سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا
﴿۱۷﴾
به زودى او را به بالارفتن از گردنه [عذاب] وادار مى كنم (۱۷)
إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ
﴿۱۸﴾
آرى [آن دشمن حق] انديشيد و سنجيد (۱۸)
فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ
﴿۱۹﴾
كشته بادا چگونه [او] سنجيد (۱۹)
ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ
﴿۲۰﴾
[آرى] كشته بادا چگونه [او] سنجيد (۲۰)
ثُمَّ نَظَرَ
﴿۲۱﴾
آنگاه نظر انداخت (۲۱)
ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ
﴿۲۲﴾
سپس رو ترش نمود و چهره در هم كشيد (۲۲)
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ
﴿۲۳﴾
آنگاه پشت گردانيد و تكبر ورزيد (۲۳)
فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ
﴿۲۴﴾
و گفت اين [قرآن] جز سحرى كه [به برخى] آموخته اند نيست (۲۴)
إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ
﴿۲۵﴾
اين غير از سخن بشر نيست (۲۵)
سَأُصْلِيهِ سَقَرَ
﴿۲۶﴾
زودا كه او را به سقر در آورم (۲۶)
|
||