فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ
﴿۷۴﴾
انصاریان: پس هنگامی که ترس و دلهره از ابراهیم برطرف شد و آن مژده به او رسید، با ما درباره قوم لوط [به قصد دفع عذاب از آنان] به گفتگو پرداخت.
خرمشاهی: و چون ترس از ابراهيم دور شد، و بشارت به او رسيد، درباره قوم لوط [به قصد شفاعت] با ما به چون و چرا پرداخت فولادوند: پس وقتى ترس ابراهيم زايل شد و مژده [فرزنددار شدن] به او رسيد در باره قوم لوط با ما [به قصد شفاعت] چون و چرا میکرد قمشهای: چون ابراهیم را وحشت از دل برفت و بشارت (فرزند) بیامد در آن حال برای خلاص قوم لوط با ما به گفتگو و التماس در آمد. مکارم شیرازی: هنگامي كه ترس ابراهيم فرو نشست و بشارت به او رسيد، با ما، درباره قوم لوط مجادله ميكرد.
إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ
﴿۷۵﴾
انصاریان: به راستی که ابراهیم بسیار بردبار و دلسوز و روی آورنده [به سوی خدا] بود.
خرمشاهی: بىگمان ابراهيم بردبار دردمند توبه كار بود فولادوند: زيرا ابراهيم بردبار و نرم دل و بازگشت كننده [به سوى خدا] بود قمشهای: که همانا ابراهیم بسیار بردبار بود و بسیار دعا و تضرع داشت و بسیار مغفرت و آمرزش میطلبید. مکارم شیرازی: چرا كه ابراهيم، بردبار و دلسوز و بازگشت كننده (به سوي خدا) بود.
يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ
﴿۷۶﴾
انصاریان: ای ابراهیم! از این [گفتگو] درگذر؛ زیرا فرمان پروردگارت [بر عذاب قوم لوط] فرا رسیده و یقیناً آنان را عذابی بدون بازگشت خواهد آمد.
خرمشاهی: [گفتيم] اى ابراهيم از اين [درخواست] درگذر، چرا كه فرمان پروردگارت در رسيده است و عذابى بىبازگشت بر آنان فرود خواهد آمد فولادوند: اى ابراهيم از اين [چون و چرا] روى برتاب كه فرمان پروردگارت آمده و براى آنان عذابى كه بى بازگشت است خواهد آمد قمشهای: (خطاب شد) ای ابراهیم از این خواهش درگذر که هنگام حکم (قهر) الهی بر این قوم فرا رسیده و بر آنها عذابی که حتمی است و بازگشت ندارد خواهد رسید. مکارم شیرازی: اي ابراهيم از اين كار صرف نظر كن كه فرمان پروردگارت فرا رسيده و عذاب (الهي) بطور قطع به سراغ آنها ميآيد و برگشت ندارد.
وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ
﴿۷۷﴾
انصاریان: و هنگامی که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، به سبب آمدنشان تنگدل و اندوهگین شد؛ [زیرا خود را برای دفع خطر از مهمانانش در برابر قوم تبهکارش توانمند نیافت،] وگفت: این روز سخت و دشواری است.
خرمشاهی: و چون فرشتگان ما به نزد لوط آمدند از ايشان نگران شد و [از كمك به آنان] دستش كوتاه شد، و گفت امروز روزى سخت و سنگين است فولادوند: و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند به [آمدن] آنان ناراحت و دستش از حمايت ايشان كوتاه شد و گفت امروز روزى سخت است قمشهای: و چون فرستادگان ما (فرشتگان قهر) به لوط وارد شدند به آمدن آنان پریشان خاطر و دلتنگ شد و گفت: این روز بسیار سختی است. مکارم شیرازی: و هنگامي كه رسولان ما به سراغ لوط آمدند از آمدنشان ناراحت شد و قلبش پريشان گشت و گفت امروز روز سختي است!
وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ
﴿۷۸﴾
انصاریان: و قومش شتابان به سویش آمدند [تا به خیال خود به مهمانانش دست درازی کنند، آن قومی] که پیش از آن کارهای زشت و ناپسند مرتکب می شدند، گفت: ای قوم من! اینان دختران من هستند، اینان [از نظر ازدواج] برای شما پاکیزه ترند، از خدا پروا کنید و مرا در میان مهمانانم رسوا نکنید؛ آیا از میان شما مردی راه یافته نیست؟
خرمشاهی: و قومش شتابان به سوى او هجوم آوردند و هم آنان بودند كه مرتكب كارهاى ناشايست مىشدند [لوط] گفت اى قوم من اينان دختران من هستند، آنان براى شما پاكيزهتر و رواترند، پس از خدا پروا كنيد و مرا در كار و بار مهمانانم خوار و رسوا مسازيد، آيا در ميان شما مردى فهيم نيست؟ فولادوند: و قوم او شتابان به سويش آمدند و پيش از آن كارهاى زشت میکردند [لوط] گفت اى قوم من اينان دختران منند آنان براى شما پاكيزه ترند پس از خدا بترسيد و مرا در كار مهمانانم رسوا مكنيد آيا در ميان شما آدمى عقل رس پيدا نمى شود قمشهای: و (چون فرشتگان به صورت جوانان زیبا به خانه لوط درآمدند) قوم لوط به قصد عمل زشتی که در آن سابقه داشتند به سرعت به درگاه او وارد شدند، لوط به آنها گفت: این دختران من (جنس زنان امتم که به منزله دختران منند) برای شما پاکیزه و نیکوترند، از خدا بترسید و مرا نزد مهمانانم خوار و سرشکسته مکنید، آیا در میان شما یک مرد رشید نیست؟ مکارم شیرازی: و قومش به سرعت به سراغ او آمدند - و قبلا كارهاي بد انجام ميدادند - گفت اي قوم من! اينها دختران منند، براي شما پاكيزهترند (با آنها ازدواج كنيد و از اعمال شنيع صرفنظر نمائيد) از خدا بترسيد و مرا در مورد ميهمانهايم رسوا مسازيد، آيا در ميان شما يك مرد رشيد وجود ندارد؟!
قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ
﴿۷۹﴾
انصاریان: گفتند: مسلماً دانسته ای که ما را به دخترانت هیچ حاجت و نیازی نیست و خوب می دانی که ما چه می خواهیم!!
خرمشاهی: گفتند خوب مىدانى كه ما با دخترانت كارى نداريم و تو خوب مىدانى كه ما چه مىخواهيم فولادوند: گفتند تو خوب مى دانى كه ما را به دخترانت حاجتى نيست و تو خوب مى دانى كه ما چه مى خواهيم قمشهای: قوم لوط گفتند: تو خود میدانی که ما را رغبت و میلی به آن دختران نیست و تو به خوبی میدانی که مطلب ما چیست. مکارم شیرازی: گفتند تو كه ميداني ما حق (و ميلي) در دختران تو نداريم و خوب ميداني ما چه ميخواهيم؟!
قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ
﴿۸۰﴾
انصاریان: گفت: ای کاش برای مبارزه با شما قدرت و نیرویی داشتم یا به پناهگاهی استوار مأوی می گرفتم.
خرمشاهی: [لوط] گفت كاش نيروى مقابله با شما را داشتم، يا از دست شما به پناهگاهى امن پناه مىبردم فولادوند: [لوط] گفت كاش براى مقابله با شما قدرتى داشتم يا به تكيه گاهى استوار پناه مى جستم قمشهای: لوط گفت: ای کاش مرا بر منع شما اقتداری بود یا (حالی که بر منعتان قدرت ندارم از شر شما) به رکن محکمی پناه میبردم. مکارم شیرازی: گفت (افسوس) اي كاش در برابر شما قدرتي داشتم يا تكيه گاه و پشتيبان محكمي در اختيار من بود (آنگاه ميدانستم با شما ددمنشان چه كنم؟!).
قَالُوا يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ
﴿۸۱﴾
انصاریان: [میهمانان] گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توایم، آنان هرگز به تو دسترسی پیدا نمی کنند، پس خانواده ات را در پاره ای از [همین] شب حرکت ده و نباید هیچ یک از شما به سوی شهر بازگردد، اما همسرت را با خود مبر زیرا عذابی که به تبهکاران می رسد به او هم خواهد رسید. یقیناً وعده گاهشان [برای دچار شدن به عذاب] صبح [فردا] است، آیا صبح نزدیک نیست؟
خرمشاهی: [فرشتگان] گفتند اى لوط ما فرستادگان پروردگارت هستيم [بدان كه] آنان هرگز به تو نخواهند رسيد، پس پاسى از شب گذشته خانوادهات را همراه ببر و هيچيك از شما باز پس ننگرد، مگر زنت كه به او همان بلايى كه به آنان مىرسد، خواهد رسيد، بدان كه وعدهگاه آنان صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟ فولادوند: گفتند اى لوط ما فرستادگان پروردگار توييم آنان هرگز به تو دست نخواهند يافت پس پاسى از شب گذشته خانواده ات را حركت ده و هيچ كس از شما نبايد واپس بنگرد مگر زنت كه آنچه به ايشان رسد به او [نيز] خواهد رسيد بى گمان وعده گاه آنان صبح است مگر صبح نزديك نيست قمشهای: فرشتگان به لوط گفتند: ما رسولان پروردگار توایم و هرگز دست آزار قوم به تو نرسد، تو اهل بیت خود را در پاسی از شب از این دیار بیرون بر و از شما هیچ کس نباید وابماند جز آن زن (کافر) تو که آن هم با قوم تو باید هلاک شود. همانا وعده عذاب صبحگاه است، آیا صبح نزدیک نیست؟! مکارم شیرازی: گفتند: اي لوط! ما رسولان پروردگار توايم، آنها هرگز دسترسي به تو پيدا نخواهند كرد، در دل شب با خانواده ات (از اين شهر) حركت كن و هيچيك از شما پشت سرش را نگاه نكند، مگر همسر تو كه او هم بهمان بلائي كه آنها گرفتار ميشوند گرفتار خواهد شد، موعد آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟!
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ
﴿۸۲﴾
انصاریان: پس هنگامی که عذاب ما فرا رسید، بالاترین آن [سرزمین آلوده] را فروترینش نمودیم و بر آن سنگ هایی از نوع سنگِ گلِ لایه لایه فرو ریختیم.
خرمشاهی: چون فرمان ما در رسيد آن را زير و زبر كرديم و بر آن سنگپارههايى از سنگ-گل پياپى فرو باريديم فولادوند: پس چون فرمان ما آمد آن [شهر] را زير و زبر كرديم و سنگپاره هايى از [نوع] سنگ گلهاى لايه لايه بر آن فرو ريختيم قمشهای: چون فرمان (قهر) ما در رسید دیار آن قوم نابکار را ویران و زیر و زبر ساختیم و بر سر آنها مرتب سنگ گل (هلاکت کننده) فرو ریختیم. مکارم شیرازی: هنگامي كه فرمان ما فرا رسيد آن (شهر و ديار) را زير و رو كرديم و باراني از سنگ: گلهاي متحجر متراكم بر روي هم بر آنها نازل نموديم.
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ
﴿۸۳﴾
انصاریان: [سنگ هایی] که نزد پروردگارت نشانه دار بود و آن سنگ ها از ستمکاران دور نیست.
خرمشاهی: كه [هر يك] نزد پروردگارت نشان كرده بود و آن از ستمكاران [مشرك] دور نيست فولادوند: [سنگهايى] كه نزد پروردگارت نشان زده بود و [خرابه هاى] آن از ستمگران چندان دور نيست قمشهای: که آن سنگها از امر خدا نشاندار و معین بود و البته چنین هلاکتی از ظالمان عالم دور نخواهد بود. مکارم شیرازی: (سنگهائي كه) نزد پروردگارت نشاندار بود و آن از ستمگران دور نيست. |
||