ParsQuran
سوره ۲: البقرة - جزء ۱ - ترجمه مکارم شیرازی

قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ﴿۶۹﴾
گفتند: از پروردگار خود بخواه كه براي ما روشن سازد چه رنگي داشته باشد؟ گفت: خداوند مي‏گويد: گاوي باشد زرد يك دست كه رنگ آن بينندگان را شاد و مسرور سازد! (۶۹)
قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ ﴿۷۰﴾
گفتند: از خدايت بخواه براي ما روشن كند بالاخره چگونه گاوي باشد؟ زيرا اين گاو براي ما مبهم شده! و اگر خدا بخواهد ما هدايت خواهيم شد! (۷۰)
قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَا شِيَةَ فِيهَا قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يَفْعَلُونَ ﴿۷۱﴾
گفت: خداوند مي‏فرمايد گاوي باشد كه براي شخم زدن رام نشده باشد، و براي زراعت آبكشي نكند، از هر عيبي بر كنار و حتي هيچ گونه رنگ ديگري در آن نباشد، گفتند: الان حق مطلب را براي ما آوردي! سپس (چنان گاوي را پيدا كردند) و آنرا سر بريدند ولي مايل نبودند اين كار را انجام دهند! (۷۱)
وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿۷۲﴾
و بخاطر بياوريد هنگامي را كه فردي را به قتل رسانديد سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختيد و خداوند آنچه را مخفي داشته بوديد آشكار مي‏سازد. (۷۲)
فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۷۳﴾
سپس گفتيم قسمتي از گاو را به مقتول بزنيد (تا زنده شود و قاتل را معرفي كند) خداوند اين گونه مردگان را زنده مي‏كند و آيات خود را به شما نشان مي‏دهد شايد درك كنيد. (۷۳)
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۷۴﴾
سپس دلهاي شما بعد از اين جريان سخت شد، همچون سنگ، يا سختتر! چرا كه پاره‏ اي از سنگها مي‏شكافد و از آن نهرها جاري مي‏شود، و پاره‏ اي از آنها شكاف بر مي‏دارد و آب از آن تراوش مي‏كند، و پاره‏ اي از خوف خدا (از فراز كوه) به زير مي‏افتد (اما دلهاي شما نه از خوف خدا مي‏طپد و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انساني است) و خداوند از اعمال شما غافل نيست. (۷۴)
أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾
آيا انتظار داريد به (آئين) شما ايمان بياورند، با اينكه عدهاي از آنها سخنان خدا را مي‏شنيدند و پس از فهميدن آنرا تحريف مي‏كردند در حالي كه علم و اطلاع داشتند. (۷۵)
وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۷۶﴾
و هنگامي كه مؤ منان را ملاقات كنند مي‏گويند ايمان آورديم، ولي هنگامي كه با هم خلوت مي‏كنند (بعضي به بعضي ديگر اعتراض مي‏كنند و) مي‏گويند چرا مطالبي را كه خداوند (درباره صفات پيامبر اسلام) براي شما بيان كرد به مسلمانان بازگو مي‏كنيد تا (روز رستاخيز) در پيشگاه خدا بر ضد شما بان استدلال كنند؟ آيا نمي‏فهميد ؟ (۷۶)
أَوَلَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۷﴾
آيا اينها نمي‏دانند خداوند از اسرار درون و برون آنان آگاه است ؟ (۷۷)
وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ ﴿۷۸﴾
و پاره‏ اي از آنها عواماني هستند كه كتاب خدا را جز يك مشت خيالات و آرزوها نمي‏دانند، و تنها به پندارهايشان دل بسته‏ اند! (۷۸)