ParsQuran
سوره 37: الصافات - جزء 23

عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ ﴿۴۴﴾
انصاریان: در حالی که بر تخت هایی روبه روی یکدیگر [تکیه زده اند،]
خرمشاهی: بر روى تختها، رو به روى همديگر
فولادوند: بر سريرها در برابر همديگر [مى ‏نشينند]
قمشه‌ای: بر تختهای عالی رو به روی یکدیگر نشسته‌اند.
مکارم شیرازی: بر تختها روبروي يكديگر تكيه زده‏ اند.
يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ ﴿۴۵﴾
انصاریان: جامی از نوشیدنی زلال و پاک گرداگردشان می گردانند،
خرمشاهی: براى آنان جامى از شرابى جارى بگردانند [و پيش آرند]
فولادوند: با جامى از باده ناب پيرامونشان به گردش درمى ‏آيند
قمشه‌ای: (حور و غلمان) با جام شراب طهور بر آنان دور می‌زنند.
مکارم شیرازی: گرداگرد آنها قدحهاي لبريز از شراب طهور را مي‏گردانند
بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ ﴿۴۶﴾
انصاریان: [نوشیدنی] سپید [و درخشنده] و لذت بخش برای نوشندگان،
خرمشاهی: سپيد درخشان و لذت‏بخش آشامندگان‏
فولادوند: [باده‏ اى] سخت‏ سپيد كه نوشندگان را لذتى [خاص] مى‏ دهد
قمشه‌ای: شرابی سپید و روشن که آشامندگان لذت کامل برند.
مکارم شیرازی: شرابي كه سفيد و درخشنده و لذتبخش براي نوشندگان است.
لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنْزَفُونَ ﴿۴۷﴾
انصاریان: نه در آن مایه فساد [جسم و عقل] است، و نه از آن مست و بیهوش می شوند،
خرمشاهی: هيچ دردسرى در آن نيست، و از آن مست نشوند
فولادوند: نه در آن فساد عقل است و نه ايشان از آن به بدمستى [و فرسودگى] مى‏ افتند
قمشه‌ای: نه در آن می‌خمار و دردسری و نه مستی و مدهوشی است.
مکارم شیرازی: شرابي كه نه در آن مايه فساد عقل است نه موجب مستي مي‏گردد.
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ ﴿۴۸﴾
انصاریان: و در کنارشان زنانی هستند که فقط به شوهرانشان عشق می ورزند.
خرمشاهی: و نزد ايشان دوشيزگان چشم فروهشته [/قانع به همسر] درشت چشم هستند
فولادوند: و نزدشان [دلبرانى] فروهشته‏ نگاه و فراخ‏ديده باشند
قمشه‌ای: و در بزم حضورشان حوران زیبا چشمی است که (جز به شوهر خود) به هیچ کس ننگرند.
مکارم شیرازی: و نزد آنها همسراني است كه جز به شوهران خود عشق نمي‏ورزند و چشماني درشت (و زيبا) دارند.
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ ﴿۴۹﴾
انصاریان: گویا آنان [از سپیدی] تخم شترمرغی هستند که [زیر پر و بال] پوشیده شده اند [و هرگز دست کسی به آنان نرسیده است.]
خرمشاهی: گويى ايشان بيضه‏هاى شتر مرغ نهفته‏اند
فولادوند: [از شدت سپيدى] گويى تخم شتر مرغ [زير پ ر ]ند
قمشه‌ای: گویی آن حوران (در سفیدی و لطافت) بیضه مکنونند [یعنی تخم شتر مرغ که بسیار خوشرنگ است و شتر مرغ آن را با پر خویش می‌پوشاند تا غبار بر آن ننشیند. (م)].
مکارم شیرازی: گوئي (از لطافت و سفيدي) همچون تخم مرغهايي هستند كه (در زير بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انساني هرگز آن را لمس نكرده است).
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۵۰﴾
انصاریان: پس برخی از آنان به برخی دیگر رو کرده از [حال] یکدیگر می پرسند.
خرمشاهی: و بعضى از آنان به بعضى ديگر به همپرسى روى آورند
فولادوند: پس برخي‏شان به برخى روى نموده و از همديگر پرس‏وجو مى كنند
قمشه‌ای: در آنجا مؤمنان بعضی با بعضی به صحبت روی کنند.
مکارم شیرازی: (در حالي كه آنها غرق گفتگو هستند) و بعضي رو به بعضي ديگر كرده سؤ ال مي‏كنند …
قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ ﴿۵۱﴾
انصاریان: گوینده ای از آنان می گوید: همانا من [در دنیا] هم نشینی داشتم.
خرمشاهی: گوينده‏اى از ميان آنان گويد مرا [در دنيا] همنشينى بود
فولادوند: گوينده‏ اى از آنان مى‏ گويد راستى من [در دنيا] همنشينى داشتم
قمشه‌ای: یکی از آنها گوید: (ای رفیقان بهشتی) مرا (در دنیا) همنشینی (کافر) بود.
مکارم شیرازی: يكي از آنها مي‏گويد: من همنشيني داشتم.
يَقُولُ أَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ ﴿۵۲﴾
انصاریان: [که همواره از روی تعجب به من] می گفت: آیا تو از باور دارندگان [رستاخیز و زنده شدن مردگان] هستی؟
خرمشاهی: كه مى‏گفت آيا تو [هم‏] از باور دارندگانى؟
فولادوند: [كه به من] مى گفت آيا واقعا تو از باوردارندگانى
قمشه‌ای: که با من می‌گفت: آیا تو (وعده‌های بهشت و قیامت را) باور می‌کنی؟
مکارم شیرازی: كه پيوسته مي‏گفت: آيا (به راستي) تو اين سخن را باور كرده‏ اي ؟…
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِينُونَ ﴿۵۳﴾
انصاریان: آیا زمانی که ما مردیم و خاک استخوان شدیم، حتماً [زنده می شویم و] پاداشمان می دهند؟
خرمشاهی: [به اينكه‏] آيا چون مرديم و خاك و استخوانها[ى پوسيده‏] شديم، آيا ما جزا خواهيم يافت؟
فولادوند: آيا وقتى مرديم و خاك و [مشتى] استخوان شديم آيا واقعا جزا مى‏ يابيم
قمشه‌ای: آیا چون مردیم و استخوان ما خاک راه شد باز (زنده شویم و) پاداش و کیفری یابیم؟
مکارم شیرازی: كه وقتي ما مرديم و خاك و استخوان شديم (بار ديگر) زنده مي‏شويم، و جزا داده خواهيم شد؟!