وَلَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ
﴿۲۱﴾
و از گوشت پرنده هر چه بخواهند (۲۱)
وَحُورٌ عِينٌ
﴿۲۲﴾
و حوران چشمدرشت (۲۲)
كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ
﴿۲۳﴾
مثل لؤلؤ نهان ميان صدف (۲۳)
جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
﴿۲۴﴾
[اينها] پاداشى است براى آنچه میکردند (۲۴)
لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا
﴿۲۵﴾
در آنجا نه بيهوده اى مى شنوند و نه [سخنى] گناه آلود (۲۵)
إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا
﴿۲۶﴾
سخنى جز سلام و درود نيست (۲۶)
وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ
﴿۲۷﴾
و ياران راست ياران راست كدامند (۲۷)
فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ
﴿۲۸﴾
در [زير] درختان كنار بى خار (۲۸)
وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ
﴿۲۹﴾
و درختهاى موز كه ميوه اش خوشه خوشه روى هم چيده است (۲۹)
وَظِلٍّ مَمْدُودٍ
﴿۳۰﴾
و سايه اى پايدار (۳۰)
|
||