رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ
﴿۴۱﴾
انصاریان: پروردگارا! روزی که حساب برپا می شود، مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را بیامرز.
خرمشاهی: پروردگارا در روزى كه حساب برپا شود، مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را بيامرز فولادوند: پروردگارا روزى كه حساب برپا مى شود بر من و پدر و مادرم و بر مؤمنان ببخشاى قمشهای: بار الها، روزی که (میزان عدل و) حساب به پا میشود (تو در آن روز سخت) بر من و والدین من و همه مؤمنان (از کرم) ببخشا. مکارم شیرازی: پروردگارا من و پدر و مادرم و همه مؤ منان را روزي كه حساب بر پا ميشود بيامرز.
وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ
﴿۴۲﴾
انصاریان: و خدا را از آنچه ستمکاران انجام می دهند، بی خبر مپندار؛ مسلماً [کیفر] آنان را برای روزی که چشم ها در آن خیره می شود، به تأخیر می اندازد.
خرمشاهی: و خداوند را از آنچه ستمكاران [مشرك] مىكنند، غافل مپندار، جز اين نيست كه [حساب] آنان را تا روزى كه ديدگان در آن خيره شود، واپس مىاندازد فولادوند: و خدا را از آنچه ستمكاران مى كنند غافل مپندار جز اين نيست كه [كيفر] آنان را براى روزى به تاخير مى اندازد كه چشمها در آن خيره مى شود قمشهای: و (ای رسول ما) هرگز مپندار که خدا از کردار ستمکاران غافل است، بلکه (کیفر) ظالمان را به تأخیر میافکند تا آن روزی که چشمها (یشان) در آن روز خیره و حیران است. مکارم شیرازی: و گمان مبر كه خدا از كارهاي ظالمان غافل است (نه، بلكه كيفر) آنها را تاخير انداخته براي روزي كه چشمها در آن (از ترس و وحشت) از حركت باز ميايستد.
مُهْطِعِينَ مُقْنِعِي رُءُوسِهِمْ لَا يَرْتَدُّ إِلَيْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ
﴿۴۳﴾
انصاریان: [ترسان به سوی دادگاه قیامت] شتابانند، سرهایشان را بالا گرفته [و دیدگانشان ذلیلانه به برنامه های محشر دوخته شده] تا جایی که پلک هایشان به هم نمی خورد، و دل هایشان [از بیم عذاب فرو ریخته و از تدبیر و چاره جویی] تهی است.
خرمشاهی: [آنان] شتابزده، سرها به بالا گرفته [چشم به زير انداخته]اند، بىآنكه چشم برهم زنند، و دلكنده فولادوند: شتابان سر برداشته و چشم بر هم نمى زنند و [از وحشت] دلهايشان تهى است قمشهای: (در آن روز سخت آن ستمکاران) همه شتابان و هراسان سر به بالا کرده و چشمها واله مانده و دلهاشان به دهشت و اضطراب است. مکارم شیرازی: گردنها برافراشته، سر به آسمان كرده، حتي پلك چشمهايشان بيحركت ميماند (چرا كه به هر طرف نگاه كنند نشانه هاي عذاب آشكار است) و (لذا) دلهايشان به كلي (فرو ميريزد و) خالي ميگردد!
وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ
﴿۴۴﴾
انصاریان: و مردم را از روزی که عذاب به سویشان می آید، هشدار ده. پس کسانی که ستم ورزیده اند، می گویند: پروردگارا! ما را تا [سرآمدی نزدیک؟ و] مدتی کوتاه مهلت ده تا دعوتت را اجابت کنیم، و از پیامبرانت پیروی نماییم. [ولی به آنان گویند:] شما نبودید که پیش از این سوگند یاد می کردید که هرگز برای شما زوال و فنایی نیست؟!
خرمشاهی: و مردمان را از روزى بترسان كه عذاب آنان را فرو گيرد و ستمپيشگان گويند پروردگارا ما را تا زمانى نزديك واپس بدار تا دعوت تو را اجابت و از پيامبران پيروى كنيم، آيا شما نبوديد كه پيشترها سوگند مىخورديد كه زوالى نداريد؟ فولادوند: و مردم را از روزى كه عذاب بر آنان مى آيد بترسان پس آنان كه ستم كرده اند مى گويند پروردگارا ما را تا چندى مهلت بخش تا دعوت تو را پاسخ گوييم و از فرستادگان [تو] پيروى كنيم [به آنان گفته مى شود] مگر شما پيش از اين سوگند نمى خورديد كه شما را فنايى نيست قمشهای: و (ای رسول ما) مردم را از روزی که هنگام عذاب (و کیفر اعمالشان) فرا میرسد بترسان (و آگاهشان ساز) که ستمکاران خلق (چون سختی عذاب را بنگرند از حسرت و پشیمانی) خواهند گفت: پروردگارا (عذاب) ما را اندک مدتی به تأخیر افکن تا دعوت تو را اجابت کنیم و پیرو رسولان (تو) شویم (و از هر کار بد بازگردیم. به آنها پاسخ آید که) آیا شما بارها پیش از این سوگند یاد نمیکردید که ما را ابدا زوال و هلاکی نخواهد بود؟ مکارم شیرازی: و مردم را از روزي كه عذاب الهي به سراغشان ميآيد بترسان، آن روز كه ظالمان ميگويند پروردگارا مدت كوتاهي ما را مهلت ده، تا دعوت تو را بپذيريم، و از پيامبران پيروي كنيم (اما به زودي اين پاسخ را ميشنوند كه) مگر قبلا شما سوگند ياد نكرده بوديد كه زوال و فنائي براي شما نيست؟!
وَسَكَنْتُمْ فِي مَسَاكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَتَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَكُمُ الْأَمْثَالَ
﴿۴۵﴾
انصاریان: و در مساکن کسانی که به خود ستم کردند، ساکن شدید، در صورتی که برای شما روشن و آشکار است که ما با آنان [به سبب ستم هایشان] چه کردیم و برای شما مثال ها [یِ پندآموزی از جامعه هایی که به وسیله عذاب نابود شدند] ذکر کردیم.
خرمشاهی: و در خانه و كاشانه كسانى كه در حق خويش ستم كرده بودند، سكنا يافتيد و بر شما آشكار شد كه با آنان چه كردهايم، و براى شما مثلها زديم فولادوند: و در سراهاى كسانى كه بر خود ستم روا داشتند سكونت گزيديد و براى شما آشكار گرديد كه با آنان چگونه معامله كرديم و مثلها براى شما زديم قمشهای: و شما (ستمکاران بودید که) در منازل ستمگران پیش از خود مسکن گزیدید و مشاهده کردید که عاقبت ما چه بر سر آنها آوردیم و بر شما سرگذشت آنها را مثل آوردیم (تا مگر عبرت گیرید و از کار زشت و ستمگری دست کشید، ولی هرگز پند نگرفته و بیدار نشدید). مکارم شیرازی: (شماها نبوديد كه) در منازل (و كاخهاي) كساني كه به خويشتن ستم كردند سكني گزيديد؟ و براي شما آشكار شد چگونه با آنها رفتار كرديم، و براي شما مثلها (از سرگذشت پيشينيان) زديم (باز هم بيدار نشديد).
وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَإِنْ كَانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ
﴿۴۶﴾
انصاریان: و آنان [نهایت] نیرنگشان را [بر ضدِّ خدا و پیامبران] به کار گرفتند، و [کیفر عقوبت دنیایی و آخرتی] نیرنگشان نزد خداست و هر چند که از نیرنگشان کوه ها از جا کنده شود.
خرمشاهی: و به راستى كه نيرنگشان را ورزيدند و [كيفر] نيرنگشان با خداست، و گرچه كوهها در اثر نيرنگشان از جاى بروند فولادوند: و به يقين آنان نيرنگ خود را به كار بردند و [جزاى] مكرشان با خداست هر چند از مكرشان كوهها از جاى كنده مى شد قمشهای: و آن ستمکاران بزرگترین مکر و مهمترین سیاست خویش را به کار بردند ولی مکر آنها پیش (قدرت و تقدیر) خدا (هیچ) است هر چند مکر (و سیاست) آنها به پایهای باشد که کوهها بدان از جای کنده شوند. مکارم شیرازی: آنها نهايت مكر خود را به كار زدند، و همه مكرها (و توطئه هاشان) نزد خدا آشكار است، هر چند كوهها با مكرشان از جا بركنده شود!
فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ
﴿۴۷﴾
انصاریان: پس مپندار که خدا در وعده اش با پیامبرانش وفا نمی کند؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و صاحب انتقام است.
خرمشاهی: و هرگز خداوند را خلافكننده وعدهاى كه به پيامبرانش داده است مينگار، چرا كه خداوند پيروزمند دادستان است فولادوند: پس مپندار كه خدا وعده خود را به پيامبرانش خلاف مى كند كه خدا شكست ناپذير انتقامگيرنده است قمشهای: پس هرگز مپندار که خدا وعده خود با رسولانش را خلاف کند که البته خدا مقتدر و انتقام کشنده است. مکارم شیرازی: و گمان مبر كه خدا وعدهاي را كه به پيامبرانش داده تخلف كند، چرا كه خداوند قادر و منتقم است.
يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ
﴿۴۸﴾
انصاریان: [در] روزی که زمین به غیر این زمین، و آسمان ها [به غیر این آسمان ها] تبدیل شود، و [همه] در پیشگاه خدای یگانه قهّار حاضر شوند.
خرمشاهی: روزى كه زمين جز اين زمين و آسمانها [جز اين آسمانها] شوند و همگان در حضور خداوند يگانه قهار آشكار شوند فولادوند: روزى كه زمين به غير اين زمين و آسمانها [به غير اين آسمانها] مبدل گردد و [مردم] در برابر خداى يگانه قهار ظاهر شوند قمشهای: روزی که زمین (به امر خدا) به غیر این زمین مبدل شود و هم آسمانها دگرگون شوند و تمام خلق در پیشگاه (حکم) خدای یکتای قادر قاهر حاضر شوند. مکارم شیرازی: در آن روز كه اين زمين به زمين ديگر و آسمانها (به آسمانهاي ديگر) تبديل ميشوند، و آنها در پيشگاه خداوند واحد قهار ظاهر ميگردند.
وَتَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ
﴿۴۹﴾
انصاریان: و آن روز مجرمان را می بینی که در زنجیرها [به صورتی محکم و سخت] به هم بسته شده اند.
خرمشاهی: و گناهكاران را بينى كه به هم بسته گرفتار بندها هستند فولادوند: و گناهكاران را در آن روز مى بينى كه با هم در زنجيرها بسته شده اند قمشهای: و (در آن روز) بدکاران را زیر زنجیر (قهر خدا) مشاهده خواهی کرد. مکارم شیرازی: و در آن روز مجرمان را با هم در غل و زنجير ميبيني (غل و زنجيري كه دستها و گردنهايشان را بهم بسته).
سَرَابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ
﴿۵۰﴾
انصاریان: پیراهن هایشان از قطران [ماده ای متعفّن، قابل اشتعال و بدبو] است، و آتش چهره هایشان را می پوشاند.
خرمشاهی: تنپوشهايشان از قطران است و آتش چهرههايشان را مىپوشاند فولادوند: تنپوشهايشان از قطران است و چهره هايشان را آتش مى پوشاند قمشهای: (و بینی که) پیراهنهای از مس گداخته آتشین بر تن دارند و در شعله آتش چهره آنها پنهان است. مکارم شیرازی: لباسشان از قطران (ماده چسبنده بد بوي قابل اشتعال) است، و صورتهايشان را آتش ميپوشاند |
||