وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ
﴿۲۱﴾
انصاریان: و هیچ چیزی نیست مگر آنکه خزانه هایش نزد ماست، و آن را جز به اندازه معین نازل نمی کنیم.
خرمشاهی: و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينههايش نزد ماست، و جز به اندازه معين از آن پديد نمىآوريم فولادوند: و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينه هاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه اى معين فرو نمى فرستيم قمشهای: و هیچ چیز در عالم نیست جز آنکه منبع و خزانه آن نزد ماست ولی ما از آن بر عالم خلق الاّ به قدر معین (که مصلحت است) فرو نمیفرستیم. مکارم شیرازی: خزائن همه چيز نزد ما است ولي ما جز به اندازه معين آنرا نازل نميكنيم.
وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ
﴿۲۲﴾
انصاریان: و بادها را باردار کننده فرستادیم، و از آسمان آبی نازل کردیم و شما را با آن سیراب ساختیم و شما ذخیره کننده آن نیستید.
خرمشاهی: و بادهاى بارآور را فرستاديم و از آسمان آبى فرو فرستاديم، آنگاه شما را از آن سيراب كرديم و شما خزانهدار آن نيستيد فولادوند: و بادها را بارداركننده فرستاديم و از آسمان آبى نازل كرديم پس شما را بدان سيراب نموديم و شما خزانه دار آن نيستيد قمشهای: و ما بادهای باردار کننده (رحم طبیعت) را فرستادیم، آنگاه باران را از آسمان فرود آوردیم تا به آن آب، شما را سیراب گردانیدیم و گر نه شما نمیتوانستید آبهایی (برای وقت حاجت خود در هر جای زمین از کوه و دره و بیابان و صحرا) منبع ساخته و جاری سازید. مکارم شیرازی: ما بادها را براي تلقيح (ابرها و بهم پيوستن و بارور ساختن آنها) فرستاديم، و از آسمان آبي نازل كرديم با آن سيراب ساختيم، در حالي كه شما توانائي حفظ و نگهداري آن را نداشتيد.
وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ
﴿۲۳﴾
انصاریان: و یقیناً ماییم که حیات می دهیم، و می میرانیم و ما وارث [جهان و جهانیان] هستیم.
خرمشاهی: و ماييم كه زنده مىداريم و مىميرانيم و ما بازمانده [جاويد]ايم فولادوند: و بى ترديد اين ماييم كه زنده مى كنيم و مى ميرانيم و ما وارث [همه] هستيم قمشهای: و محققا ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم و وارث (همه خلق که فانی میشوند) ما هستیم. مکارم شیرازی: مائيم كه زنده ميكنيم و ميميرانيم و وارث (همه جهان) ما هستيم.
وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ
﴿۲۴﴾
انصاریان: و بی تردید [حالات، اعمال و شمار] پیشینیانِ شما و آیندگانتان را می دانیم.
خرمشاهی: و پيشينيان و پسينيانشما را به خوبى مىشناسيم فولادوند: و به يقين پيشينيان شما را شناخته ايم و آيندگان [شما را نيز] شناخته ايم قمشهای: و البته ما به همه گذشتگان و آیندگان شما آگاهی کامل داریم. مکارم شیرازی: ما هم پيشينيان شما را دانستيم و هم متاخران را.
وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ
﴿۲۵﴾
انصاریان: و مسلماً پروردگار توست که محشورشان می کند؛ زیرا او حکیم و داناست.
خرمشاهی: و بىگمان پروردگارت آنان را محشور مىگرداند، كه او فرزانه داناست فولادوند: و مسلما پروردگار توست كه آنان را محشور خواهد كرد چرا كه او حكيم داناست قمشهای: و البته خدای تو همه خلایق را در قیامت محشور خواهد کرد، که کار او از روی علم و حکمت است. مکارم شیرازی: پروردگار تو قطعا همه را (در قيامت) جمع و محشور ميكند چرا كه حكيم و دانا است.
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ
﴿۲۶﴾
انصاریان: و ما انسان را از گِلی خشک که برگرفته از لجنی متعفّن و تیره رنگ است، آفریدیم.
خرمشاهی: و انسان [/ آدم] را از گل خشك بازمانده از لجنى بويناك آفريدهايم فولادوند: و در حقيقت انسان را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريديم قمشهای: و همانا ما انسان را از گل و لای کهنه متغیر بیافریدیم. مکارم شیرازی: ما انسانرا از گل خشكيده اي كه از گل بدبوي (تيره رنگي) گرفته شده بود آفريديم.
وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ
﴿۲۷﴾
انصاریان: و جن را پیش از آن از آتشی سوزان و بی دود پدید آوردیم.
خرمشاهی: و پيشتر جن [/ابليس] را از آتشباد آفريده بوديم فولادوند: و پيش از آن جن را از آتشى سوزان و بى دود خلق كرديم قمشهای: و طایفه دیوان را پیشتر از آتش گدازنده، خلق کردیم. مکارم شیرازی: و جن را پيش از آن از آتش گرم و سوزان خلق كرديم.
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ
﴿۲۸﴾
انصاریان: و [یاد کن] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری از گِل خشک که برگرفته از لجنی متعفّن و تیره رنگ است، می آفرینم.
خرمشاهی: و چنين بود كه پروردگارت به فرشتگان فرمود من آفريننده انسانى از گل خشك بازمانده از لجنى بويناك هستم فولادوند: و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت من بشرى را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو خواهم آفريد قمشهای: و (یاد آر) آن گاه که پروردگارت به فرشتگان عالم اظهار فرمود که من بشری از ماده گل و لای کهنه متغیر، خلق خواهم کرد. مکارم شیرازی: بخاطر بياور هنگامي كه پروردگارت به فرشتگان گفت من بشر را از گل خشكيده اي كه از گل بدبوئي گرفته شده بود خلق ميكنم.
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ
﴿۲۹﴾
انصاریان: پس چون او را درست و نیکو گردانم و از روح خود در او بدمم، برای او سجده کنان بیفتید.
خرمشاهی: پس چون او را سامان دادم و در آن از روح خود دميدم در برابر او به سجده در افتيد فولادوند: پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم پيش او به سجده درافتيد قمشهای: پس چون آن (عنصر) را معتدل بیارایم و در آن از روح خویش بدمم همه (از جهت حرمت و عظمت آن روح الهی) بر او سجده کنید. مکارم شیرازی: هنگامي كه كار آنرا بپايان رسانيدم و در او از روح خود (يك روح شايسته و بزرگ) دميدم همگي براي او سجده كنيد.
فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ
﴿۳۰﴾
انصاریان: پس همه فرشتگان بدون استثناء سجده کردند.
خرمشاهی: آنگاه فرشتگان همگى سجده بردند فولادوند: پس فرشتگان همگى يكسره سجده كردند قمشهای: پس همه فرشتگان سجده کردند. مکارم شیرازی: فرشتگان همگي و بدون استثناء سجده كردند. |
||