریان: قطعاً در این [سرگذشت اَسفبار و حادثه عبرت آموز] نشانه هایی [از قدرت خدا و خواری و رسوایی مجرمان] برای هوشمندان [که جستجوگر علل حوادث اند] وجود دارد.
خرمشاهی: در اين امر براى اشارتدانان مايههاى عبرت است فولادوند: به يقين در اين [كيفر] براى هوشياران عبرتهاست قمشهای: و در این عذاب هوشمندان را عبرت و بصیرت بسیار است. مکارم شیرازی: در اين (سرگذشت عبرت انگيز) نشانه هائي است براي هوشياران.
وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ
﴿۷۶﴾
انصاریان: و آن [آثار و بقایای شهر ویران شده قوم لوط] بر سر راهی است که پابرجاست.
خرمشاهی: و [آثار] آن [شهر] بر سرراهى پايدار است فولادوند: و [آثار] آن [شهر هنوز] بر سر راهى [داير] برجاست قمشهای: و این ویرانه اکنون بر سر راهی است بر قرار. مکارم شیرازی: و ويرانه هاي سرزمين آنها بر سر راه (كاروانها) همواره ثابت و برقرار است.
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ
﴿۷۷﴾
انصاریان: مسلماً در این [شهر ویران شده] برای مؤمنان نشانه ای [پندآموز] است.
خرمشاهی: بىگمان در اين امر براى مؤمنان مايه عبرت است فولادوند: بى گمان در اين براى مؤمنان عبرتى است قمشهای: همانا در این عقوبت بدکاران عالم، اهل ایمان را آیت و عبرتی است. مکارم شیرازی: در اين نشانه اي است براي مؤ منان.
وَإِنْ كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ
﴿۷۸﴾
انصاریان: و بی تردید اهل ایکه [قوم شعیب] ستمکار بودند.
خرمشاهی: و اهل ايكه ستمكار بودند فولادوند: و راستى اهل ايكه ستمگر بودند قمشهای: و اهل شهر ایکه (قوم شعیب) هم بسیار مردم ستمکاری بودند. مکارم شیرازی: اصحاب الايكه (صاحبان سرزمينهاي پر درخت - قوم شعيب) مسلما قوم ستمگري بودند.
فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ
﴿۷۹﴾
انصاریان: در نتیجه از آنان انتقام گرفتیم، و [آثار] دو شهر نابود شده [قوم لوط و شعیب] بر سر جاده ای آشکار قرار دارد.
خرمشاهی: از اين روى از آنان انتقام گرفتيم و آنها بر سر راهى آشكار هستند فولادوند: پس از آنان انتقام گرفتيم و آن دو [شهر اكنون] بر سر راهى آشكاراست قمشهای: آنها را نیز به کیفر رسانیدیم، و این هر دو شهر (یعنی شهر سدوم و ایکه یا مدین که دیار قوم لوط و شعیب بود، برای اهل اعتبار) بر رهگذری آشکار قرار دارند. مکارم شیرازی: ما از آنها انتقام گرفتيم و اين دو (قوم لوط و اصحاب ايكه) شهرهاي ويران شده شان بر سر راه آشكار است! |
||