بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ
﴿۱﴾
انصاریان: المر ـ این آیاتِ [با عظمتِ] کتابِ [الهی] است، و آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده، سراسر حق و راستی است [چنان حقّی که هیچ باطلی در آن راه ندارد] ولی بیشتر مردم [به سبب عناد و لجاجت] ایمان نمی آورند.
خرمشاهی: المر الف لام ميم راء اين آيات كتاب آسمانى است، و آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است، راست و درست است، ولى بيشترينه مردم نمىگروند فولادوند: الف لام ميم راء اين است آيات كتاب و آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده حق است ولى بيشتر مردم نمى گروند قمشهای: المر (رمزی بین خدا و رسول است) این است آیات کتاب خدا و قرآنی که به حق و راستی بر تو از جانب پروردگارت نازل گردید و لیکن اکثر مردمان به آن ایمان نمیآورند. مکارم شیرازی: المر - اينها آيات كتاب (آسماني) است، و آنچه از طرف پروردگار بر تو نازل شده حق است ولي اكثر مردم ايمان نميآورند.
اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ
﴿۲﴾
انصاریان: خداست که آسمان ها را بدون پایه هایی که آنها را ببینید، برافراشت، آن گاه بر تخت فرمانروایی [و حکومت بر آفرینش] چیره و مسلط شد، و خورشید و ماه را رام و مسخّر ساخت، که هر کدام تا زمان معینی روانند، کار [جهان و جهانیان] را تدبیر می کند، نشانه ها [ی قدرت و حکمتش] را [در پهنه آفرینش] به روشنی بیان می کند تا شما به دیدار [قیامت و محاسبه شدن اعمال به وسیله] پروردگارتان یقین کنید.
خرمشاهی: خداوند كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت، سپس بر عرش استيلاء يافت، و خورشيد و ماه را رام كرد كه هر يك تا زمانى معين، سير مىكند [همو] كار [و بار جهان] را تدبير مىكند و آيات [خويش] را روشن بيان مىدارد، باشد كه شما به لقاى پروردگارتان يقين پيدا كنيد فولادوند: خدا [همان] كسى است كه آسمانها را بدون ستونهايى كه آنها را ببينيد برافراشت آنگاه بر عرش استيلا يافت و خورشيد و ماه را رام گردانيد هر كدام براى مدتى معين به سير خود ادامه مى دهند [خداوند] در كار [آفرينش] تدبير مى كند و آيات [خود] را به روشنى بيان مى نمايد اميد كه شما به لقاى پروردگارتان يقين حاصل كنيد قمشهای: خداست آن ذات پاکی که آسمانها را چنان که مینگرید بیستون برافراشت آنگاه بر عرش (قدرت بر وجود کل) قرار گرفت و خورشید و ماه را مسخّر اراده خود ساخت که هر کدام در وقت خاص به گردش آیند، امر عالم را منظم میسازد و آیات (قدرت) را با دلایلی مفصل بیان میدارد، باشد که شما به ملاقات پروردگار خود یقین کنید. مکارم شیرازی: خدا همان كسي است كه آسمان را - بدون ستوني كه قابل رؤ يت باشد - آفريد سپس بر عرش استيلا يافت (و زمام تدبير جهان را بدست گرفت) و خورشيد و ماه را مسخر ساخت كه هر كدام تا زمان معيني حركت دارند كارها را او تدبير ميكند آيات را (براي شما) تشريح مينمايد تا به لقاي پروردگارتان يقين پيدا كنيد.
وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
﴿۳﴾
انصاریان: و اوست که زمین را گسترانید، و در آن کوه هایی استوار و نهرهایی پدید آورد و در آن از همه محصولات و میوه ها جفت دوتایی [که نر و ماده است] قرار داد، شب را به روز می پوشاند، [تا ادامه حیات برای همه نباتات و موجودات زنده ممکن باشد]؛ یقیناً در این امور برای مردمی که می اندیشند نشانه هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] ست.
خرمشاهی: و او كسى است كه زمين را گسترد و در آن كوهها و رودهايى پديد آورد، و در آن از هربار و برى زوجى دوگانه آفريد، شب را به روز [و روز را به شب] مىپوشاند، بىگمان در اين براى انديشهوران مايههاى عبرت است فولادوند: و اوست كسى كه زمين را گسترانيد و در آن كوهها و رودها نهاد و از هر گونه ميوه اى در آن جفت جفت قرار داد روز را به شب مى پوشاند قطعا در اين [امور] براى مردمى كه تفكر مى كنند نشانه هايى وجود دارد قمشهای: و اوست خدایی که بساط زمین را بگسترد و در آن کوهها برافراشت و نهرها جاری ساخت و از هرگونه میوه یک جفت پدید آورد، شب تار را به روز روشن بپوشاند، همانا در این امور متفکران را دلایلی روشن (بر قدرت آفریدگار) است. مکارم شیرازی: و او كسي است كه زمين را گسترد و در آن كوهها و نهرهائي قرار داد و از تمام ميوه ها در آن دو جفت آفريد (پرده سياه) شب را بر روز ميپوشاند، در اينها آياتي است براي آنها كه تفكر ميكنند.
وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِيلٌ صِنْوَانٌ وَغَيْرُ صِنْوَانٍ يُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
﴿۴﴾
انصاریان: در زمین قطعه هایی مختلف و گوناگون، و باغ هایی از انگور و کشتزار و درختان خرمایی است که بر یک ریشه و غیر یک ریشه [می رویند]. ما برخی از آنان را در میوه و محصول با آنکه از یک آب سیراب می شوند بر برخی دیگر برتری می دهیم. بی تردید در این امور برای مردمی که تعقّل می کنند، نشانه هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] ست.
خرمشاهی: و در زمين كرتهايى است نزديك به هم و باغهايى از [درختان] انگور و كشتها [ى گوناگون] و خرما، همانند و ناهمانند، كه همه به يك آب آبيارى مىشوند و ميوههاى بعضى را از بعضى ديگر برتر ساختهايم، بىگمان در اين براى خردورزان مايههاى عبرت است فولادوند: و در زمين قطعاتى است كنار هم و باغهايى از انگور و كشتزارها و درختان خرما چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه كه با يك آب سيراب مى گردند و [با اين همه] برخى از آنها را در ميوه [از حيث مزه و نوع و كيفيت] بر برخى ديگر برترى مى دهيم بى گمان در اين [امر نيز] براى مردمى كه تعقل مى كنند دلايل [روشنى] است قمشهای: و در زمین قطعاتی مجاور و متصل است (که آثار هر قطعه مباین قطعه دیگر است) زمینی برای تاکستان و باغ انگور قابل است، و یک جا برای زراعت غلاّت، و زمینی برای نخلستان آن هم نخلهای گوناگون که همه با یک آب مشروب میشوند ولی ما بعضی را در نوع میوه بر بعضی برتری میدهیم، و این امور عاقلان را ادلّه واضحی (بر حکمت صانع) است. مکارم شیرازی: و در روي زمين قطعاتي در كنار هم قرار دارد كه با هم متفاوتند و باغهائي از انگور، و زراعت، و نخلها، كه گاهي بر يك پايه ميرويند و گاهي بر دو پايه، همه آنها از يك آب سيراب ميشوند و با اينحال بعضي از آنها را از جهت ميوه بر ديگري برتري ميدهيم، در اينها نشانه هائي است براي آنها كه عقل خويش را بكار ميگيرند.
وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ الْأَغْلَالُ فِي أَعْنَاقِهِمْ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
﴿۵﴾
انصاریان: اگر بخواهی تعجب کنی، پس تعجب از گفتار منکران لجوج است که [بدون توجه به قدرت خدا که آنان را از خاک پدید آورد، می گویند]: آیا ما هنگامی که [پس از مردن] خاک شدیم، به راستی در آفرینش جدیدی خواهیم بود؟! اینانند که به پروردگارشان کافر شدند، و اینانند که در گردنشان بندها و زنجیرها [ی گمراهی در دنیا و عذاب در آخرت] است، و اینان اهل آتش اند و در آن جاودانه اند.
خرمشاهی: و اگر عجب كنى، سخن ايشان عجيب[تر] است [كه مىگويند] آيا آنگاه كه خاك شديم، آيا به آفرينش تازهاى در مىآييم؟ اينان كسانىاند كه به پروردگارشان كفرورزيدهاند و هم اينانند كه [در قيامت و در دوزخ] در گردنهايشان غل و بندهاست، و اينان دوزخىاند و جاودانه در آنند فولادوند: و اگر عجب دارى عجب از سخن آنان [=كافران] است كه آيا وقتى خاك شديم به راستى در آفرينش جديدى خواهيم بود اينان همان كسانند كه به پروردگارشان كفر ورزيده اند و در گردنهايشان زنجيرهاست و آنان همدم آتشند و در آن ماندگار خواهند بود قمشهای: و اگر تو را جای تعجب (به کار منکران) است عجب قول منکران معاد است که میگویند: آیا ما چون خاک شدیم باز از نو خلق خواهیم شد؟ اینان هستند که به خدای خود کافر شدند و هم اینان زنجیرها (ی قهر و عذاب) بر گردن دارند و هم اینان اصحاب دوزخند و در آن همیشه معذبند. مکارم شیرازی: و اگر ميخواهي (از چيزي) تعجب كني عجيب گفتار آنها است كه ميگويند آيا هنگامي كه خاك شديم (بار ديگر زنده ميشويم و) به خلقت جديدي باز ميگرديم؟! آنها كساني هستند كه به پروردگارشان كافر شدهاند و آن غل و زنجيرهاست در گردنشان، و آنها اصحاب آتشند و جاودانه در آن خواهند ماند!
وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلَاتُ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقَابِ
﴿۶﴾
انصاریان: و از تو [بر پایه تمسخر، استهزا، جهل و نادانی] پیش از [درخواست] خیر و خوشی تقاضای شتاب در [فرود آمدن] عذاب می کنند، [اینان گمان می کنند که عذاب ها و مجازات های الهی دروغ است] با اینکه پیش از آنان عذاب ها و عقوبت های عبرت آموز [بر کافران و منکران] گذشته است و قطعاً پروردگارت نسبت به مردم با ظلم و ستمی که می کنند صاحب آمرزش است، و مسلماً پروردگارت سخت کیفر است.
خرمشاهی: و از تو به [شدت و] شتاب بدى [عذاب] را پيش از نيكى [آمرزش] مىطلبند، و حال آنكه پيش از آنها [رسم] عقوبتها [ى الهى] برقرار بوده است، و بىگمان پروردگارت بر مردمان با وجود ستمشان آمرزنده است، و بىگمان پروردگارت سخت كيفر است فولادوند: و پيش از رحمت شتابزده از تو عذاب مىطلبند و حال آنكه پيش از آنان [بر كافران] عقوبتها رفته است و به راستى پروردگار تو نسبت به مردم با وجود ستمشان بخشايشگر است و به يقين پروردگار تو سخت كيفر است قمشهای: (ای رسول ما) کافران پیش از تقاضای آمرزش و احسان (به تمسخر) از تو تقاضای تعجیل در عذاب میکنند؟ در صورتی که چه عقوبتهای عبرتآموز بر امّتان کافر گذشته رسید! و خدا بر ظلم خلق هم بسیار صاحب عفو و مغفرت است و هم صاحب قهر و انتقام سخت است. مکارم شیرازی: آنها پيش از حسنه (و رحمت) از تو تقاضاي تعجيل سيئه (و عذاب) ميكنند با اينكه قبل از آنها بلاهاي عبرتانگيز نازل شده، و پروردگار تو نسبت به مردم با اينكه ظلم ميكنند داراي مغفرت است و هم پروردگارت عذاب شديد دارد.
وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ
﴿۷﴾
انصاریان: و کافران می گویند: چرا از سوی پروردگارش معجزه ای [غیر قرآن] بر او نازل نشده؟ تو فقط بیم دهنده ای [نه اعجاز کننده ای که هر زمان هر کس و برای هر هدفی غیر منطقی بخواهد، دست به اعجاز بزنی] وبرای هر قومی هدایت کننده ای است.
خرمشاهی: و كافران گويند چرا بر او معجزهاى از سوى پروردگارش نازل نمىگردد؟ تو فقط هشداردهندهاى و هر قومى رهنمايى دارد فولادوند: و آنان كه كافر شده اند مى گويند چرا نشانه اى آشكار از طرف پروردگارش بر او نازل نشده است [اى پيامبر] تو فقط هشداردهنده اى و براى هر قومى رهبرى است قمشهای: و باز کافران (به طعنه) میگویند که چرا از خدایش بر او آیت و معجزهای فرستاده نشد؟ (باید بدانند که) تنها وظیفه تو اندرز و ترسانیدن (خلق از نافرمانی خدا) است و هر قومی را (از طرف خدا) رهنمایی است. مکارم شیرازی: و آنها كه كافر شدند ميگويند چرا آيت (و اعجازي) از پروردگارش بر او نازل نشده؟ تو تنها بيم دهنده اي، و براي هر گروهي هدايت كننده اي است (و اينها همه بهانه است نه جستجوي حقيقت).
اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثَى وَمَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ
﴿۸﴾
انصاریان: خدا [حالات، صفات و زمان ولادت] جنین هایی را که هر انسان و حیوان ماده ای آبستن است، و آنچه را رحم ها [از زمان طبیعی حمل] می کاهند و آنچه را می افزایند، می داند؛ و هر چیزی نزد او اندازه معینی دارد.
خرمشاهی: خداوند مىداند كه هر مادينهاى چه بارى دارد و اينكه رحمها [از مدت حمل يا از جنين] چه مىكاهند و چه مىافزايند، هر چيزى نزد او اندازهاى معين دارد فولادوند: خدا مى داند آنچه را كه هر ماده اى [در رحم] بار مى گيرد و [نيز] آنچه را كه رحمها مى كاهند و آنچه را مى افزايند و هر چيزى نزد او اندازه اى دارد قمشهای: تنها خدا میداند که بار حمل آبستنان عالم چیست و بار رحمها چه نقصان و چه زیادت آرند، و مقدار همه چیز در علم ازلی خدا معین است. مکارم شیرازی: خدا از جنين هائي كه هر انسان يا حيوان ماده اي حمل ميكند آگاه است، و نيز از آنچه رحمها كم ميكنند (و پيش از موعد مقرر ميزايند) و هم از آنچه افزون ميكنند، و هر چيز نزد او مقدار معيني دارد.
عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ
﴿۹﴾
انصاریان: دانای نهان و آشکار و بزرگ و بلندمرتبه است.
خرمشاهی: [اوست كه] داناى پنهان و پيدا، و بزرگ بلندمرتبه است فولادوند: داناى نهان و آشكار [و] بزرگ بلندمرتبه است قمشهای: اوست عالم به عوالم غیب و شهود و بزرگ خدای متعال (برتر از هر وصف و ادراک عقول). مکارم شیرازی: او از غيب و شهود آگاه است و بزرگ و متعالي است.
سَوَاءٌ مِنْكُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ
﴿۱۰﴾
انصاریان: [برای او] یکسان است که کسی از شما گفتارش را پنهان کند یا آشکار سازد، و کسی مخفیانه در دل شب حرکت نماید یا در روز راه بپیماید.
خرمشاهی: يكسان است كه از شما كسى سخنش را پنهان بدارد يا آشكارش كند، و كسى كه در [پرده] شب پنهانكار يا در [روشناى] روز پيدارو باشد فولادوند: [براى او] يكسان است كسى از شما سخن [خود] را نهان كند و كسى كه آن را فاش گرداند و كسى كه خويشتن را به شب پنهان دارد و در روز آشكارا حركت كند قمشهای: در پیشگاه علم ازلی آن کس از شما که سخن به سرّ گوید یا آشکار و آن که در ظلمت شب پنهان است یا در روشنی روز به کار و فعالیت مشغول است، همه یکسانند (و خدا بر همه آگاه است). مکارم شیرازی: براي او تفاوت نميكند كساني كه پنهاني سخن بگويند يا آشكار سازند، و آنها كه شبانگاه مخفيانه حركت ميكنند يا در روشنائي روز.
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ
﴿۱۱﴾
انصاریان: برای انسان از پیش رو و پشت سر، مأمورانی است که همواره او را به فرمان خدا [از آسیب ها و گزندها] حفظ می کنند. یقیناً خدا سرنوشت هیچ ملتی را [به سوی بلا، نکبت، شکست و شقاوت] تغییر نمی دهد تا آنکه آنان آنچه را [از صفات خوب و رفتارشایسته و پسندیده] در وجودشان قرار دارد به زشتی ها و گناه تغییر دهند. و هنگامی که خدا نسبت به ملتی آسیب و گزند بخواهد [برای آن آسیب و گزند] هیچ راه بازگشتی نیست؛ زیرا برای آنان جز خدا هیچ یاوری نخواهد بود.
خرمشاهی: او [آدمى] را فرشتگانى پيايند، در پيش و پشت او هستند كه او را به امر الهى نگهبانى مىكنند، بىگمان خداوند آنچه قومى دارند دگرگون نكند مگر آنكه آنچه در دلهايشان دارند، دگرگون كنند و چون خداوند براى قومى [كيفر] بدى بخواهد، برگردانى ندارد، و در برابر او سرورى ندارند فولادوند: براى او فرشتگانى است كه پى در پى او را به فرمان خدا از پيش رو و از پشت سرش پاسدارى مى كنند در حقيقت خدا حال قومى را تغيير نمى دهد تا آنان حال خود را تغيير دهند و چون خدا براى قومى آسيبى بخواهد هيچ برگشتى براى آن نيست و غير از او حمايتگرى براى آنان نخواهد بود قمشهای: برای هر کس پاسبانها از پیش رو و پشت سر برگماشته شده که به امر خدا او را نگهبانی کنند. خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند (و از نیکی به بدی شتابند)، و هرگاه خدا اراده کند که قومی را (به بدی اعمالشان) عقاب کند هیچ راه دفاعی نباشد و برای آنان هیچ کس را جز خدا یارای آنکه آن بلا بگرداند نیست. مکارم شیرازی: براي انسان ماموراني است كه پي در پي، از پيش رو، و از پشت سرش او را از حوادث (غير حتمي) حفظ ميكنند، (اما) خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتي) را تغيير نميدهد مگر آنكه آنها خود را تغيير دهند، و هنگامي كه خدا اراده سوئي به قومي (بخاطر اعمالشان) كند هيچ چيز مانع آن نخواهد شد، و جز خدا سرپرستي نخواهند داشت.
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ
﴿۱۲﴾
انصاریان: اوست که برق [جهنده را از میان قطعه های ابر] که مایه ترس و امید است، به شما نشان می دهد، و ابرهای سنگین بار را پدید می آورد.
خرمشاهی: او كسى است كه برق را كه مايه بيم [مسافران] و اميد [كشاورزان] است به شما مىنماياند، و ابرهاى گرانبار پديد مىآورد فولادوند: اوست كسى كه برق را براى بيم و اميد به شما مى نماياند و ابرهاى گرانبار را پديدار مى كند قمشهای: اوست که برای بیم (از قهر) و امید (به رحمت) خود برق را به شما مینماید و ابرهای سنگین را پدید میآورد. مکارم شیرازی: او كسي است كه برق را به شما نشان ميدهد كه هم مايه ترس است هم اميد و ابرهاي سنگين بار ايجاد ميكند.
وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَنْ يَشَاءُ وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللَّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ
﴿۱۳﴾
انصاریان: و رعد، همراه با ستایش خدا تسبیح می گوید و فرشتگان نیز از بیمش [تسبیح می گویند]، و صاعقه ها را می فرستد و به وسیله آن به هر کس بخواهد آسیب می رساند، در حالی که اینان [با مشاهده این همه آثار قدرت که صادر شده از خدای یکتاست، باز هم] درباره خدا مجادله و ستیز می کنند در صورتی که خدا [دارایِ قدرتی بی نهایت و] سخت کیفر است.
خرمشاهی: و رعد به سپاس او، و فرشتگان از خوف و خشيت او تسبيح مىگويند، و [اوست كه] صاعقهها را مىفرستد، كه به هركس كه او بخواهد برمىخورد، و آنان درباره خداوند مجادله مىكنند، و او سختگير است فولادوند: رعد به حمد او و فرشتگان [جملگى] از بيمش تسبيح مى گويند و صاعقه ها را فرو مى فرستند و با آنها هر كه را بخواهد مورد اصابت قرار مى دهد در حالى كه آنان در باره خدا مجادله مى كنند و او سخت كيفر است قمشهای: و رعد (و برق و همه قوای عالم غیب و شهود) و جمیع فرشتگان همه از بیم (قهر) خدا به تسبیح و ستایش او مشغولند، و صاعقهها را بر سر هر قومی بخواهد میفرستد، باز هم کافران در (قدرت) خدا جدل میکنند با آنکه او سخت انتقام است. مکارم شیرازی: و رعد تسبيح و حمد او ميگويد، و (نيز) فرشتگان از ترس او، و صاعقه ها را ميفرستد و هر كس را بخواهد گرفتار آن ميسازد در حالي كه آنها (با مشاهده اينهمه آيات خدا باز هم) در باره خدا به مجادله مشغولند، و او قدرتي بيانتها (و مجازاتي دردناك) دارد.
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْءٍ إِلَّا كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ
﴿۱۴﴾
انصاریان: دعوت حق [که اجابتش مایه سعادت دنیا و آخرت است] فقط ویژه خداست. و کسانی را که مشرکان به جای خدا می خوانند، چیزی [از درخواست ها و نیازهایشان را] برای آنان برآورده نمی کنند [درخواست این بی خردان از بتان بی جان و جاندار نیست] مگر مانند کسی که دو دستش را به سوی آبی [که با آن فاصله زیادی دارد] می گشاید تا آب به دهانش برسد و حال آنکه هرگز نخواهد رسید، و دعا و درخواست کافران [از غیر خدا] جز در گمراهی و تباهی [که به نتیجه و هدف نمی رسد] نیست.
خرمشاهی: فراخواندن راستين او راست، و كسانى كه [مشركان] به جاى او مىخوانند [و مىپرستند] به آنان هيچگونه پاسخى نمىدهند، مگر همانند كسى كه گشاينده دستان خويش به سوى آب است، تا آن را به دهانش برساند و رساننده آن نيست، و دعاى كافران جز بيراه نيست فولادوند: دعوت حق براى اوست و كسانى كه [مشركان] جز او مى خوانند هيچ جوابى به آنان نمى دهند مگر مانند كسى كه دو دستش را به سوى آب بگشايد تا [آب] به دهانش برسد در حالى كه [آب] به [دهان] او نخواهد رسيد و دعاى كافران جز بر هدر نباشد قمشهای: دعوت خدا (و رسولانش) به حق و حقیقت است و بتهایی که مشرکان به جای خدا میخوانند هیچ حاجتی را از آنها برنیاورند و تنها مانند آن کساند که به سوی آبی دست دراز کند که بیاشامد ولی آب به دهانش نرسد، و دعای کافران جز در (حرمان و) ضلالت نیست. مکارم شیرازی: دعوت حق از آن او است و كساني كه (مشركان) غير از خدا ميخوانند به دعوت آنها پاسخ نميگويند، آنها همچون كسي هستند كه كفهاي خود را به سوي آب ميگشايد تا آب بدهانش برسد و هرگز نخواهد رسيد، و دعاي كافران جز در ضلال (و گمراهي) نيست!
وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ
﴿۱۵﴾
انصاریان: کسانی که در آسمان ها و زمین هستند، از روی میل و رغبت یا بی میلی و کراهت و نیز سایه هایشان بامداد و شام گاه برای خدا سجده می کنند.
خرمشاهی: و هر كه در آسمانها و زمين است و سايههايشان خواه و ناخواه، در بامدادان و شامگاهان، براى خدا سجده مىكنند فولادوند: و هر كه در آسمانها و زمين است خواه و ناخواه با سايه هايشان بامدادان و شامگاهان براى خدا سجده مى كنند قمشهای: هر که در آسمانها و زمین است با همه آثار وجودیش به رغبت و اشتیاق و به اکراه و الزام، شب و روز به سجده (و طاعت) خدا مشغول است. مکارم شیرازی: همه آنها كه در آسمانها و زمين هستند از روي اطاعت يا اكراه و همچنين سايه هاي آنها - هر صبح و عصر - براي خدا سجده مي کنند.
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
﴿۱۶﴾
انصاریان: [به مشرکان] بگو: پروردگار آسمان ها و زمین کیست؟ [خود بی درنگ] بگو: خدای یکتاست. بگو: آیا سرپرستان و معبودانی به جای او انتخاب کرده اید که اختیار هیچ سود و زیانی را برای خودشان ندارند [چه رسد برای شما؟] بگو: آیا نابینا و بینا یکسانند یا تاریکی و نور برابرند؟ یا آنان شریکانی برای خدا قرار دادند [به خیال آنکه] مانند آفرینش خدا چیزی آفریده اند، آن گاه آفریده خدا و آفریده شریکان بر آنان مشتبه شده؟ بگو: آفریننده همه چیز فقط خداست و تنها او یکتای پیروز است.
خرمشاهی: بگو [و بپرس] پروردگار آسمانها و زمين كيست؟ بگو خداوند است بگو پس آيا در برابر او سرورانى براى خود مىگيريد و مىپرستيد كه براى خويشتن هم اختيار سود و زيانى ندارند؟ بگو آيا نابينا و بينا برابر است، يا آيا تاريكيها و روشنايى برابر است، يا شريكانى براى خداوند قائلند كه همانند آفرينش او آفريدهاند، و آفرينش [ها] بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفريدگار هر چيز است و او يگانه قهار است فولادوند: بگو پروردگار آسمانها و زمين كيست بگو خدا بگو پس آيا جز او سرپرستانى گرفته ايد كه اختيار سود و زيان خود را ندارند بگو آيا نابينا و بينا يكسانند يا تاريكيها و روشنايى برابرند يا براى خدا شريكانى پنداشته اند كه مانند آفرينش او آفريده اند و در نتيجه [اين دو] آفرينش بر آنان مشتبه شده است بگو خدا آفريننده هر چيزى است و اوست يگانه قهار قمشهای: بگو که آفریننده آسمانها و زمین کیست؟ بگو: خداست، پس بگو: آیا شما خدا را گذارده و غیر خدا (مانند بتان و فرعونان) را برای نگهبانی و یاری خود برگرفتید در صورتی که آنها بر سود و زیان خود هم قادر نیستند؟ آن گاه بگو: آیا چشم نابینا (ی جاهل) و دیده بینا (ی عالم) یکسان است؟ یا ظلمات (شرک و بت پرستی) با نور (معرفت و خدا پرستی) مساوی است؟ یا آنکه این مشرکان شریکانی برای خدا قرار دادند که آنها هم مانند خدا چیزی خلق کردند و بر مشرکان، خلق خدا و خلق شریکان خدا مشتبه گردید؟ (هرگز چنین نیست) بگو: تنها خدا خالق هر چیز است و او خدای یکتایی است که همه عالم مقهور اراده اوست. مکارم شیرازی: بگو چه كسي پروردگار آسمانها و زمين است ؟ بگو الله! (سپس) بگو آيا اوليا (و خداياني) غير از او براي خود برگزيدهايد كه (حتي) مالك سود و زيان خود نيستند (تا چه رسد به شما) بگو آيا نابينا و بينا يكسان است ؟ يا ظلمتها و نور برابرند؟ آيا آنها شريكاني براي خدا قرار دادند بخاطر اينكه آنان همانند خدا آفرينشي داشتند و اين آفرينشها بر آنها مشتبه شد؟! بگو خدا خالق همه چيز است و او است يكتا و پيروز!
أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَدًا رَابِيًا وَمِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ
﴿۱۷﴾
انصاریان: خدا از آسمان آبی نازل کرد که در هر درّه و رودی به اندازه گنجایش و وسعتش [سیلابی] جاری شد، سپس سیلاب، کفی پُف کرده را به روی خود حمل کرد، و نیز از فلزاتی که برای به دست آوردن زینت و زیور یا کالا و متاع، آتش بر آن می افروزند، کفی پُف کرده مانند سیلاب بر می آید؛ این گونه خدا حق و باطل را [به امور محسوس] مَثَل می زند. اما آن کفِ [روی سیل و روی فلز گداخته در حالی که کناری رفته] به حالتی متلاشی شده از میان می رود، و اما آنچه [چون آب و فلز خالص] به مردم سود می رساند، در زمین می ماند. خدا مَثَل ها را این گونه بیان می کند [تا مردم در همه امور حق را از باطل بشناسند.]
خرمشاهی: [همو] از آسمان آبى فرو باريد، آنگاه رودها هر يك به اندازه خويش جارى شد، و سيلاب كف فراوانى با خود آورد، و از آنچه بر آتش مىافروزند [و مىگدازند] كه زيور يا اثاثيه به دست آورند نيز كفى همانند آن [آب] هست، بدينسان خداوند حق و باطل را [اين چنين] مثل مىزند، و اما كف بر باد مىرود، و اما آنچه به مردمان سود مىرساند، بر روى زمين باقى مىماند، خداوند بدين گونه مثل مىزند فولادوند: [همو كه] از آسمان آبى فرو فرستاد پس رودخانه هايى به اندازه گنجايش خودشان روان شدند و سيل كفى بلند روى خود برداشت و از آنچه براى به دست آوردن زينتى يا كالايى در آتش مى گدازند هم نظير آن كفى برمى آيد خداوند حق و باطل را چنين مثل مى زند اما كف بيرون افتاده از ميان مى رود ولى آنچه به مردم سود مى رساند در زمين [باقى] مى ماند خداوند مثلها را چنين مى زند قمشهای: خدا از آسمان آبی نازل کرد که در هر رودی به قدر وسعت و ظرفیتش سیل آب جاری شد و بر روی سیل کفی بر آمد چنانکه فلزاتی را نیز که برای تجمل و زینت (مانند طلا و نقره) یا برای اثاث و ظروف (مانند آهن و مس) در آتش ذوب کنند مثل آب کفی برآورد، خدا به مثل این (آب و فلزات و کف روی آنها) برای حق و باطل مثل میزند که (باطل چون) آن کف به زودی نابود میشود و اما (حق چون) آن آب و فلز که به خیر و منفعت مردم است در زمین درنگ میکند. خدا مثلها را بدین روشنی بیان میکند. مکارم شیرازی: خداوند از آسمان آبي فرستاد و از هر دره و رودخانه اي به اندازه آنها سيلابي جاري شد، سپس سيل بر روي خود كفي حمل كرد - و از آنچه (در كورهها) براي بدست آوردن زينت آلات يا وسائل زندگي آتش روي آن روشن ميكنند نيز كفهائي مانند آن به وجود ميآيد - اما كفها به بيرون پرتاب ميشوند ولي آنچه به مردم سود ميرساند (آب يا فلز خالص) در زمين ميماند خداوند اينچنين مثال ميزند.
لِلَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِينَ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُولَئِكَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ
﴿۱۸﴾
انصاریان: برای آنان که دعوت پروردگارشان را اجابت کردند، بهترین سرانجام است؛ و آنان که دعوت او را پاسخ نگفتند، اگر مالک دو برابر همه آنچه روی زمین است باشند، بی تردید آن را برای رهایی خود از عذاب خواهند داد؛ آنان را حساب سختی است، و جایگاهشان دوزخ است، و دوزخ بد بستری است.
خرمشاهی: براى كسانى كه [نداى] پروردگارشان را استجابت نكردهاند، نيكى [بهشت] است، و كسانى كه [نداى] او را استجابت نكردهاند، اگر همه آنچه در زمين است و همانند آن، از آن ايشان باشد، آن را بدهند و بلا گردان كنند، اينانند كه حسابشان سخت و سنگين است و سرا و سرانجامشان جهنم است و بد آرامگاهى است فولادوند: براى كسانى كه پروردگارشان را اجابت كرده اند پاداش بس نيكوست و كسانى كه وى را اجابت نكرده اند اگر سراسر آنچه در زمين است و مانند آن را با آن داشته باشند قطعا آن را براى بازخريد خود خواهند داد آنان به سختى بازخواست شوند و جايشان در دوزخ است و چه بد جايگاهى است قمشهای: آنان که دعوت حق را اجابت کرده و به خدا ایمان آوردند بر آنها بهترین پاداش و خوشترین زندگانی است، و آنان که اجابت نکردند اگر مالک همه آنچه در روی زمین است باشند هر آینه آن را فدای آسایش خود کنند (مگر از عذاب برهند و هرگز نجات نیابند)، آنها را حساب سخت و جایگاه دوزخ باشد که بسیار بد آرامگاهی است. مکارم شیرازی: براي آنها كه اجابت دعوت پروردگارشان را كردند (سرانجام و پاداش و) نتيجه نيك است، و آنها كه اجابت دعوت او را نكردند (آنچنان در وحشت عذاب الهي فرو ميروند كه) اگر تمام آنچه روي زمين است، و همانندش، از آن آنها باشد همگي را براي رهائي از عذاب ميدهند (ولي از آنها پذيرفته نخواهد شد) براي آنها حساب بدي است و جايگاهشان جهنم و چه بد جايگاهي است!
أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ
﴿۱۹﴾
انصاریان: آیا کسی که می داند آنچه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده حق است، مانند کسی است که [از نظر باطن] نابیناست؟! فقط خردمندان [بینادل] متذکّرِ [حق] می شوند.
خرمشاهی: آيا كسى كه مىداند آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده است، حق است، همانند كسى است كه كوردل است؟ فقط خردمندان پند مىگيرند فولادوند: پس آيا كسى كه مى داند آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شده حقيقت دارد مانند كسى است كه كوردل است تنها خردمندانند كه عبرت مى گيرند قمشهای: آیا مسلمانی که به یقین میداند که این قرآن به حق از جانب خدا بر تو نازل شده است با کافر نابینای جاهل یکسان است؟ تنها عاقلان متذکر این حقیقتند. مکارم شیرازی: آيا كسي كه ميداند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است همانند كسي است كه نابيناست؟! تنها صاحبان انديشه متذكر ميشوند!
الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا يَنْقُضُونَ الْمِيثَاقَ
﴿۲۰﴾
انصاریان: همان کسانی که به عهد خدا [که همانا قرآن است] وفا می کنند و پیمان را نمی شکنند.
خرمشاهی: [همان] كسانى كه به عهد الهى وفا مىكنند و پيمان [او] را نمىشكنند فولادوند: همانان كه به پيمان خدا وفادارند و عهد [او] را نمى شكنند قمشهای: عاقلان آنهایند که به عهد خدا وفا میکنند و پیمان حق را نمیشکنند. مکارم شیرازی: آنها كه به عهد الهي وفا ميكنند و پيمان را نميشكنند.
وَالَّذِينَ يَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَيَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ
﴿۲۱﴾
انصاریان: و آنچه را خدا به پیوند آن فرمان داده پیوند، می دهند و از [عظمت و جلال] پروردگارشان همواره در هراسند و از حساب سخت و دشوار بیم دارند.
خرمشاهی: و كسانى كه هر چه خداوند به پيوند كردن آن فرمان داده است، مىپيوندند و از پروردگارشان مىترسند، و از حساب سخت و سنگين مىهراسند فولادوند: و آنان كه آنچه را خدا به پيوستنش فرمان داده مى پيوندند و از پروردگارشان مى ترسند و از سختى حساب بيم دارند قمشهای: و هم به آنچه خدا امر به پیوند آن کرده (مانند صله رحم و محبت اهل ایمان و علم) میپیوندند و از خدای خود میترسند و از سختی هنگام حساب میاندیشند. مکارم شیرازی: و آنها كه پيوندهائي را كه خدا به آن امر كرده است برقرار ميدارند، و از پروردگارشان ميترسند و از بدي حساب (روز قيامت) بيم دارند.
وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ
﴿۲۲﴾
انصاریان: و برای به دست آوردن خشنودی پروردگارشان [در برابر گناهان و انجام وظایف و حوادث] شکیبایی ورزیدند، و نماز را بر پا داشتند، و بخشی از آنچه را روزی آنان کردیم در نهان و آشکار انفاق نمودند، و همواره با نیکیِ [عبادت] زشتی و پلیدی [گناه] را دفع می کنند [و با خوبی های خود نسبت به مردم، بدی های آنان را نسبت به خود برطرف می نمایند]، اینانند که فرجام نیک آن سرای، ویژه آنان است.
خرمشاهی: و كسانى كه براى نيل به خشنودى پروردگارشان شكيبايى پيشه كردهاند و نماز را برپا داشتهاند و از هر آنچه روزيشان كردهايم، پنهان و آشكارا مىبخشند و بدى را با نيكى دفع مىكنند، اينانند كه نيك سرانجامى دارند فولادوند: و كسانى كه براى طلب خشنودى پروردگارشان شكيبايى كردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزيشان داديم نهان و آشكارا انفاق كردند و بدى را با نيكى مى زدايند ايشان راست فرجام خوش سراى باقى قمشهای: و هم در طلب رضای خدا راه صبر پیش میگیرند و نماز به پا میدارند و از آنچه نصیبشان کردیم پنهان و آشکار انفاق میکنند و در عوض بدیهای مردم نیکی میکنند، اینان هستند که عاقبت منزلگاه نیکو یابند. مکارم شیرازی: و آنها كه بخاطر ذات (پاك) پروردگارشان شكيبائي ميكنند، و نماز را بر پا ميدارند، و از آنچه به آنها روزي داده ايم، در پنهان و آشكار، انفاق ميكنند، و با حسنات، سيئات را از ميان ميبرند، پايان نيك سراي ديگر از آن آنهاست.
جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بَابٍ
﴿۲۳﴾
انصاریان: بهشت های جاویدی که آنان و پدران و همسران و فرزندان شایسته و درست کارشان در آن وارد می شوند، و فرشتگان از هر دری بر آنان درآیند.
خرمشاهی: [از] بهشتهاى عدن [برخوردارند] كه هم خودشان و هم كسانى از پدران [و مادران] و همسران و زاد و رودشان كه نيكوكارند، وارد آن مىشوند، و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مىشوند فولادوند: [همان] بهشتهاى عدن كه آنان با پدرانشان و همسرانشان و فرزندانشان كه درستكارند در آن داخل مى شوند و فرشتگان از هر درى بر آنان درمى آيند قمشهای: که آن منزل بهشتهای عدن است که در آن بهشتها خود و همه پدران و زنان و فرزندان شایسته آنها داخل میشوند در حالی که فرشتگان بر (تهنیت) آنها از هر در وارد میگردند. مکارم شیرازی: (همان) باغهاي جاويدان بهشتي كه وارد آن ميشوند؛ و همچنين پدران و همسران و فرزندان صالح آنها؛ و فرشتگان از هر دري بر آنان وارد مي گردند…
سَلَامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ
﴿۲۴﴾
انصاریان: [و به آنان گویند:] سلام بر شما به پاس استقامت و صبرتان [در برابر عبادت، معصیت و مصیبت] پس نیکوست فرجام این سرای.
خرمشاهی: [و مىگويند] سلام بر شما به خاطر صبرى كه ورزيديد، چه نيكوست اين نيك سرانجامى فولادوند: [و به آنان مى گويند] درود بر شما به [پاداش] آنچه صبر كرديد راستى چه نيكوست فرجام آن سراى قمشهای: (و میگویند) سلام و تحیت بر شما باد که صبر پیشه کردید، و بس نیک است سرانجام این سرای. مکارم شیرازی: (و به آنها ميگويند) سلام بر شما بخاطر صبر و استقامتتان چه پايان خوب اين سرا نصيبتان شد!
وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ
﴿۲۵﴾
انصاریان: و کسانی که عهد خدا را پس از استوار کردنش می شکنند، و پیوندهایی را که خدا به برقراری آن فرمان داده می گسلند، و در زمین فساد می کنند، لعنت و فرجام بد و دشوار آن سرای برای آنان است.
خرمشاهی: و كسانى كه عهد الهى را پس از بستنش مىشكنند، و هر چه خداوند به پيوند كردن آن فرمان داده است، مىگسلند، و در زمين فتنه و فساد مىكنند، اينانند كه لعنت و بدفرجامى دارند فولادوند: و كسانى كه پيمان خدا را پس از بستن آن مى شكنند و آنچه را خدا به پيوستن آن فرمان داده مى گسلند و در زمين فساد مى كنند بر ايشان لعنت است و بد فرجامى آن سراى ايشان راست قمشهای: و آنان که پس از پیمان بستن (با خدا و رسول) عهد خدا را میشکنند و هم از آنچه خدا امر به پیوند آن کرده پاک میگسلند و در روی زمین فساد و فتنه بر میانگیزند اینان را لعن (خدا) و منزلگاه عذاب سخت دوزخ نصیب است. مکارم شیرازی: و آنها كه عهد الهي را پس از محكم كردن ميشكنند، و پيوندهائي را كه خدا دستور برقراري آن را داده قطع ميكنند: و در روي زمين فساد مينمايند، لعنت براي آنهاست و بدي (و مجازات) سراي آخرت!
اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ
﴿۲۶﴾
انصاریان: خدا روزی را برای هر کس که بخواهد، وسعت می دهد و برای هر کس که بخواهد، تنگ می گیرد. و [آنان که از حیات جاوید و پرنعمت آخرت بی خبرند] به زندگی زودگذر دنیا شادمان شدند، در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت جز متاعی اندک و ناچیز نیست.
خرمشاهی: خداوند روزى [خويش] را بر هركس كه بخواهد گشايش مىدهد يا تنگ و فروبسته مىدارد، و [بعضى] به زندگانى دنيا سرمست شدهاند، و زندگانى دنيا در جنب آخرت، جز بهرهاى ناچيز نيست فولادوند: خدا روزى را براى هر كه بخواهد گشاده يا تنگ مى گرداند و[لى آنان] به زندگى دنيا شاد شده اند و زندگى دنيا در [برابر] آخرت جز بهره اى [ناچيز] نيست قمشهای: خدا هر که را خواهد فراخ روزی و هر که را خواهد تنگ روزی میگرداند، و (این مردم کافر) به زندگانی و متاع دنیا دلشادند در صورتی که دنیا در قبال آخرت متاعی (موقت و ناقابل) بیش نیست. مکارم شیرازی: خدا روزي را براي هر كس بخواهد (و شايسته بداند) وسيع و براي هر كس بخواهد (و مستحق ببيند) تنگ قرار ميدهد ولي آنها به زندگي دنيا شاد (و خوشحال) شدند در حالي كه زندگي دنيا در برابر آخرت متاع ناچيزي است.
وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ
﴿۲۷﴾
انصاریان: کافران می گویند: چرا معجزه ای [غیر قرآن] از سوی پروردگارش بر او نازل نشده؟ بگو: مسلماً خدا هر کس را بخواهد [پس از اتمام حجت] گمراه می کند و هر کس را که به سوی او بازگردد، هدایت می نماید.
خرمشاهی: و كافران گويند چرا از سوى پروردگارش معجزهاى بر او نازل نمىشود؟ بگو خداوند هر كس را كه بخواهد بيراه وامىگذارد، و هر كس را كه رو به او آورده باشد، به سوى خويش به راه مىبرد فولادوند: و كسانى كه كافر شده اند مى گويند چرا از جانب پروردگارش معجزه اى بر او نازل نشده است بگو در حقيقت خداست كه هر كس را بخواهد بى راه مى گذارد و هر كس را كه [به سوى او] بازگردد به سوى خود راه مى نمايد قمشهای: و کافران (مکه) میگویند: چرا آیت و حجت قاطعی از خدا بر (اثبات نبوت) او نازل نشد؟ تو به آنها بگو که (حجت قاطعی مانند قرآن و معجزات دیگر آمد اکنون) خدا هر که را خواهد گمراه و هر که را که به درگاه او تضرع و انابه کند هدایت میکند. مکارم شیرازی: و آنها كه كافر شدند ميگويند چرا آيه (و معجزه) اي از پروردگارش بر او نازل نشده است ؟ بگو خداوند هر كس را بخواهد گمراه، و هر كس را كه به سوي او باز گردد هدايت ميكند (كمبود در معجزه نيست لجاجت آنها مانع است).
الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
﴿۲۸﴾
انصاریان: [بازگشتگان به سوی خدا] کسانی [هستند] که ایمان آوردند و دل هایشان به یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باشید! دل ها فقط به یاد خدا آرام می گیرد.
خرمشاهی: [همان] كسانى كه ايمان آوردهاند و دلهايشان به ياد خدا آرام مىگيرد، بدانيد كه با ياد خداست كه دلها آرام مىگيرد فولادوند: همان كسانى كه ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا آرام مى گيرد آگاه باش كه با ياد خدا دلها آرامش مى يابد قمشهای: آنها که به خدا ایمان آورده و دلهاشان به یاد خدا آرام میگیرد، آگاه شوید که تنها یاد خدا آرامبخش دلهاست. مکارم شیرازی: آنها كساني هستند كه ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (و آرام) است، آگاه باشيد با ياد خدا دلها آرامش مييابد!
الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ
﴿۲۹﴾
انصاریان: کسانی که ایمان آوردند، و کارهای شایسته انجام دادند، برای آنان زندگی خوش و با سعادت و بازگشتی نیک است.
خرمشاهی: كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند، خوشا بر ايشان و نيك سرانجامى دارند فولادوند: كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند خوشا به حالشان و خوش سرانجامى دارند قمشهای: آنان که به خدا ایمان آورده و به کار نیکو پرداختند خوشا بر احوال آنها، و بازگشت و مقام نیکو آنها راست. مکارم شیرازی: آنها كه ايمان آوردند، و عمل صالح انجام دادند پاكيزه ترين (زندگي) نصيبشان است و بهترين سرانجامها.
كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ لِتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ
﴿۳۰﴾
انصاریان: آن گونه [که رسولان گذشته را ارسال کردیم] تو را در میان امتی که پیش از آن، امت هایی روزگار به پایان بردند، فرستادیم، تا آنچه را به تو وحی کردیم بر آنان بخوانی، در حالی که آنان [با روی گرداندن از وحی] به [خدایِ] رحمان کفر می ورزند. بگو: او پروردگار من است، معبودی جز او نیست، فقط بر او توکل کردم و بازگشتم فقط به سوی اوست.
خرمشاهی: بدينسان تو را به ميان امتى فرستاديم كه پيش از آنها امتهايى آمده [و رفته] بودند، تا آنچه بر تو وحى كردهايم، بر آنان بخوانى، و حال آنكه آنان به خداى رحمان كفر و انكار مىورزند، بگو او پروردگار من است [و] خدايى جز او نيست، بر او توكل كردهام و بازگشت من به سوى اوست فولادوند: بدين گونه تو را در ميان امتى كه پيش از آن امتهايى روزگار به سر بردند فرستاديم تا آنچه را به تو وحى كرديم بر آنان بخوانى در حالى كه آنان به [خداى] رحمان كفر مى ورزند بگو اوست پروردگار من معبودى بجز او نيست بر او توكل كرده ام و بازگشت من به سوى اوست قمشهای: ما تو را میان خلقی به رسالت فرستادیم که پیش از این هم (پیغمبران و) امتهای دیگر به جایشان بوده و در گذشتند (امر تازهای نیست که تو را به رسالت فرستادیم) تا بر آنها آنچه از ما به وحی بر تو رسد تلاوت کنی در حالی که آنها به خدای مهربان کافر میشوند، بگو: او خدای من است و جز او خدایی نیست، من بر او توکل کردهام و روی امیدم همه به سوی اوست. مکارم شیرازی: همانگونه (كه پيامبران پيشين را فرستاديم) تو را به ميان امتي فرستاديم كه پيش از آنها امتهاي ديگري آمدند و رفتند، تا آنچه را به تو وحي نموده ايم بر آنها بخواني در حالي كه آنها به رحمان (خداوندي كه رحمتش همگان را فرا گرفته) كفر ميورزند بگو او پروردگار من است، معبودي جز او نيست، بر او توكل كردم و بازگشتم به سوي او است.
وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِيعًا أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ
﴿۳۱﴾
انصاریان: و اگر قرآنی بود که به وسیله آن کوه ها به حرکت می آمدند، یا زمین پاره پاره می گشت، یا به وسیله آن با مردگان سخن گفته می شد [باز هم این کافران لجوج، ایمان نمی آورند، زیرا وقتی با مشاهده قرآن که بزرگ ترین معجزه است ایمان نیاورند با مشاهده هیچ معجزه ای ایمان نمی آورند! کار هدایت و ایمان اینان ارتباطی به معجزه ندارد] بلکه همه کارها فقط در اختیار خداست. پس آیا آنان که ایمان آورده اند، ندانسته اند که اگر خدا می خواست همه مردم را [از روی اجبار] هدایت می کرد؟! [ولی هدایت اجباری فاقد ارزش است] و همواره به کافران به کیفر آنچه که انجام دادند، حادثه ای کوبنده و بسیار سخت می رسد یا حادثه نزدیک خانه هایشان فرود می آید [که شهر و دیارشان و اطرافش را ناامن می کند] تا وعده [قطعی و نهاییِ] خدا [که شکست کامل کافران و عذاب آخرت است] فرا رسد؛ بی تردید خدا خُلف وعده نمی کند.
خرمشاهی: و اگر قرآنى بود كه كوهها از [هيبت] آن به حركت در مىآمد و زمين مىشكافت، يا مردگان با آن به سخن درمىآمدند [همين قرآن بود، و باز ايمان نمىآوردند]، آرى سررشته كارها همه به دست خداست، آيا كسانى كه ايمان آوردهاند نمىدانند كه اگر خداوند مىخواست همه مردم را هدايت مىكرد، و به كافران همواره به خاطر كار و كردارشان عقوبتى هايل مىرسد، يا به زودى به خانه [ شهر] آنان [فاتحانه] وارد شوى، تا آنكه وعده الهى فرارسد، كه خداوند خلف وعده نمىكند فولادوند: و اگر قرآنى بود كه كوهها بدان روان مى شد يا زمين بدان قطعه قطعه مى گرديد يا مردگان بدان به سخن درمى آمدند [باز هم در آنان اثر نمیکرد] نه چنين است بلكه همه امور بستگى به خدا دارد آيا كسانى كه ايمان آورده اند ندانسته اند كه اگر خدا مى خواست قطعا تمام مردم را به راه مى آورد و كسانى كه كافر شده اند پيوسته به [سزاى] آنچه كرده اند مصيبت كوبنده اى به آنان مى رسد يا نزديك خانه هايشان فرود مى آيد تا وعده خدا فرا رسد آرى خدا وعده [خود را] خلاف نمى كند قمشهای: و اگر قرآنی بود که با (اعجاز بیان) آن کوهها به رفتار میآمد و زمین از هم میشکافت و با مردگان سخن گفته میشد (همین قرآن با عظمت است که با وجود آن باز ایمان نمیآورند). بلکه فرمان همه عالم با خداست (هر چه خواهد به مشیّت ازلی میکند) آیا مؤمنان هنوز ندانستهاند که خدا اگر بخواهد همه مردم را (به الزام و جبر) هدایت میکند؟ و (این نه مصلحت است زیرا باید) کافران پیوسته از کردار زشتشان به کیفر و سرکوبی رسند یا مصیبتی نزدیک دیار آنها فرود آید تا آنگاه که (در محشر هم) وعده خدا (بر هلاک آنها) فرا رسد، که خدا خلاف وعده نخواهد کرد. مکارم شیرازی: اگر بوسيله قرآن كوهها به حركت در آيند و زمينها قطعه قطعه شوند، و بوسيله آن با مردگان سخن گفته شود (باز هم ايمان نخواهند آورد!) ولي همه آنها در اختيار خداست آيا آنها كه ايمان آورده اند نميدانند كه اگر خدا بخواهد همه مردم را (به اجبار) هدايت ميكند (اما هدايت اجباري سودي ندارد) و پيوسته مصائب كوبنده اي بر كافران - بخاطر اعمالشان - وارد ميشود و يا به نزديكي خانه آنها فرود ميآيد تا وعده (نهائي) خدا فرا رسد، خداوند در وعده خود تخلف نميكند.
وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ
﴿۳۲﴾
انصاریان: [فقط تو را مسخره نمی کنند] قطعاً پیامبرانی که پیش از تو بودند، مسخره شدند. پس به کافران مهلت دادم، سپس آنان را [به کیفر سخت] گرفتم، پس [یافتی که] مجازات و عذاب [من] چگونه بود؟ ….
خرمشاهی: و به راستى پيامبرانى كه پيش از تو بودند ريشخند شدند، آنگاه به كافران مهلت دادم، سپس آنان را فرو گرفتم، [بنگر كه] عقوبت من چگونه بوده است فولادوند: و بى گمان فرستادگان پيش از تو [نيز] مسخره شدند پس به كسانى كه كافر شده بودند مهلت دادم آنگاه آنان را [به كيفر] گرفتم پس چگونه بود كيفر من قمشهای: و مردم به رسولان پیش از تو هم استهزاء بسیار کردند من هم به کافران فرصت دادم آن گاه ایشان را به عقوبت گرفته و با چه عقاب سخت به کیفر رسانیدم. مکارم شیرازی: (تنها تو را استهزا نكردند) پيامبران پيش از تو را نيز استهزا نمودند، من به كافران مهلت دادم سپس آنها را گرفتم ديدي مجازات (من) چگونه بود؟!
أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي الْأَرْضِ أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مَكْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
﴿۳۳﴾
انصاریان: آیا کسی که بر همه نفوس [جهانیان] با آنچه به دست آورده اند، مسلط و حاکم و نگهبان است [و همه تحولات وجود آنان را تا رساندنشان به سر منزل مقصود در اختیار دارد، مانند کسی است که مطلقاً این صفات را ندارد؟] ولی آنان [از روی جهل و نادانی] برای خدا شریکانی قرار داده اند! بگو: [ویژگی های] آن شریکان را نام ببرید [تا روشن شود که آیا شایسته شریک قرار دادن برای خدا هستند؟!] آیا خدا را از چیزی در روی زمین که آنها را شریک خود نمی شناسد، خبر می دهید؟ یا سخنی ظاهر و پوچ و بی منطق است [که بر زبان خود می رانید؟!] بلکه برای کافران نیرنگ و دروغشان آراسته شده، و از راه خدا بازداشته شده اند [تا آنجا که موجودات بی ارزش و بی اثر را شریکان حق پنداشته اند]؛ و هر که را خدا [به سبب از دست دادن لیاقتش] گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود. ….
خرمشاهی: آيا كسى كه حاكم بر هر كسى و كار و كردار اوست [همانند كسى است كه چنين نيست؟] و براى خداوند شريكانى قائل شدند، بگو نام ايشان را ببريد، آيا او را به چيزى كه در روى زمين [چنين چيزى] نمىشناسد خبر مىدهيد؟ يا صرفا سخنى سطحى مىگوييد؟ بلكه در نظر كافران مكرشان آراسته جلوه كرده است و از راه [خدا] باز داشته شدهاند، و هركس كه خدا بيراه گذاردش، براى او رهنمايى نيست فولادوند: آيا كسى كه بر هر شخصى بدانچه كرده است مراقب است [مانند كسى است كه از همه جا بى خبر است] و براى خدا شريكانى قرار دادند بگو نامشان را ببريد آيا او را به آنچه در زمين است و او نمى داند خبر مى دهيد يا سخنى سطحى [و ميانتهى] مى گوييد [چنين نيست] بلكه براى كسانى كه كافر شده اند نيرنگشان آراسته شده و از راه [حق] بازداشته شده اند و هر كه را خدا بى راه گذارد رهبرى نخواهد داشت قمشهای: آیا خدایی که نگهبان همه نفوس عالم با آثارشان است (فراموش کردند)؟ و برای خدا شریکانی جعل کردند، بگو که نام خدایان خود برگویید (که اینها کیستند و اثر اینان چیست و از چه رو مستحق پرستش شدند؟) یا این که شما مردم نادان میخواهید خدا را به چیزی که در زمین از آن آگاه نیست آگه سازید؟! یا آنکه به ظاهر سخنی (که خود هم حقیقتی بر آن قائل نیستید) میگویید؟ بلکه کافران را مکر و فسونشان در نظر زیبا آمده و از راه خدا باز ماندند، و هر کس را خدا به گمراهی واگذارد دیگر هیچ کس وی را هدایت نتواند کرد. مکارم شیرازی: آيا كسي كه بالاي سر همه ايستاده (و حافظ و نگهبان و مراقب همه است) و اعمال همه را ميبيند (همچون كسي است كه هيچيك از اين صفات را ندارد) آنان براي خدا شريكاني قرار دادند، بگو آنها را نام ببريد! آيا به او چيزي را خبر ميدهيد كه از وجود آن در روي زمين بيخبر است ؟ يا سخنان ظاهري (و تو خالي) ميگوئيد، (نه، شريكي براي خدا وجود ندارد) بلكه در نظر كافران دروغهايشان زينت داده شده (و بر اثر ناپاكي درون، چنين ميپندارند كه واقعيتي دارد) و آنها از راه (خدا) باز داشته شده اند و هر كس را خدا گمراه كند راهنمائي نخواهد داشت.
لَهُمْ عَذَابٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَاقٍ
﴿۳۴﴾
انصاریان: برای آنان در زندگی دنیا عذابی است، و مسلماً عذاب آخرت سخت تر و پر مشقت تر است، و آنان را هیچ حافظ و نگه دارنده ای [از عذاب خدا] نیست.
خرمشاهی: در زندگانى دنيا عذابى دارند و عذاب اخروى سخت و سنگينتر است و در برابر خداوند نگهدارندهاى ندارند فولادوند: براى آنان در زندگى دنيا عذابى است و قطعا عذاب آخرت دشوارتر است و براى ايشان در برابر خدا هيچ نگهدارنده اى نيست قمشهای: چنین گمراهان در زندگانی دنیا (به انواع بلا) معذبند و البته عذاب عالم آخرت سختتر است، و از (قهر) خدا ابدا نگهداری ندارند. مکارم شیرازی: براي آنها عذاب (دردناكي) در دنياست، و عذاب آخرت سخت تر است، و در برابر خدا هيچ كس نميتواند آنها را نگه دارد.
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَوْا وَعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ
﴿۳۵﴾
انصاریان: صفت بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده [چنین است که] از زیر [درختانِ] آن نهرها جاری است، میوه ها و سایه اش همیشگی است. این عاقبت و فرجام کسانی است که [در همه امور زندگی] پرهیزکاری کردند و فرجام کافران آتش است.
خرمشاهی: وصف بهشتى كه به پارسايان وعده داده شده است [چنين است كه] جويباران از فرو دست آن جارى است و ميوهها و سايه آن هميشگى است، اين سرانجام پرواپيشگان است، و سرانجام كافران آتش دوزخ است فولادوند: وصف بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده [اين است كه] از زير [درختان ] آن نهرها روان است ميوه و سايه اش پايدار است اين است فرجام كسانى كه پرهيزگارى كرده اند و فرجام كافران آتش [دوزخ] است قمشهای: وصف بهشتی که متقیان را وعده دادند چنان است که نهرها زیر درختانش جاری است و مأکولاتش همیشگی و سایه آن برقرار است، این بهشت سرانجام اهل تقواست و سرانجام کافران آتش دوزخ است. مکارم شیرازی: بهشتي كه به پرهيزگاران وعده داده شده است نهرهاي آب از زير درختانش جاري است، ميوه هاي آن هميشگي و سايه هايش دائمي است، اين سرانجام كساني است كه پرهيزگاري پيشه كردند و سرانجام كافران، آتش است!
وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ يُنْكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ
﴿۳۶﴾
انصاریان: و کسانی که کتاب آسمانی به آنان عطا کردیم از آنچه بر تو نازل شده است، خوشحالند. و برخی از گروه ها [یِ اهل کتاب] بخشی از آن را منکرند، بگو: من فرمان یافته ام که خدای یکتا را بپرستم و شریکی برای او قرار ندهم، تنها به سوی او دعوت می کنم و بازگشتم فقط به سوی اوست.
خرمشاهی: و اهل كتاب به آنچه بر تو نازل شده است، شادمانى مىكنند، و از گروه مشركان كسانى هستند كه بخشى از آن را انكار مىكنند، بگو همين به من فرمان رسيده است كه خداوند را بپرستم و به او شرك نياورم، به سوى او دعوت مىكنم و بازگشت من به سوى اوست فولادوند: و كسانى كه به آنان كتاب [آسمانى] داده ايم از آنچه به سوى تو نازل شده شاد مى شوند و برخى از دسته ها كسانى هستند كه بخشى از آن را انكار مى كنند بگو جز اين نيست كه من مامورم خدا را بپرستم و به او شرك نورزم به سوى او مى خوانم و بازگشتم به سوى اوست قمشهای: و آنان که ما بر آنها کتاب فرستادیم (یعنی مؤمنان اهل کتاب و مسلمانان) به این (کتاب با عظمت قرآن) که بر تو نازل شد بسیار خوشوقتند، و جماعتی از آنها (مانند کفار اهل کتاب و قریش) برخی آیات را انکار میکنند. بگو: من مأمورم که خدای یکتا را پرستم و هرگز به او شرک نیاورم، به سوی او دعوت میکنم و بازگشت من به سوی اوست. مکارم شیرازی: و آنها كه كتاب آسماني در اختيارشان قرار داده ايم از آنچه بر تو نازل شده خوشحالند، و بعضي از احزاب (و گروهها) قسمتي از آنرا انكار ميكنند، بگو من مامورم كه الله را بپرستم و شريكي براي او قائل نشوم، به سوي او دعوت ميكنم و بازگشت (همگان) به سوي او است.
وَكَذَلِكَ أَنْزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا وَاقٍ
﴿۳۷﴾
انصاریان: و همان گونه [که پیش از این کتاب های آسمانی نازل کردیم] قرآن را فرمانی [گویا و] روشن نازل نمودیم، و اگر از هواها و تمایلات آنان پس از دانشی که [مانند قرآن] برایت آمده پیروی کنی، برای تو در برابر [عذاب] خدا هیچ یاور و نگه دارنده ای نخواهد بود.
خرمشاهی: و بدينسان آن را به صورت كتابى حكمتآموز عربى نازل كردهايم، و اگر پس از علمى كه بر تو نازل شده است، از هوا و هوس آنان پيروى كنى، در برابر خداوند ياور و نگهدارندهاى ندارى فولادوند: و بدين سان آن [قرآن] را فرمانى روشن نازل كرديم و اگر پس از دانشى كه به تو رسيده [باز] از هوسهاى آنان پيروى كنى در برابر خدا هيچ دوست و حمايتگرى نخواهى داشت قمشهای: و همچنین ما قرآن را کتابی با حکمت و فصاحت عربی فرستادیم، و اگر با این علم و دانش که بر تو آمد باز پیرو میل جاهلانه آنها شدی دیگر مدد و نگهبانی از (قهر) خدا نخواهی داشت. مکارم شیرازی: همانگونه (كه به پيامبران پيشين كتاب آسماني داديم) بر تو نيز فرمان روشن و صريحي نازل كرديم، و اگر از هوسهاي آنها - بعد از آنكه آگاهي براي تو آمده - پيروي كني هيچكس از تو در برابر خدا حمايت و جلوگيري نخواهد كرد.
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ
﴿۳۸﴾
انصاریان: و همانا پیش از تو پیامبرانی را فرستادیم، و برای آنان همسران و فرزندانی قرار دادیم. و هیچ پیامبری را نسزد که معجزه ای بیاورد مگر به فرمان خدا. برای هر زمانی برنامه مقدّر شده ای [ثبت] است.
خرمشاهی: و پيش از تو پيامبرانى فرستادهايم و همسران و فرزندانى به آنان بخشيدهايم، و هيچ پيامبرى را نرسد كه معجزهاى جز به اذن الهى بياورد، هر اجلى [را سرآمدى] معين است فولادوند: و قطعا پيش از تو [نيز] رسولانى فرستاديم و براى آنان زنان و فرزندانى قرار داديم و هيچ پيامبرى را نرسد كه جز به اذن خدا معجزه اى بياورد براى هر زمانى كتابى است قمشهای: و محققا ما رسولانی پیش از تو فرستادیم و برای همه آنان (مانند تو) زنان و فرزندان مقرر نمودیم (یعنی همه رسل بشر بودند، یکی فرشته نبود که از لوازم بشری بینیاز باشد) و هیچ پیغمبری را نرسد که بی اذن خدا آیت و معجزی آورد، که هر امری را وقتی معین مرقوم است. مکارم شیرازی: و ما قبل از تو رسولاني فرستاديم و براي آنها همسران و فرزنداني قرار داديم، و هيچ رسولي نميتوانست (از پيش خود) معجزهاي بياورد، مگر به فرمان خدا، هر زماني كتابي دارد (و براي هر كاري موعدي مقرر است).
يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ
﴿۳۹﴾
انصاریان: خدا هر چه را بخواهد محو می کند و هر چه را بخواهد ثابت و پابرجا می نماید، و "امّ الکتاب "نزد اوست
خرمشاهی: خداوند آنچه را بخواهد مىزدايد يا مىنگارد، و امالكتاب نزد اوست فولادوند: خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات مى كند و اصل كتاب نزد اوست قمشهای: خدا هر چه را خواهد (از احکام یا حوادث عالم) محو و هر چه را خواهد اثبات میکند و اصل کتاب (آفرینش) نزد اوست. مکارم شیرازی: خداوند هر چه را بخواهد محو و هر چه را بخواهد اثبات ميكند، و ام الكتاب نزد او است.
وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ
﴿۴۰﴾
انصاریان: و اگر پاره ای از عذاب ها را که به منکران وعده می دهیم به تو نشان دهیم [می بینی که بسیار سخت و دردناک است] یا اگر تو را [پیش از فرا رسیدن آن عذاب ها] قبض روح کنیم [در قیامت عذابشان را خواهی دید؛ در هر صورت] تنها وظیفه تو ابلاغ [وحی] است و حسابرسی بر عهده ماست.
خرمشاهی: اگر بخشى از آنچه به آنان وعده دادهايم، به تو بنمايانيم، يا روح تو را [پيش از آن] بگيريم، جز اين نيست كه پيامرسانى بر تو و حسابرسى بر ماست فولادوند: و اگر پاره اى از آنچه را كه به آنان وعده مى دهيم به تو بنمايانيم يا تو را بميرانيم جز اين نيست كه بر تو رساندن [پيام] است و بر ما حساب [آنان] قمشهای: و اگر ما (در حیات تو) بر تو برخی از آن وعده عذابی که به کافران دادیم پدیدار کنیم یا آنکه (پیش از آن وقت) تو را به دیدار آخرت بریم، به هر حال بر تو تبلیغ (حکم خدا) و بر ما حساب (خلق) است (و تعیین وقت عذاب و حساب یا عفو بندگان از وظایف نبوت نیست). مکارم شیرازی: و اگر پاره اي از مجازاتها را كه به آنها وعده داده ايم به تو نشان دهيم يا (پيش از فرا رسيدن اين مجازاتها) تو را بميرانيم، در هر حال تو فقط مامور ابلاغ هستي و حساب (آنها) بر ماست!
أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ يَحْكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ
﴿۴۱﴾
انصاریان: آیا نمی دانند که ما همواره به زمین می پردازیم و از اطراف [و جوانب] آن [که ملت ها، اقوام، تمدن ها و دانشمندانش هستند] می کاهیم؟ و خدا حکم می کند؛ و هیچ بازدارنده ای برای حکمش نیست، و او در حسابرسی سریع است.
خرمشاهی: آيا نديدهاند كه ما دامنههاى سرزمين [كفر] را مىكاهيم [و بر اسلام مىافزاييم] و خداوند حكم مىكند و حكم او رد كنندهاى ندارد، و او زود شمار است فولادوند: آيا نديده اند كه ما [همواره] مى آييم و از اطراف اين زمين مى كاهيم و خداست كه حكم مى كند براى حكم او باز دارنده اى نيست و او به سرعت حسابرسى مى كند قمشهای: آیا مردم ندیدند که ما (به فرستادن رسولان) عزم سرزمین (کافران جاهل) کرده و از هر طرف آن میکاهیم (و بر بلاد و قدرت اهل ایمان میافزاییم)؟ و تنها خداست که در جهان فرمان میدهد و هیچ کس بر رد حکمش قادر نیست و اوست که در یک لحظه حساب همه خلق بیشمار را میکند. مکارم شیرازی: آيا نديدند كه ما پيوسته از اطراف (و جوانب) زمين كم ميكنيم (جامعه ها، تمدنها و دانشمندان تدريجا از ميان ميروند) و خداوند حكومت ميكند و هيچكس را ياراي جلوگيري يا رد احكام او نيست، و او سريع الحساب است.
وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ
﴿۴۲﴾
انصاریان: کسانی که پیش از این کافران لجوج و منکران عنود بودند [در برابر حکومت و حکم خدا] مکر ونیرنگ کردند [ولی به هدفشان نرسیدند] چرا که همه تدبیرها و نقشه ها در اختیار خداست؛ زیرا او هر کاری را هر کس انجام می دهد، می داند [به همین سبب مکر و نیرنگ هر کس را با تدبیر و نقشه حکیمانه اش باطل و نابود می کند] و کافران و منکران به زودی خواهند دانست که فرجامِ [نیک و بدِ] سرایِ دیگر برای کیست؟
خرمشاهی: و به راستى كه پيشينيان آنان هم مكرورزيدند، ولى مكر و تدبير هر چه هست در اختيار خداوند است، مىداند كه هر جاندارى چه به دست مىآورد، و كافران به زودى خواهند دانست كه نيك سرانجامى از آن كيست فولادوند: و به يقين كسانى كه پيش از آنان بودند نيرنگ كردند ولى همه تدبيرها نزد خداست آنچه را كه هر كسى به دست مى آورد مى داند و به زودى كافران بدانند كه فرجام آن سراى از كيست قمشهای: و پیش از اینان هم بسیاری کافران مکرها (بر ضد رسولان) کردند (و عاقبت همه هلاک شدند) که همه مکر و تدبیرها نزد خداست، او میداند هر کس به چه کار و اندیشه است، و کافران به زودی خواهند یافت که عاقبت خوش و منزل سعادت برای کیست. مکارم شیرازی: كساني كه پيش از آنها طرحها و نقشه ها كشيدند ولي تمام طرحها و نقشه ها از آن خداست از كار هر كس آگاه است و به زودي كفار ميدانند سرانجام (نيك و بد) در سراي ديگر از آن كيست!
وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ
﴿۴۳﴾
انصاریان: کافران می گویند: تو فرستاده [خدا] نیستی. بگو: کافی است که خدا [با آیات محکم و استوار قرآنش] و کسی [چون امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب] که دانش کتاب نزد اوست، میان من و شما [نسبت به پیامبری ام] گواه باشند.
خرمشاهی: و كافران گويند تو پيامبر نيستى، بگو خداوند و كسى كه صاحب علم كتاب است، بين من و شما گواه بس فولادوند: و كسانى كه كافر شدند مى گويند تو فرستاده نيستى بگو كافى است خدا و آن كس كه نزد او علم كتاب است ميان من و شما گواه باشد قمشهای: و کافران بر تو اعتراض کنند که تو رسول خدا نیستی، بگو: تنها گواه بین من و شما خدا و عالمان حقیقی به کتاب (خدا که انبیاء و اولیاء و علماء ربّانیند) کافی خواهد بود. مکارم شیرازی: آنها كه كافر شدند ميگويند تو پيامبر نيستي، بگو كافي است كه خداوند و كساني كه علم كتاب (و آگاهي بر قرآن) نزد آنهاست گواه (من) باشند. |
||