بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِنْ جُنْدٍ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا كُنَّا مُنْزِلِينَ
﴿۲۸﴾
و ما بر سر قوم او، پس از او، سپاهى از آسمان فرو نفرستاديم، و ما فرو فرستنده [آن] نبوديم (۲۸)
إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ
﴿۲۹﴾
آن جز بانگ مرگبارى يگانه نبود، آنگاه ايشان خاموش شدند (۲۹)
يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ
﴿۳۰﴾
اى دريغ بر بندگان، هيچ پيامبرى براى آنان نيامد، مگر آنكه او را ريشخند كردند (۳۰)
أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لَا يَرْجِعُونَ
﴿۳۱﴾
آيا نينديشيدهاند كه چه بسيار پيش از ايشان، نسلهايى را نابود كرديم كه آنان به سوى اينان باز نگشتند (۳۱)
وَإِنْ كُلٌّ لَمَّا جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ
﴿۳۲﴾
و همگيشان جز جمعى نيستند كه نزد ما احضار كرده شوند (۳۲)
وَآيَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ
﴿۳۳﴾
و زمين پژمرده [/باير]مايه عبرتى است براى آنان كه زندهاش گردانديم و از آن دانهها برآورديم كه از آن مىخورند (۳۳)
وَجَعَلْنَا فِيهَا جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ وَفَجَّرْنَا فِيهَا مِنَ الْعُيُونِ
﴿۳۴﴾
و در آن باغهايى از خرما و انگور پديد آورديم و در آنجا چشمهساران روان ساختيم (۳۴)
لِيَأْكُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ وَمَا عَمِلَتْهُ أَيْدِيهِمْ أَفَلَا يَشْكُرُونَ
﴿۳۵﴾
تا سرانجام از بار و بر آن و آنچه دستهاى خودشان عمل آورده بود، بخورند، آيا سپاس نمىگزارند؟ (۳۵)
سُبْحَانَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ وَمِنْ أَنْفُسِهِمْ وَمِمَّا لَا يَعْلَمُونَ
﴿۳۶﴾
پاك و منزه است كسى كه همه گونهها را آفريده است، از جمله آنچه زمين مىروياند و نيز از [وجود] خودشان و نيز آنچه نمىشناسند (۳۶)
وَآيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُظْلِمُونَ
﴿۳۷﴾
و براى آنان شب پديده شگرفى است كه روز را از آن جدا مىسازيم كه آنگاه در تاريكى فرو مىروند (۳۷)
وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ
﴿۳۸﴾
و خورشيد با قرار و قاعده[ى معينش] جريان دارد، اين اندازه آفرينى [خداوند] پيروزمند داناست (۳۸)
وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ
﴿۳۹﴾
و ماه را نيز منزلگاههايى مقرر داشتهايم تا [در سير خويش] همچون شاخه خشكيده ديرينه باز مىگردد (۳۹)
لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ
﴿۴۰﴾
نه خورشيد را سزاوار است كه [در سير خود] به ماه برسد، و نه شب بر روز سبقت جويد، و همه در سپهرى شناورند (۴۰)
وَآيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
﴿۴۱﴾
و مايه عبرتى است براى آنان كه ما زاد و رودشان را در كشتى گرانبار سوار كرديم (۴۱)
وَخَلَقْنَا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مَا يَرْكَبُونَ
﴿۴۲﴾
و براى آنان چيزى همانند آن آفريدهايم كه سوارش مىشوند (۴۲)
وَإِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنْقَذُونَ
﴿۴۳﴾
و اگر بخواهيم آنان را غرقه مىسازيم، و فريادرسى ندارند، و نجات داده نشوند (۴۳)
إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ
﴿۴۴﴾
مگر رحمتى از سوى ما [بينند] و برخوردارى تا زمانى معين (۴۴)
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا مَا بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَمَا خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ
﴿۴۵﴾
و چون به ايشان گفته شود از آنچه پيش روى شما و از آنچه پشت سرتان است، پروا كنيد، باشد كه مشمول رحمت شويد [اعراض كنند] (۴۵)
وَمَا تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ
﴿۴۶﴾
و هيچ آيتى از آيات پروردگارشان براى آنان نيامده است مگر آنكه از آن رويگردان بودهاند (۴۶)
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
﴿۴۷﴾
و چون به ايشان گفته شود از آنچه خداوند به شما روزى داده است، بخشش كنيد، كافران به مؤمنان گويند، آيا كسى را خوراك دهيم كه اگر خداوند بخواهد خوراكش مىدهد، شما جز در گمراهى آشكار نيستيد (۴۷)
وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
﴿۴۸﴾
و گويند اگر راست مىگوييد اين وعده كى فرا مىرسد (۴۸)
مَا يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَهُمْ يَخِصِّمُونَ
﴿۴۹﴾
جز بانگ مرگبار يگانهاى را انتظار نمىكشند كه در حالى كه ستيزه و جدل مىكنند، فروگيردشان (۴۹)
فَلَا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَلَا إِلَى أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ
﴿۵۰﴾
و در آن هنگام نه وصيتى توانند كرد و نه به سوى خانوادهشان باز مىگردند (۵۰)
وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُمْ مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ
﴿۵۱﴾
و در صور دميده شود، آنگاه ايشان از گورها [برخيزند و] به سوى پروردگارشان بشتابند (۵۱)
قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ
﴿۵۲﴾
گويند واى بر ما، كى ما را از خواب [گاه] مان برانگيخت؟ اين همان است كه خداى رحمان وعده داده بود و پيامبران راست گفتهاند (۵۲)
إِنْ كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنَا مُحْضَرُونَ
﴿۵۳﴾
[سپس] جز بانگ مرگبار يگانهاى در كار نيست، آنگاه است كه همگى [آنان] در نزد ما حاضر شدگانند (۵۳)
فَالْيَوْمَ لَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
﴿۵۴﴾
[بدانيد كه] امروز بر هيچ كس ستمى نرود، و جز در برابر كارى كه كردهايد، جزا نيابيد (۵۴)
إِنَّ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فَاكِهُونَ
﴿۵۵﴾
بىگمان بهشتيان امروز در كارى خوش و خرمند (۵۵)
هُمْ وَأَزْوَاجُهُمْ فِي ظِلَالٍ عَلَى الْأَرَائِكِ مُتَّكِئُونَ
﴿۵۶﴾
ايشان و جفتهايشان در سايهساران بر روى اورنگها تكيه زدهاند (۵۶)
لَهُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَلَهُمْ مَا يَدَّعُونَ
﴿۵۷﴾
در آنجا براى آنان ميوههاست، و براى آنان هرچه طلب كنند، آماده است (۵۷)
سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ
﴿۵۸﴾
سلام [بر شما]، اين سخنى است از پروردگار مهربان (۵۸)
وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ
﴿۵۹﴾
[و ندا آيد] امروز اى گنهكاران [از نيكوكاران] جدا شويد (۵۹)
أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
﴿۶۰﴾
آيا اى آدميان با شما پيمان نبسته بودم كه شيطان را نپرستيد كه او دشمن آشكار شماست؟ (۶۰)
وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ
﴿۶۱﴾
و اينكه مرا بپرستيد، كه اين راهى راست است (۶۱)
وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
﴿۶۲﴾
و به راستى گروهى بسيار از شما را گمراه كرد، آيا تعقل نمىكرديد؟ (۶۲)
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ
﴿۶۳﴾
اين همان جهنمى است كه به شما وعده داده شده بود (۶۳)
اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ
﴿۶۴﴾
امروز به خاطر كفرى كه مىورزيديد، به آن درآييد (۶۴)
الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
﴿۶۵﴾
امروز بر دهانهايشان مهر گذاريم و درباره آنچه مىكردند، دستهايشان با ما سخن بگويند، و پاهايشان گواهى دهند (۶۵)
وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ
﴿۶۶﴾
و اگر خواهيم ديدگانشان را نابينا سازيم، آنگاه به سوى راه [/صراط] بشتابند، اما چگونه بنگرند (۶۶)
وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ
﴿۶۷﴾
و اگر خواهيم آنان را در جايشان مسخ گردانيم، آنگاه نتوانند رفتارى كنند و نه بازگردند (۶۷)
وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ
﴿۶۸﴾
و هر كس را كه عمر [دراز] دهيم، خلقت [و رفتارش] را باژگونه كنيم، آيا تعقل نمىكنند؟ (۶۸)
وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ
﴿۶۹﴾
و ما به او [پيامبر] شعر نياموختهايم، و سزاوار او [هم] نيست، اين جز اندرز و قرآن مبين نيست (۶۹)
لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ
﴿۷۰﴾
تا هر كس را كه زنده [دل] است هشدار دهد و حجت را بر كافران تمام گرداند (۷۰)
أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ
﴿۷۱﴾
آيا نينديشيدهاند كه ما براى آنان از آنچه دستان [قدرت] مان بر سازد، چارپايانى آفريدهايم كه ايشان داراى آن هستند (۷۱)
وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ
﴿۷۲﴾
و آنها را رام ايشان گرداندهايم، لذا هم مركوبشان از آنهاست و هم از آن مىخورند (۷۲)
وَلَهُمْ فِيهَا مَنَافِعُ وَمَشَارِبُ أَفَلَا يَشْكُرُونَ
﴿۷۳﴾
و براى آنان در آنها سودها و آشاميدنىهاست، آيا سپاس نمىگزارند؟ (۷۳)
وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ
﴿۷۴﴾
و به جاى خداوند خدايانى را [به پرستش] گرفتهاند به اميد آنكه ايشان يارى يابند (۷۴)
لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَهُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ
﴿۷۵﴾
[اما] آنها به يارى [دادن] ايشان توانايى ندارند، و ايشان براى آنها چون سپاهى هستند كه در [عرصه قيامت] حاضر كرده شوند (۷۵)
فَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ
﴿۷۶﴾
پس سخنشان تو را اندوهگين نكند، ما آنچه پنهان مىدارند و آنچه آشكار مىدارند مىدانيم (۷۶)
أَوَلَمْ يَرَ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ
﴿۷۷﴾
آيا انسان نينديشيده است كه ما او را از نطفهاى آفريدهايم، آنگاه او جدلپيشهاى آشكار است (۷۷)
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ
﴿۷۸﴾
و براى ما مثل مىزند و آفرينش خود را فراموش مىكند، گويد چه كسى استخوانها را -در حالى كه پوسيدهانداز نو زنده مىگرداند؟ (۷۸)
قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ
﴿۷۹﴾
بگو همان كسى كه نخستينبار آن را پديد آورده است، زندهاش مىگرداند، او به هر آفرينشى دانا [و توانا]ست (۷۹)
الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ
﴿۸۰﴾
همان كسى كه براى شما از درخت سبز[تر و تازه] آتشى پديد آورد، كه آنگاه از آن آتش مىافروزيد (۸۰)
أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ
﴿۸۱﴾
آيا كسى كه آسمانها و زمين را آفريده است، تواناى آن نيست كه مانند ايشان را بيافريند، چرا، و او آفرينشگر داناست (۸۱)
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
﴿۸۲﴾
امر او چون [آفرينش] چيزى را اراده كند، تنها همين است كه به آن مىگويد موجود شو، [و بىدرنگ] موجود مىشود (۸۲)
فَسُبْحَانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
﴿۸۳﴾
پس منزه است كسى كه ملكوت هر چيز به دست اوست و به سوى او باز گردانده مىشويد (۸۳)
سوره ۳۷: الصافات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالصَّافَّاتِ صَفًّا
﴿۱﴾
سوگند به فرشتگان صف در صف (۱)
فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا
﴿۲﴾
و به بازدارندگان [از معاصى] (۲)
فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا
﴿۳﴾
و به خوانندگان ذكر [قرآن و كتابهاى آسمانى] (۳)
إِنَّ إِلَهَكُمْ لَوَاحِدٌ
﴿۴﴾
كه خداى شما يگانه است (۴)
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ
﴿۵﴾
پروردگار آسمانها و زمين و مابين آنها و پروردگار مشرقها [و مغربها] (۵)
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ
﴿۶﴾
ما آسمان دنيا را به زيور ستارگان آراستهايم (۶)
وَحِفْظًا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ مَارِدٍ
﴿۷﴾
و از هر شيطان سركشى محفوظ داشتهايم (۷)
لَا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ
﴿۸﴾
به [اسرار] ملأاعلى گوش نتوانند داد و از هر سو رانده شوند (۸)
دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ
﴿۹﴾
به راندنى سخت، و عذابى پاينده [در پيش] دارند (۹)
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ
﴿۱۰﴾
مگر كسى كه ربايشى بربايد، كه شهابى درخشان در پىاش افتد (۱۰)
فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا إِنَّا خَلَقْنَاهُمْ مِنْ طِينٍ لَازِبٍ
﴿۱۱﴾
پس از ايشان بپرس آيا آفرينش آنان استوارتر است يا آنانى كه آفريدهايم، ما ايشان را از گلى چسبنده آفريدهايم (۱۱)
بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ
﴿۱۲﴾
بلكه تو [از حال آنان] تعجب كردهاى، و آنان [كار و بار تو را] ريشخند مىكنند (۱۲)
وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ
﴿۱۳﴾
و چون اندرزشان دهند، پند نپذيرند (۱۳)
وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ
﴿۱۴﴾
و چون هر پديده شگرفى بينند، تمسخر پيشه كنند (۱۴)
وَقَالُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ
﴿۱۵﴾
و گويند اين جز جادويى آشكار نيست (۱۵)
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
﴿۱۶﴾
[گويند] چون مرديم و خاك و استخوانها[ى پوسيده] شديم، آيا ما از نو برانگيخته [و زنده] خواهيم شد؟ (۱۶)
أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ
﴿۱۷﴾
و همچنين پدران نخستين ما؟ (۱۷)
قُلْ نَعَمْ وَأَنْتُمْ دَاخِرُونَ
﴿۱۸﴾
بگو آرى، و شما خوار و زبون باشيد (۱۸)
فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنْظُرُونَ
﴿۱۹﴾
پس آن يك نعره تند باشد، پس آنگاه ايشان بنگرند (۱۹)
وَقَالُوا يَا وَيْلَنَا هَذَا يَوْمُ الدِّينِ
﴿۲۰﴾
و گويند اى واى بر ما اين روز جزاست (۲۰)
هَذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ
﴿۲۱﴾
اين [همان] روز داورى است كه آن را انكار مىكرديد (۲۱)
احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ
﴿۲۲﴾
ستمپيشگان [مشرك] و همتايانشان را همراه با آنچه به جاى خداوند مىپرستيدند [يكجا] گرد آوريد، (۲۲)
مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ
﴿۲۳﴾
آنگاه به سوى راه جهنم راهنمايشان كنيد (۲۳)
وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ
﴿۲۴﴾
و آنان را بازداريد كه ايشان بازخواست كردنى هستند (۲۴)
مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ
﴿۲۵﴾
شما را چه مىشود كه همديگر را يارى نمىكنيد؟ (۲۵)
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ
﴿۲۶﴾
آرى ايشان امروز تسليمپيشهاند (۲۶)
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ
﴿۲۷﴾
و بعضى از آنان به بعضى ديگر به همپرسى روى آورند (۲۷)
قَالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ
﴿۲۸﴾
گويند شما بوديد كه "حق به جانب" به سراغ ما مىآمديد (۲۸)
قَالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ
﴿۲۹﴾
گويند بلكه خود شما مؤمن نبوديد (۲۹)
وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ
﴿۳۰﴾
و ما را بر شما سلطهاى نبود، بلكه شما قومى سركش بوديد (۳۰)
فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ
﴿۳۱﴾
و حكم پروردگارمان در حق ما تحقق يافت، ما چشندگان [عذاب]ايم (۳۱)
فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ
﴿۳۲﴾
آنگاه شما را گمراه كرديم، ما خود هم گمراه بوديم (۳۲)
فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ
﴿۳۳﴾
آنگاه ايشان در چنين روزى در عذاب مشتركند (۳۳)
إِنَّا كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ
﴿۳۴﴾
ما با گناهكاران چنين مىكنيم (۳۴)
إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ
﴿۳۵﴾
اينان چنان بودند كه چون به آنان [كلمه] لا اله الا الله گفته مىشد، استكبار مىورزيدند (۳۵)
وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ
﴿۳۶﴾
و مىگفتند آيا ما رهاكننده خدايانمان به خاطر شاعرى ديوانه باشيم؟ (۳۶)
بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ
﴿۳۷﴾
حق اين است كه او [پيامبر] حق را به ميان آورد و پيامبران [پيشين] را تصديق كرد (۳۷)
إِنَّكُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِيمِ
﴿۳۸﴾
شما چشندگان عذاب دردناكيد (۳۸)
وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
﴿۳۹﴾
و جز بر حسب آنچه كردهايد، جزا نمىيابيد (۳۹)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
﴿۴۰﴾
مگر بندگان اخلاص يافته خداوند (۴۰)
أُولَئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ
﴿۴۱﴾
اينان روزى معين دارند (۴۱)
فَوَاكِهُ وَهُمْ مُكْرَمُونَ
﴿۴۲﴾
انواع ميوهها، و خود گراميانند (۴۲)
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
﴿۴۳﴾
در بهشتهاى پرناز و نعمت (۴۳)
عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ
﴿۴۴﴾
بر روى تختها، رو به روى همديگر (۴۴)
يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ
﴿۴۵﴾
براى آنان جامى از شرابى جارى بگردانند [و پيش آرند] (۴۵)
بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ
﴿۴۶﴾
سپيد درخشان و لذتبخش آشامندگان (۴۶)
لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنْزَفُونَ
﴿۴۷﴾
هيچ دردسرى در آن نيست، و از آن مست نشوند (۴۷)
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ
﴿۴۸﴾
و نزد ايشان دوشيزگان چشم فروهشته [/قانع به همسر] درشت چشم هستند (۴۸)
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ
﴿۴۹﴾
گويى ايشان بيضههاى شتر مرغ نهفتهاند (۴۹)
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ
﴿۵۰﴾
و بعضى از آنان به بعضى ديگر به همپرسى روى آورند (۵۰)
قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ
﴿۵۱﴾
گويندهاى از ميان آنان گويد مرا [در دنيا] همنشينى بود (۵۱)
يَقُولُ أَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ
﴿۵۲﴾
كه مىگفت آيا تو [هم] از باور دارندگانى؟ (۵۲)
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِينُونَ
﴿۵۳﴾
[به اينكه] آيا چون مرديم و خاك و استخوانها[ى پوسيده] شديم، آيا ما جزا خواهيم يافت؟ (۵۳)
قَالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ
﴿۵۴﴾
[سپس] گويد آيا شما نگرندگانيد؟ (۵۴)
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاءِ الْجَحِيمِ
﴿۵۵﴾
سپس فرانگرد و او را در ميانه دوزخ ببيند (۵۵)
قَالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ
﴿۵۶﴾
[و از دور به او] گويد به خدا نزديك بود كه تو مرا به نابودى بكشانى (۵۶)
وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ
﴿۵۷﴾
و اگر نعمت پروردگارم نبود من نيز از حاضر شدگان [در عذاب] بودم (۵۷)
أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ
﴿۵۸﴾
پس آيا ما ديگر نمىميريم؟ (۵۸)
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ
﴿۵۹﴾
مگر به مردن نخستينمان، و ما عذاب شونده نيستيم؟ (۵۹)
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
﴿۶۰﴾
بىگمان اين [كه من در بهشت هستم] همان رستگارى بزرگ است (۶۰)
لِمِثْلِ هَذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ
﴿۶۱﴾
بايد كه اهل عمل براى چنين هدفى بكوشند (۶۱)
أَذَلِكَ خَيْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ
﴿۶۲﴾
آيا اين پيشكش بهتر است يا درخت زقوم؟ (۶۲)
إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ
﴿۶۳﴾
ما آن را مايه آزمون ستمكاران [مشرك] قرار دادهايم (۶۳)
إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ
﴿۶۴﴾
آن درختى است كه از بن جهنم مىرويد (۶۴)
طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ
﴿۶۵﴾
ميوهاش گويى كلههاى شياطين است (۶۵)
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ
﴿۶۶﴾
آنگاه ايشان خورنده از آنند، و پركننده شكمهاى خويش از آن (۶۶)
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِيمٍ
﴿۶۷﴾
سپس براى آنان آميزهاى از آب جوش هست كه به دنبال آن نوشند (۶۷)
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ
﴿۶۸﴾
سپس بازگشتگاهشان به سوى دوزخ است (۶۸)
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ
﴿۶۹﴾
چرا كه ايشان پدرانشان را گمراه يافتند (۶۹)
فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ
﴿۷۰﴾
و آنان به دنبال ايشان شتافتند (۷۰)
وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ
﴿۷۱﴾
و به راستى پيش از آنان، بيشترينه پيشينيان گمراه شدند (۷۱)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِمْ مُنْذِرِينَ
﴿۷۲﴾
و به راستى به ميان آنان هشداردهندگانى فرستاديم (۷۲)
فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ
﴿۷۳﴾
پس بنگر سرانجام هشدار يافتگان چگونه بوده است (۷۳)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
﴿۷۴﴾
مگر بندگان اخلاص يافته خداوند (۷۴)
وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ
﴿۷۵﴾
و به راستى نوح ما را ندا داد، و چه نيكو پاسخدهندگانيم (۷۵)
وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
﴿۷۶﴾
و او و خانوادهاش را از گرفتارى بزرگ رهانيديم (۷۶)
وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ
﴿۷۷﴾
و زاد و رود او را ماندگار گردانديم (۷۷)
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
﴿۷۸﴾
و براى او در ميان واپسينيان، نام نيك نهاديم (۷۸)
سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ
﴿۷۹﴾
در ميان جهانيان، سلام بر نوح (۷۹)
إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
﴿۸۰﴾
ما بدينسان نيكوكاران را جزا مىدهيم (۸۰)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
﴿۸۱﴾
كه او از بندگان مؤمن ما بود (۸۱)
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ
﴿۸۲﴾
سپس ديگران را غرقه ساختيم (۸۲)
وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ
﴿۸۳﴾
و ابراهيم جزو پيروان او بود (۸۳)
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ
﴿۸۴﴾
چنين بود كه دل پاك و پيراسته [از شك و شرك] به درگاه پروردگارش آورد (۸۴)
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ
﴿۸۵﴾
آنگاه كه به پدرش و قومش گفت چه چيزى را مىپرستيد؟ (۸۵)
أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ
﴿۸۶﴾
آيا به دروغ و دغل در هواى خدايانى به جاى خداوند هستيد؟ (۸۶)
فَمَا ظَنُّكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ
﴿۸۷﴾
پس گمانتان درباره پروردگار جهانيان چيست؟ (۸۷)
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ
﴿۸۸﴾
سپس نگاهى به ستارگان انداخت (۸۸)
فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ
﴿۸۹﴾
و گفت من بيمارم (۸۹)
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ
﴿۹۰﴾
آنگاه به او پشت كردند [و تنهايش گذاشتند] (۹۰)
فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ
﴿۹۱﴾
رو به خدايانشان آورد و گفت چرا [چيزى] نمىخوريد (۹۱)
مَا لَكُمْ لَا تَنْطِقُونَ
﴿۹۲﴾
شما را چه مىشود چرا سخن نمىگوييد؟ (۹۲)
فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ
﴿۹۳﴾
پس [نهانى] بر آنان ضربهاى به شدت فرود آورد (۹۳)
فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ
﴿۹۴﴾
آنگاه شتابان رو به سوى او آوردند (۹۴)
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ
﴿۹۵﴾
[ابراهيم] گفت آيا چيزى را كه [با دست خود] تراشيدهايد مىپرستيد؟ (۹۵)
وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ
﴿۹۶﴾
و حال آنكه خداوند شما را و چيزهايى را كه بر سر آنها كار مىكنيد، آفريده است (۹۶)
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ
﴿۹۷﴾
گفتند براى او بنايى بر آوريد، و او را در آتش بيندازيد (۹۷)
فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ
﴿۹۸﴾
آنگاه در حق او بد سگاليدند، ولى آنان را فرودست گردانديم (۹۸)
وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ
﴿۹۹﴾
و [ابراهيم] گفت من رونده به سوى پروردگارم هستم، كه به زودى مرا رهنمايى خواهد كرد (۹۹)
رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ
﴿۱۰۰﴾
پروردگارا به من از شايستگان فرزندى ببخش (۱۰۰)
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ
﴿۱۰۱﴾
آنگاه او را به فرزندى بردبار مژده داديم (۱۰۱)
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ
﴿۱۰۲﴾
و چون در كار و كوشش به پاى او رسيد، [ابراهيم] گفت اى فرزندم من در خواب ديدهام كه سر تو را مىبرم، بنگر [در اين كار] چه مىبينى؟ [اسماعيل] گفت پدر جان آنچه فرمانت دادهاند، انجام بده، كه به زودى مرا به خواست خداوند، از شكيبايان خواهى يافت (۱۰۲)
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ
﴿۱۰۳﴾
آنگاه چون هر دو [بر اين كار] گردن نهادند و او را بر گونهاش به خاك افكند (۱۰۳)
وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ
﴿۱۰۴﴾
ندايش داديم كه اى ابراهيم (۱۰۴)
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
﴿۱۰۵﴾
رؤيايت را به حقيقت باورداشتى، ما بدينسان نيكوكاران را جزا مىدهيم (۱۰۵)
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ
﴿۱۰۶﴾
بىگمان اين آزمونى آشكار است (۱۰۶)
وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ
﴿۱۰۷﴾
و به جاى او قربانى بزرگى را فديه پذيرفتيم (۱۰۷)
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
﴿۱۰۸﴾
و براى او در ميان واپسينان نام نيك نهاديم (۱۰۸)
سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ
﴿۱۰۹﴾
سلام بر ابراهيم (۱۰۹)
كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
﴿۱۱۰﴾
بدينسان نيكوكاران را جزا مىدهيم (۱۱۰)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
﴿۱۱۱﴾
چرا كه او از بندگان مؤمن ما بود (۱۱۱)
وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ
﴿۱۱۲﴾
و او را به اسحاق كه پيامبرى از شايستگان بود، بشارت داديم (۱۱۲)
وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَاقَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِينٌ
﴿۱۱۳﴾
و به او و به اسحاق بركت بخشيديم، و از زاد و رود آنان، هم نيكوكار بود و هم آشكارا ستمگر در حق خويش (۱۱۳)
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ
﴿۱۱۴﴾
و به راستى بر موسى و هارون منت نهاديم [و نعمت داديم] (۱۱۴)
وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ
﴿۱۱۵﴾
آن دو و قومشان را از گرفتارى بزرگ رهانيديم (۱۱۵)
وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ
﴿۱۱۶﴾
و آنان را يارى داديم و آنان بودند كه پيروز شدند (۱۱۶)
وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ
﴿۱۱۷﴾
و به آن دو، كتاب روشنگر بخشيديم (۱۱۷)
وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ
﴿۱۱۸﴾
و آن دو را به راه راست هدايت كرديم (۱۱۸)
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ
﴿۱۱۹﴾
و براى آنان در ميان واپسينان نام نيك نهاديم (۱۱۹)
سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ
﴿۱۲۰﴾
سلام بر موسى و هارون (۱۲۰)
إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
﴿۱۲۱﴾
ما بدينسان نيكوكاران را جزا مىدهيم (۱۲۱)
إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
﴿۱۲۲﴾
كه آن دو از بندگان مؤمن ما بودند (۱۲۲)
وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
﴿۱۲۳﴾
و همانا الياس از پيامبران بود (۱۲۳)
إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ
﴿۱۲۴﴾
چنين بود كه به قومش گفت آيا پروا نمىكنيد (۱۲۴)
أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ
﴿۱۲۵﴾
آيا بعل را مىپرستيد و بهترين آفريدگاران را رها مىكنيد؟ (۱۲۵)
اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ
﴿۱۲۶﴾
خداوند را، كه پروردگار شما و پروردگار پدران نخستين شماست؟ (۱۲۶)
فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
﴿۱۲۷﴾
پس او را دروغگو شمردند و ايشان [براى حساب و عذاب] حاضر شدگانند (۱۲۷)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
﴿۱۲۸﴾
مگر آن بندگان خداوند كه اخلاص يافتهاند (۱۲۸)
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ
﴿۱۲۹﴾
و براى او در ميان واپسينان نام نيك نهاديم (۱۲۹)
سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ
﴿۱۳۰﴾
و سلام بر آل ياسين (۱۳۰)
إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ
﴿۱۳۱﴾
ما بدينسان نيكوكاران را جزا مىدهيم (۱۳۱)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ
﴿۱۳۲﴾
او از بندگان مؤمن ما بود (۱۳۲)
وَإِنَّ لُوطًا لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
﴿۱۳۳﴾
و همانا لوط از پيامبران بود (۱۳۳)
إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ
﴿۱۳۴﴾
چنين بود كه او و خانوادهاش، همگى را، رهايى داديم (۱۳۴)
إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ
﴿۱۳۵﴾
مگر پيرزنى كه جزو واپسماندگان [در عذاب] بود (۱۳۵)
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ
﴿۱۳۶﴾
سپس ديگران را نابود كرديم (۱۳۶)
وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ
﴿۱۳۷﴾
و خود شما بر [آثار] آنان بامدادان مىگذريد (۱۳۷)
وَبِاللَّيْلِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
﴿۱۳۸﴾
و نيز شامگاهان، پس آيا تعقل نمىكنيد؟ (۱۳۸)
وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
﴿۱۳۹﴾
و بىگمان يونس از پيامبران بود (۱۳۹)
إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ
﴿۱۴۰﴾
آنگاه كه به سوى كشتى گرانبار گريخت (۱۴۰)
فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ
﴿۱۴۱﴾
پس با آنان قرعه انداخت و او بيرون انداختنى شد (۱۴۱)
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ
﴿۱۴۲﴾
و ماهى [بزرگ /نهنگ] او را فرو بلعيد و او در خور ملامت بود (۱۴۲)
فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ
﴿۱۴۳﴾
و اگر از تسبيحگويان نبود (۱۴۳)
لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ
﴿۱۴۴﴾
در شكم آن تا روزى كه مردمان برانگيخته شوند به سر مىبرد (۱۴۴)
فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ
﴿۱۴۵﴾
آنگاه او را به كرانه باير افكنديم و او بيمار بود (۱۴۵)
وَأَنْبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ
﴿۱۴۶﴾
و بر سر او [براى سايه افكنى] گياهى از قسم كدو رويانديم (۱۴۶)
وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ
﴿۱۴۷﴾
و [سرانجام] او را به سوى صدهزار نفر يا بيشتر [به رسالت] فرستاديم (۱۴۷)
فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ
﴿۱۴۸﴾
آنگاه ايمان آوردند و ما نيز آنان را تا مدتى بهرهمند ساختيم (۱۴۸)
فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ
﴿۱۴۹﴾
از آنان بپرس كه آيا پروردگار تو را دختران است و خود ايشان را پسران؟ (۱۴۹)
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ
﴿۱۵۰﴾
يا آنكه ما فرشتگان را مادينه آفريدهايم و ايشان شاهد بودهاند؟ (۱۵۰)
أَلَا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ
﴿۱۵۱﴾
هان ايشان از سر تهمتشان مىگويند (۱۵۱)
وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
﴿۱۵۲﴾
خداوند فرزندى پديد آورده است، و ايشان دروغگو هستند (۱۵۲)
أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ
﴿۱۵۳﴾
آيا [خداوند] دختران را بر پسران ترجيح داده است؟ (۱۵۳)
مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
﴿۱۵۴﴾
شما را چه مىشود، چگونه داورى مىكنيد؟ (۱۵۴)
أَفَلَا تَذَكَّرُونَ
﴿۱۵۵﴾
آيا انديشه نمىكنيد؟ (۱۵۵)
أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُبِينٌ
﴿۱۵۶﴾
يا حجتى آشكار در دست داريد؟ (۱۵۶)
فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
﴿۱۵۷﴾
پس اگر راست مىگوييد سندتان را بياوريد (۱۵۷)
وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ
﴿۱۵۸﴾
و بين او و جن پيوندى قائل شدند، و جنيان خود به خوبى مىدانند كه ايشان [براى حساب] حاضر شدگانند (۱۵۸)
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ
﴿۱۵۹﴾
پاك و منزه است خداوند از آنچه مىگويند (۱۵۹)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
﴿۱۶۰﴾
مگر بندگان خداوند كه اخلاص يافتگانند (۱۶۰)
فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ
﴿۱۶۱﴾
بدانيد كه شما و آنچه مىپرستيد (۱۶۱)
مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ
﴿۱۶۲﴾
شما كسى را به گمراهى نمىكشيد (۱۶۲)
إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ
﴿۱۶۳﴾
مگر كسى را كه درآينده به دوزخ است (۱۶۳)
وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ
﴿۱۶۴﴾
[و فرشتگان گويند] هيچ كس از ما نيست مگر آنكه پايگاهى معين دارد (۱۶۴)
وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ
﴿۱۶۵﴾
و ماييم كه صف در صفيم (۱۶۵)
وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ
﴿۱۶۶﴾
و ماييم كه تسبيح گويانيم (۱۶۶)
وَإِنْ كَانُوا لَيَقُولُونَ
﴿۱۶۷﴾
و آنان ادعا مىكردند (۱۶۷)
لَوْ أَنَّ عِنْدَنَا ذِكْرًا مِنَ الْأَوَّلِينَ
﴿۱۶۸﴾
كه اگر در دست ما كتابى از [كتابهاى آسمانى] پيشينيان بود (۱۶۸)
لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ
﴿۱۶۹﴾
بىشك از بندگان اخلاص يافته خداوند مىشديم (۱۶۹)
فَكَفَرُوا بِهِ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
﴿۱۷۰﴾
ولى آن [كتاب آسمانى/ قرآن] را انكار كردند، زودا كه بدانند (۱۷۰)
وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ
﴿۱۷۱﴾
و حكم ما در حق بندگان به رسالت فرستادهمان از پيش معين شده است (۱۷۱)
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ
﴿۱۷۲﴾
ايشانند كه نصرت يافتگانند (۱۷۲)
وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ
﴿۱۷۳﴾
و سپاه ماست كه ايشان پيروزند (۱۷۳)
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ
﴿۱۷۴﴾
پس تا مدتى از آنان روى بگردان (۱۷۴)
وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ
﴿۱۷۵﴾
و بنگر ايشان را، كه زودا به ديده بصيرت بنگرند (۱۷۵)
أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ
﴿۱۷۶﴾
آيا عذاب ما را به شتاب مىخواهند (۱۷۶)
فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنْذَرِينَ
﴿۱۷۷﴾
آنگاه كه به سراى ايشان فرود آيد، چه بد است بامداد [عذاب] هشدار يافتگان (۱۷۷)
وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِينٍ
﴿۱۷۸﴾
و تا مدتى از آنان روى بگردان (۱۷۸)
وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ
﴿۱۷۹﴾
و بنگر زودا كه به ديده بصيرت بنگرند (۱۷۹)
سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ
﴿۱۸۰﴾
پاك و منزه است پروردگارت، كه پروردگار پيروزمند است، از آنچه مىگويند (۱۸۰)
وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ
﴿۱۸۱﴾
و درود بر پيامبران باد (۱۸۱)
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
﴿۱۸۲﴾
و سپاس خداوند را كه پروردگار جهانيان است (۱۸۲)
سوره ۳۸: ص
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ص وَالْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ
﴿۱﴾
ص [صاد] سوگند به قرآن پندآموز (۱)
بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ
﴿۲﴾
آرى كافران گرفتار حميت [جاهليت] و ستيزهجويىاند (۲)
كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ
﴿۳﴾
چه بسيار نسلها كه پيش از ايشان نابودشان كرديم و فرياد خواستند اما زمان، زمان گريز [و رهايى] نبود (۳)
وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ كَذَّابٌ
﴿۴﴾
و شگفتى مىكردند كه [پيامبر] هشداردهندهاى از خودشان به سراغ آنان آمده است، و كافران گفتند اين جادوگر دروغزن است (۴)
أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عُجَابٌ
﴿۵﴾
آيا همه خدايان را خداى يگانهاى مىسازد، اين امر عجيبى است (۵)
وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ
﴿۶﴾
و بزرگان ايشان به راه خود رفتند و گفتند كه برويد و بر [عبادت] خدايان خود شكيبايى پيشه كنيد، كه اين امر مطلوب است (۶)
مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ
﴿۷﴾
ما چنين چيزى در آيين اخير نشنيدهايم اين جز از خود بر ساختن نيست (۷)
أَأُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ
﴿۸﴾
آيا از ميان همه ما قرآن بر او نازل شده است؟ بلكه ايشان از ياد من در شك و شبههاند، يا هنوز عذاب مرا نچشيدهاند (۸)
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ
﴿۹﴾
يا گنجينههاى رحمت پروردگار پيروزمند بخشندهات در اختيار آنان است؟ (۹)
أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبَابِ
﴿۱۰﴾
يا فرمانروايى آسمانها و زمين و مابين آنها از آن ايشان است، پس با نردبانها فراروند (۱۰)
جُنْدٌ مَا هُنَالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ
﴿۱۱﴾
در آنجا سپاهى است از همدستان كه شكست خوردنى است (۱۱)
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ
﴿۱۲﴾
پيش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب سپاه، تكذيب [پيامبران را] پيشه كردند (۱۲)
وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ أُولَئِكَ الْأَحْزَابُ
﴿۱۳﴾
و نيز ثمود و قوم لوط و اصحاب ايكه، اين جماعتها (۱۳)
إِنْ كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ
﴿۱۴﴾
يكايك آنان جز تكذيب پيامبران كارى نكردند، و لذا عقاب من [در حق آنان] تحقق يافت (۱۴)
وَمَا يَنْظُرُ هَؤُلَاءِ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً مَا لَهَا مِنْ فَوَاقٍ
﴿۱۵﴾
و اينان جز بانگ مرگبار يگانهاى را انتظار نمىكشند كه فروگذار نمىكند (۱۵)
وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ يَوْمِ الْحِسَابِ
﴿۱۶﴾
و ادعا كردند كه پروردگارا كارنامه ما را پيش از روز حساب، هر چه زودتر به ما بده (۱۶)
اصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ
﴿۱۷﴾
بر آنچه مىگويند شكيبايى كن، و از بنده ما داوود ياد كن كه هم توانمند بود و هم توبه كار (۱۷)
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَالْإِشْرَاقِ
﴿۱۸﴾
ما كوهها را همراه او رام كرده بوديم كه شامگاهان و بامدادان همنوا با او تسبيح مىگفتند (۱۸)
وَالطَّيْرَ مَحْشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ
﴿۱۹﴾
و پرندگان را كه گرد آينده بودند و همه باز گردنده (۱۹)
وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ
﴿۲۰﴾
و فرمانروايى او را استوار داشتيم و به او پيامبرى و نفوذ كلامى فيصلهبخش بخشيده بوديم (۲۰)
وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ
﴿۲۱﴾
و آيا خبر اصحاب دعوى به تو رسيده است كه از ديوار محراب او بالا رفتند (۲۱)
إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ
﴿۲۲﴾
آنگاه كه [ناگهان] بر داوود وارد شدند و او از ايشان هراسيد، گفتند مترس، اصحاب دعوايى هستيم كه بعضى از ما بر ديگرى ستم كرده است، پس در ميان ما به حق داورى كن، و بيداد مكن و ما را به راه راست رهنمايى كن (۲۲)
إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ
﴿۲۳﴾
[يكى از آنان گفت] اين دوست من است كه نود و نه ميش دارد، و من يك ميش تنها دارم، و مىگويد آن را هم به من واگذار و با من درشتگويى مىكند (۲۳)
قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ
﴿۲۴﴾
[داوود] گفت به راستى با خواستن ميش تو و افزودنش به ميشهاى خود، در حق تو ستم كرده است، و بسيارى از شريكان هستند كه در حق همديگر ستم مىكنند، مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته پيش گرفته باشند، و ايشان [به واقع] اندكشمارند، و داوود دانست كه ما او را آزمودهايم، آنگاه به درگاه پروردگارش استغفار كرد، و به سجده در افتاد و توبه كرد (۲۴)
فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ
﴿۲۵﴾
آنگاه اين امر را بر او آمرزيديم، و او در نزد ما تقرب و نيك سرانجامى داشت (۲۵)
يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ
﴿۲۶﴾
اى داوود ما تو را در روى زمين خليفه [خود] برگماشتهايم، پس در ميان مردم به حق داورى كن، و از هوى و هوس پيروى مكن، كه تو را از راه خدا گمراه كند، بىگمان كسانى كه از راه خدا گمراه مىشوند عذاب سخت و سنگينى در پيش دارند چرا كه روز حساب را فراموش كردهاند (۲۶)
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ
﴿۲۷﴾
و ما آسمان و زمين و مابين آنها را بيهوده نيافريدهايم، اين پندار كسانى است كه كفر ورزيدهاند، و واى بر كسانى كه كفرورزيدهاند از [عذاب] آتش دوزخ (۲۷)
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ
﴿۲۸﴾
آيا كسانى را كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند، همانند مفسدان در زمين قرار مىدهيم، يا آيا پارسايان را مانند فاجران مىشماريم؟ (۲۸)
كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ
﴿۲۹﴾
كتابى است مبارك كه آن را بر تو فرو فرستادهايم، تا در آيات آن انديشه كنند، و خردمندان از آن پند گيرند (۲۹)
وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
﴿۳۰﴾
و به داوود سليمان را بخشيديم، چه نيكو بندهاى كه تواب بود (۳۰)
إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ
﴿۳۱﴾
چنين بود كه شامگاهان اسبهاى نيكويى بر او عرضه داشتند (۳۱)
فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ
﴿۳۲﴾
[سليمان سرگرم تماشاى آنان شد] آنگاه گفت [دريغا] من چنان شيفته مهر اسبان شدم كه از ياد پروردگارم غافل شدم، تا آنكه [خورشيد] در حجاب [مغرب] پنهان شد (۳۲)
رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ
﴿۳۳﴾
[سپس گفت] آنها را به نزد من باز گردانيد آنگاه به دست كشيدن بر ساقها و گردنهاى آنها پرداخت (۳۳)
وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ
﴿۳۴﴾
و به راستى سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى را افكنديم، سپس توبه كرد (۳۴)
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
﴿۳۵﴾
گفت پروردگارا مرا بيامرز و به من فرمانروايىاى ببخش كه سزاوار هيچ كس پس از من نباشد كه تو بخششگرى (۳۵)
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ
﴿۳۶﴾
آنگاه باد را رام او ساختيم كه به فرمان او هر جا كه خواسته باشد به آهستگى روان باشد (۳۶)
وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ
﴿۳۷﴾
و ديوانى را كه همه بنا يا غواص بودند [مسخر او ساختيم] (۳۷)
وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ
﴿۳۸﴾
و ديگرانى كه به هم بستگان با پاى بندها بودند (۳۸)
هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ
﴿۳۹﴾
اين بخشش ماست، بىحساب [آن را] ببخش يا براى خود نگهدار (۳۹)
وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ
﴿۴۰﴾
و او را نزد ما تقرب و نيك سرانجامى بود (۴۰)
وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ
﴿۴۱﴾
و بنده ما ايوب را ياد كن آنگاه كه پروردگارش را ندا داد كه شيطان به من رنج و عذاب رسانده است (۴۱)
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ
﴿۴۲﴾
[گفتيم] پايت را به زمين بزن، اينك اين شستنگاهى است سرد و نوشيدنى (۴۲)
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ
﴿۴۳﴾
و [سپس /ديگربار] خانوادهاش و همانند آن را همراه ايشان، از سر رحمت خويش و براى پندآموزى به خردمندان، به او بخشيديم (۴۳)
وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ
﴿۴۴﴾
و [به او به رعايت عهدى كه كرده بود، گفتيم] دستهاى چوب تركه به دستت بگير، و با آن [همسرت را فقط يك بار] بزن، و سوگند مشكن، ما او را شكيبا يافتيم، چه نيكو بندهاى كه تواب بود (۴۴)
وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ
﴿۴۵﴾
و ياد كن بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را كه همه توانمند [در عبادت] و ديدهور بودند (۴۵)
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ
﴿۴۶﴾
ما آنان را به خصلتى ويژه ساختيم كه آخرت انديشى بود (۴۶)
وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ
﴿۴۷﴾
و ايشان از نظر ما از برگزيدگان نيك بودند (۴۷)
وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ
﴿۴۸﴾
و ياد كن اسماعيل و اليسع و ذوالكفل را كه همه از نيكان بودند (۴۸)
هَذَا ذِكْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ
﴿۴۹﴾
اين ياد كردى است و پرهيزگاران را نيك سرانجامى است (۴۹)
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ
﴿۵۰﴾
بهشتهاى عدن كه درهايش براى ايشان گشوده است (۵۰)
مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ
﴿۵۱﴾
در آنجا تكيه [بر اورنگها] زدگانند، در آنجا ميوههاى بسيار، و نوشيدنى [ها] مىطلبند (۵۱)
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ
﴿۵۲﴾
و نزد آنان دوشيزگان همسال چشم فروهشته [/قانع به شوهر] هستند (۵۲)
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسَابِ
﴿۵۳﴾
اين است آنچه به شما براى روز حساب وعده داده شده بود (۵۳)
إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ
﴿۵۴﴾
اين همان رزق معين از جانب ماست كه تمامى ندارد (۵۴)
هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ
﴿۵۵﴾
چنين است، و سركشان را بدترين سرانجام است (۵۵)
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ
﴿۵۶﴾
جهنم است كه واردش مىشوند و بد آرامگاهى است (۵۶)
هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ
﴿۵۷﴾
چنين است، آب جوش و چركابه كه بايد بچشندش (۵۷)
وَآخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ
﴿۵۸﴾
و عذابى ديگر است همانند آن به انواع و اقسام (۵۸)
هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ
﴿۵۹﴾
اين گروهى است كه همراه با شما به دوزخ فرو رفتهاند، خوشامدى نيست ايشان را، چرا كه به آتش دوزخ در آيندهاند (۵۹)
قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ
﴿۶۰﴾
گويند شما را خوشامدى نباشد، شما بوديد كه آن راه را پيش پاى ما گذاشتيد، پس چه بد قرارگاهى است (۶۰)
قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ
﴿۶۱﴾
گويند پروردگارا هر كس كه اين را پيش پاى ما گذاشته است، عذابش را در آتش دوزخ دو چندان بيفزاى (۶۱)
وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ
﴿۶۲﴾
و گويند ما را چه شده است كه مردانى را كه از بد كرداران مىشمرديمشان، [در اينجا] نمىبينيم؟ (۶۲)
أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ
﴿۶۳﴾
آيا آنان را به ريشخند گرفتهايم، يا چشمها[مان] بر ايشان نمىافتد؟ (۶۳)
إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ
﴿۶۴﴾
بىگمان ستيزه دوزخيان با همديگر حق است (۶۴)
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنْذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
﴿۶۵﴾
بگو من فقط هشداردهندهام و خدايى جز خداوند يگانه قهار نيست (۶۵)
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ
﴿۶۶﴾
پروردگار آسمانها و زمين و مابين آنها كه پيروزمند آمرزگار است (۶۶)
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ
﴿۶۷﴾
بگو آن خبرى است بس بزرگ (۶۷)
أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ
﴿۶۸﴾
كه شما از آن رويگردانيد (۶۸)
مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ
﴿۶۹﴾
مرا هيچ آگاهى از ملأاعلى نيست، آنگاه كه [فرشتگان] مجادله كردند (۶۹)
إِنْ يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ
﴿۷۰﴾
به من وحى نمىشود جز در اين باب كه من هشداردهندهاى آشكارم (۷۰)
إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِينٍ
﴿۷۱﴾
چنين بود كه پروردگارت به فرشتگان فرمود همانا من آفريننده انسانى از گل هستم (۷۱)
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ
﴿۷۲﴾
پس چون او را استوار بپرداختم، و در آن از روح خود دميدم براى او به سجده در افتيد (۷۲)
فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ
﴿۷۳﴾
آنگاه فرشتگان همگى سجده كردند (۷۳)
إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ
﴿۷۴﴾
مگر ابليس كه استكبار ورزيد و از كافران شد (۷۴)
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ
﴿۷۵﴾
فرمود اى ابليس چه چيزى تو را از سجده به آنچه با دستان خويش آفريدهام، بازداشت؟ آيا استكبار ورزيدى يا از بلندمرتبگان بودى؟ (۷۵)
قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ
﴿۷۶﴾
گفت من بهتر از او هستم، [چرا] كه مرا از آتش آفريدهاى و او را از گل آفريدهاى (۷۶)
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ
﴿۷۷﴾
فرمود از آنجا بيرون شو كه تو مطرودى (۷۷)
وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ
﴿۷۸﴾
و لعنت من تا روز جزا بر تو خواهد بود (۷۸)
قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ
﴿۷۹﴾
گفت پروردگارا پس مرا تا روزى كه [مردمان] برانگيخته شوند مهلت ده (۷۹)
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ
﴿۸۰﴾
فرمود [پذيرفتم] تو از مهلت يافتگانى (۸۰)
إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ
﴿۸۱﴾
تا روز آن هنگام معين (۸۱)
قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
﴿۸۲﴾
گفت [سوگند] به عزت تو كه همگى آنان را گمراه خواهم ساخت (۸۲)
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ
﴿۸۳﴾
مگر از ميان آنان، آن بندگانت را كه اخلاص يافتهاند (۸۳)
قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ
﴿۸۴﴾
فرمود حق است و حق را مىگويم (۸۴)
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَمِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ
﴿۸۵﴾
كه جهنم را از تو و همه كسانى از آنان كه از تو پيروى مىكنند، آكنده خواهم ساخت (۸۵)
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ
﴿۸۶﴾
بگو براى آن [رسالت] از شما مزدى نمىطلبم، و من از بر خود بستگان نيستم (۸۶)
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ
﴿۸۷﴾
اين جز پندى براى جهانيان نيست (۸۷)
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ
﴿۸۸﴾
و خبرش را پس از چندى خواهيد دانست (۸۸)
سوره ۳۹: الزمر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ
﴿۱﴾
كتابى است كه از سوى خداوند پيروزمند فرزانه فرو فرستاده شده است (۱)
إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ
﴿۲﴾
كتاب آسمانى را به راستى و درستى بر تو نازل كردهايم، پس خداوند را در حالى كه دين خود را براى او پاك و پيراسته مىدارى بپرست (۲)
أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ
﴿۳﴾
هان دين خالص خداى راست، و كسانى كه به جاى او سرورانى به پرستش مىگيرند [و مدعى مىشوند] آنان را جز براى اين نمىپرستيم كه ما را با تقربى به خداوند نزديك گردانند، بىگمان خداوند در آنچه ايشان در آن اختلاف دارند، در ميانشان داورى خواهد كرد، كه خداوند كسى را كه دروغزن كفران پيشه است، هدايت نمىكند (۳)
لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لَاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
﴿۴﴾
اگر خداوند مىخواست كه فرزندى [براى خود] برگزيند، آنچه مىخواست از ميان آنچه آفريده است، بر مىگزيد، اما او [از اين نسبتها] منزه است، او خداوند يگانه قهار است (۴)
خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ يُكَوِّرُ اللَّيْلَ عَلَى النَّهَارِ وَيُكَوِّرُ النَّهَارَ عَلَى اللَّيْلِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى أَلَا هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ
﴿۵﴾
كه آسمانها و زمين را به حق آفريده است، و شب را بر روز و روز را بر شب مىگستراند، و خورشيد و ماه را رام كرده است، همه تا سرآمدى معين سير مىكنند، هان او پيروزمند آمرزگار است (۵)
خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ
﴿۶﴾
شما را از تنى يگانه آفريد، سپس همسرش را از او پديد آورد، و براى شما هشت قسم از چارپايان آفريد، و خود شما را در شكم مادرانتان، آفرينشى پس از آفرينشى در ميان تاريكيهاى سهگانه مىآفريند، اين چنين است خداوند پروردگارتان، كه فرمانروايى او راست، خدايى جز او نيست، پس چگونه به بيراهه مىرويد؟ (۶)
إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
﴿۷﴾
اگر كفرانبورزيد، بدانيد كه خداوند از شما بىنياز است، ولى در عين حال كفران را هم بر بندگان خويش نمىپسندد، و اگر سپاس بگزاريد آن را بر شما مىپسندد، و هيچ بردارندهاى بار گناه ديگرى را برندارد، سپس بازگشتتان به سوى پروردگارتان است، آنگاه شما را از [حقيقت و نتيجه] آنچه كردهايد، آگاه مىسازد، كه او داناى راز دلهاست (۷)
وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ ثُمَّ إِذَا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِيَ مَا كَانَ يَدْعُو إِلَيْهِ مِنْ قَبْلُ وَجَعَلَ لِلَّهِ أَنْدَادًا لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعْ بِكُفْرِكَ قَلِيلًا إِنَّكَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ
﴿۸﴾
و چون به انسان رنجى رسد پروردگارش را -انابت كنانمىخواند، سپس چون نعمتى از سوى خويش به او ارزانى دارد، فراموش مىكند كه پيشتر چه دعايى به درگاه او داشت، و براى خداوند همتايانى قائل مىشود كه [ديگران را هم] از راه او گمراه سازد، بگو با كفر خويش اندكى [از زندگانى] بهرهمند شو كه [سرانجام] تو از دوزخيانى (۸)
أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ
﴿۹﴾
آيا كسى كه در پاسهايى از شب، گاه به سجده و گاه بر پا، نيايشگر است و از آخرت بيم و به رحمت پروردگارش اميد دارد [بهتر است يا مشرك غافل ناسپاس]، بگو آيا كسانى كه مىدانند، با كسانى كه نمىدانند برابرند؟ [هرگز] فقط خردمندانند كه پند مىگيرند (۹)
قُلْ يَا عِبَادِ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّكُمْ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةٌ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ
﴿۱۰﴾
بگو اى بندگان مؤمن من از پروردگارتان پروا كنيد، براى كسانى كه در اين دنيا نيكى كنند، پاداش نيكوست، و زمين خدا گسترده است [از هجرت مهراسيد] همانا پاداش شكيبايان بىحساب و به تمامى داده خواهد شد (۱۰)
قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ
﴿۱۱﴾
بگو فرمان يافتهام كه خداوند را -در حالى كه دينم را براى او پاك و پيراسته مىدارمبپرستم (۱۱)
وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِينَ
﴿۱۲﴾
و فرمان يافتهام كه نخستين مسلمان [اين امت] باشم (۱۲)
قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ
﴿۱۳﴾
بگو من اگر از امر پروردگارم سرپيچى كنم، از عذاب روزى سهمگين مىترسم (۱۳)
قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي
﴿۱۴﴾
بگو خداوند را -در حالى كه دينم را برايش پيراسته مىدارممىپرستم (۱۴)
فَاعْبُدُوا مَا شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ
﴿۱۵﴾
شما هم هر چه مىخواهيد به جاى او بپرستيد، بگو زيانكاران [واقعى] كسانى هستند كه به خويشتن و خانوادهشان در روز قيامت زيان رساندهاند، هان اين است زيانمندى آشكار (۱۵)
لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَمِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ
﴿۱۶﴾
آنان را از فرازشان سايبانهايى از آتش است، و از فرودشان هم سايبانهايى، اين همان است كه خداوند بدان بندگانش را مىترساند، اى بندگان من از من پروا كنيد (۱۶)
وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ
﴿۱۷﴾
و كسانى كه از طاغوت پرهيز كردهاند از اينكه بپرستندش، و به سوى خداوند باز گشتهاند، بشارت [/بهشت] ايشان راست، پس بندگانم را بشارت ده (۱۷)
الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ
﴿۱۸﴾
همان كسانى را كه قول [نيك و حق] را مىشنوند و آنگاه از بهترين آن پيروى مىكنند، اينانند كه خداوند هدايتشان كرده است و اينانند كه خردمندانند (۱۸)
أَفَمَنْ حَقَّ عَلَيْهِ كَلِمَةُ الْعَذَابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ
﴿۱۹﴾
آيا كسى كه حكم عذاب بر او تحقق يافته [و دوزخى] است، آيا تو كسى را كه در دوزخ است مىرهانى؟ (۱۹)
لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِهَا غُرَفٌ مَبْنِيَّةٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخْلِفُ اللَّهُ الْمِيعَادَ
﴿۲۰﴾
ولى كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتهاند، غرفههايى دارند كه بر فراز آنها غرفههايى ساخته شده است، [و] از فرو دست آن جويباران جارى است، اين وعده الهى است [و] خداوند در وعده[اش] خلاف نمىكند (۲۰)
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَامًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ
﴿۲۱﴾
آيا ننگريستهاى كه خداوند از آسمان آبى فرو فرستاد و آن را در [مخزن] چشمهساران در دل زمين راه داد، سپس بدان كشت گوناگون بر مىآورد، سپس [آن كشت] مىخشكد و آن را زرد مىبينى، سپس آن را خرد و خوار مىكند، در اين امر براى خردمندان يادآورى است (۲۱)
أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
﴿۲۲﴾
آيا كسى كه خداوند دلش را به اسلام گشاده داشته است، و از سوى پروردگارش برخوردار از نورى [هدايت] است [همانند سختدلان است؟]، پس واى بر آنان كه از ترك ياد الهى، سخت دل هستند، اينانند كه در گمراهى آشكارند (۲۲)
اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ
﴿۲۳﴾
خداوند بهترين سخن را در هيئت كتابى همگون و مكرر فرو فرستاد، كه پوستهاى كسانى كه از پروردگارشان خشيت دارند از آن به لرزه در آيد، سپس [آرامش يابند و] پوستهايشان و دلهايشان با ياد خدا نرم شود، اين هدايت الهى است كه به آن هر كس را كه بخواهد به راه مىآورد، و هر كس كه خداوند بيراهش گذارده باشد، رهنمايى ندارد (۲۳)
أَفَمَنْ يَتَّقِي بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَقِيلَ لِلظَّالِمِينَ ذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ
﴿۲۴﴾
آيا كسى كه روز قيامت از بدترين عذاب جان به در برد [مانند كسى است كه از آن در امان نيست؟]، و به ستمكاران [مشرك] گفته شود [نتيجه] كارى را كه كرده بوديد بچشيد (۲۴)
كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَاهُمُ الْعَذَابُ مِنْ حَيْثُ لَا يَشْعُرُونَ
﴿۲۵﴾
پيشينيان آنان هم تكذيب [پيامبران و كتب آسمانى] پيشه كردند، آنگاه عذاب به نحوى كه گمانش را نمىبردند بر سرشان آمد (۲۵)
فَأَذَاقَهُمُ اللَّهُ الْخِزْيَ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
﴿۲۶﴾
سپس خداوند به آنان در زندگانى دنيا خفت و خوارى چشانيد، و اگر مىدانستند عذاب اخروى سهمگينتر است (۲۶)
وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ
﴿۲۷﴾
و براى مردم در اين قرآن از هر گونه مثل زدهايم، باشد كه پندگيرند (۲۷)
قُرْآنًا عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ
﴿۲۸﴾
كه قرآنى است عربى [/شيوا] بدون كژى و كاستى، باشد كه پروا پيشه كنند (۲۸)
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ
﴿۲۹﴾
خداوند مثلى مىزند از مردى [/بردهاى] كه چند شريك درباره او ستيزجو و ناسازگارند و مردى [/بردهاى] كه [بىمدعى] ويژه يك مرد است، آيا اين دو برابر و همانندند، سپاس خداى راست، ولى بيشترينه آنان نمىدانند (۲۹)
إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ
﴿۳۰﴾
تو ميرا هستى و آنان هم ميرا هستند (۳۰)
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عِنْدَ رَبِّكُمْ تَخْتَصِمُونَ
﴿۳۱﴾
سپس شما در روز قيامت در برابر پروردگارتان مجادله [و محاكمه] مىكنيد (۳۱)
|
||