إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ
﴿۳۱﴾
انصاریان: مگر ابلیس که از اینکه با سجده کنان باشد، امتناع کرد.
خرمشاهی: مگر ابليس كه از اينكه از سجدهكنندگان باشد، سر باززد فولادوند: جز ابليس كه خوددارى كرد از اينكه با سجده كنندگان باشد قمشهای: مگر ابلیس که از همراهی با سجده کنندگان امتناع ورزید. مکارم شیرازی: جز ابليس كه ابا كرد از اينكه با سجده كنندگان باشد.
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ
﴿۳۲﴾
انصاریان: [خدا] گفت: ای ابلیس! تو را چه شده که با سجده کنان نیستی؟
خرمشاهی: فرمود اى ابليس تو را چه مىشود كه از سجدهكنندگان نيستى؟ فولادوند: فرمود اى ابليس تو را چه شده است كه با سجده كنندگان نيستى قمشهای: خدا فرمود که ای شیطان، برای چه تو با ساجدان عالم سر فرود نیاوردی؟ مکارم شیرازی: (خداوند) فرمود اي ابليس چرا با سجده كنندگان نيستي.
قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ
﴿۳۳﴾
انصاریان: گفت: من آن نیستم که برای بشری که او را از گلی خشک و برگرفته از لجنی متعفّن و تیره رنگ آفریدی، سجده کنم!!
خرمشاهی: گفت من كسى نيستم كه به انسانى كه از گل خشك بازمانده از لجنى بويناكش آفريدهاى، سجده برم فولادوند: گفت من آن نيستم كه براى بشرى كه او را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريده اى سجده كنم قمشهای: شیطان پاسخ داد که من هرگز به بشری که از گل و لای کهنه متغیر خلقت کردهای سجده نخواهم کرد. مکارم شیرازی: گفت من هرگز براي بشري كه او را از خاك خشكيده اي كه از گل بدبوئي گرفته شده است آفريده اي سجده نخواهم كرد!
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ
﴿۳۴﴾
انصاریان: [خدا] گفت: از این [جایگاه والا که مقام مقربان است] بیرون رو که رانده شده ای،
خرمشاهی: فرمود پس از آن [بهشت] بيرون شو كه تو مطرودى فولادوند: فرمود از اين [مقام] بيرون شو كه تو رانده شده اى قمشهای: خدا هم (به او قهر و عتاب) فرمود که از صف ساجدان (و از بهشت مطیعان) خارج شود که تو رانده درگاه ما شدی. مکارم شیرازی: فرمود از صف آنها (فرشتگان) بيرون رو كه رانده درگاه مائي.
وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ
﴿۳۵﴾
انصاریان: و بی تردید تا روز قیامت لعنت بر تو خواهد بود.
خرمشاهی: و تا روز جزا بر تو لعنت باد فولادوند: و تا روز جزا بر تو لعنت باشد قمشهای: و لعنت ما تا روز جزا بر تو محقق و حتمی گردید. مکارم شیرازی: و لعنت (و دوري از رحمت حق) بر تو خواهد بود تا روز قيامت.
قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ
﴿۳۶﴾
انصاریان: گفت: پروردگارا! پس مرا تا روزی که [همگان] برانگیخته می شوند، مهلت ده.
خرمشاهی: گفت پروردگارا پس مرا تا روزى كه [همگان] برانگيخته شوند، مهلت ده فولادوند: گفت پروردگارا پس مرا تا روزى كه برانگيخته خواهند شد مهلت ده قمشهای: شیطان از خدا درخواست کرد که پروردگارا، پس مرا تا روز قیامت که خلق مبعوث میشوند مهلت و طول عمر عطا فرما. مکارم شیرازی: گفت پروردگارا! مرا تا روز رستاخيز مهلت ده (و زنده بگذار).
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ
﴿۳۷﴾
انصاریان: [خدا] گفت: تو از مهلت یافتگانی،
خرمشاهی: فرمود تو از مهلت يافتگانى فولادوند: فرمود تو از مهلت يافتگانى قمشهای: خدا فرمود: آری تو را مهلت خواهد بود. مکارم شیرازی: فرمود تو از مهلت يافتگاني.
إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ
﴿۳۸﴾
انصاریان: تا روز [آن] وقت معین.
خرمشاهی: تا روز و هنگام معين فولادوند: تا روز [و] وقت معلوم قمشهای: تا به وقت معین و روز معلوم (شاید مرا تا قیامت یا نفخه صور اول یا ظهور دولت ولی عصر یا ظهور حکومت عقل انسان بر نفس و هوای او باشد). مکارم شیرازی: (اما نه تا روز رستاخيز بلكه) تا روز و وقت معيني.
قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
﴿۳۹﴾
انصاریان: گفت: پروردگارا! به سبب اینکه مرا گمراه نمودی، من هم یقیناً [همه کارهای زشت را] در زمین برای آنان می آرایم [تا ارتکاب زشتی ها برای آنان آسان شود] و مسلماً همه را گمراه می کنم.
خرمشاهی: گفت پروردگارا از آنجا كه مرا فريفتى، در روى زمين در نظر آنان [بدى را نيك] خواهم آراست، و همگى آنان را به گمراهى خواهم كشاند فولادوند: گفت پروردگارا به سبب آنكه مرا گمراه ساختى من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مى آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت قمشهای: شیطان گفت: خدایا، چنانکه مرا به گمراهی و هلاکت کشاندی من نیز در زمین (هر باطلی را) در نظر فرزندان آدم جلوه میدهم (تا از یاد تو غافل شوند) و همه آنها را به گمراهی و هلاکت خواهم کشاند. مکارم شیرازی: گفت پروردگارا! بخاطر اينكه مرا گمراه ساختي من نعمتهاي مادي را در زمين در نظر آنها تزيين ميدهم و همگي را گمراه خواهم ساخت!
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ
﴿۴۰﴾
انصاریان: مگر [آن] بندگانت را که خالص شدگانِ [از هر نوع آلودگی ظاهری و باطنی] اند.
خرمشاهی: مگر آن بندگان اخلاص يافتهات را فولادوند: مگر بندگان خالص تو از ميان آنان را قمشهای: به جز بندگان پاک و برگزیده تو را. مکارم شیرازی: مگر بندگان مخلصت، |
||