ParsQuran
سوره ۷۵: القيامة - جزء ۲۹ - ترجمه خرمشاهی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ ﴿۱﴾
سوگند به روز قيامت مى‏خورم‏ (۱)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿۲﴾
و سوگند به نفس ملامت‏گر (۲)
أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿۳﴾
آيا انسان چنين مى‏پندارد كه هرگز استخوانهاى [پوسيده و پراكنده‏] او را گرد نمى‏آوريم؟ (۳)
بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ ﴿۴﴾
حق اين است كه تواناييم بر اين كه سرانگشتهاى او را فراهم آوريم‏ (۴)
بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿۵﴾
بلكه انسان مى‏خواهد در مهلتى كه در پيش دارد، فسق و فجور كند (۵)
يَسْأَلُ أَيَّانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ ﴿۶﴾
[از سر استكبار] مى‏پرسد روز قيامت چه وقت است؟ (۶)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿۷﴾
آنگاه كه ديدگان خيره شود (۷)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿۸﴾
و ماه تيره شود (۸)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿۹﴾
و خورشيد و ماه فرا يكديگر آورده شوند (۹)
يَقُولُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ أَيْنَ الْمَفَرُّ ﴿۱۰﴾
انسان گويد در چنين روزى گريزگاه كجاست؟ (۱۰)
كَلَّا لَا وَزَرَ ﴿۱۱﴾
حاشا، پناهى نيست‏ (۱۱)
إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿۱۲﴾
سرانجام [همه چيز و همه كار] با پروردگار توست‏ (۱۲)
يُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ يَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿۱۳﴾
در اين روز انسان را از آنچه پيش فرستاده يا باز پس داشته است آگاه سازند (۱۳)
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ ﴿۱۴﴾
حق اين است كه انسان بر نفس خود بصير است‏ (۱۴)
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ ﴿۱۵﴾
ولو بهانه‏هايش را در ميان آورد (۱۵)
لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿۱۶﴾
زبانت را به [بازخوانى وحى‏] مجنبان كه در كار آن شتاب كنى‏ (۱۶)
إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿۱۷﴾
گردآورى و بازخوانى آن بر عهده ماست‏ (۱۷)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿۱۸﴾
و چون آن را باز خوانيم، از بازخوانى‏اش پيروى كن‏ (۱۸)
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿۱۹﴾
سپس شرح و بيان آن بر عهده ماست‏ (۱۹)
كَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿۲۰﴾
حاشا، حق اين است كه بهره زودياب [دنيوى‏] را دوست داريد (۲۰)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿۲۱﴾
و [بهره ديرياب‏] آخرت را فرو مى‏گذاريد (۲۱)
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿۲۲﴾
در چنين روز، چهره‏هايى تازه و خرم باشد (۲۲)
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿۲۳﴾
به سوى پروردگارشان نگران‏ (۲۳)
وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿۲۴﴾
و در چنين روز چهره‏هايى دژم باشد (۲۴)
تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿۲۵﴾
كه مى‏داند بلايى كمرشكن بر سر او آيد (۲۵)
كَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِيَ ﴿۲۶﴾
حاشا، چون جان به گلوگاهها رسد (۲۶)
وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ ﴿۲۷﴾
و گفته شود كيست افسونگر [درمانگر] (۲۷)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿۲۸﴾
و به يقين داند كه هنگام جدايى است‏ (۲۸)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿۲۹﴾
و هنگامه بالا گيرد (۲۹)
إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿۳۰﴾
در چنين روز سير و سرانجام به سوى پروردگار توست‏ (۳۰)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿۳۱﴾
[مدعى‏] نه [حق را] تصديق كرد، و نه نمازگزارد (۳۱)
وَلَكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۳۲﴾
بلكه دروغ انگاشت و رويگردان شد (۳۲)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى ﴿۳۳﴾
سپس تبختركنان به سوى خانواده‏اش رفت‏ (۳۳)
أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى ﴿۳۴﴾
واى بر تو، باز هم واى بر تو (۳۴)
ثُمَّ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى ﴿۳۵﴾
سپس واى بر تو، و باز هم واى بر تو (۳۵)
أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى ﴿۳۶﴾
آيا انسان مى‏پندارد كه به امان خود رها خواهد شد؟ (۳۶)
أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنَى ﴿۳۷﴾
آيا نطفه‏اى از منى كه [در رحم‏] ريخته شده بود، نبود؟ (۳۷)
ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿۳۸﴾
سپس خون بسته‏اى بود كه [خداوندش‏] آفريد و به سامان كرد (۳۸)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى ﴿۳۹﴾
و از آن جفتى نرينه و مادينه پديد آورد (۳۹)
أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى ﴿۴۰﴾
آيا آن [آفريدگار] توانا بر آن نيست كه مردگان را زنده كند؟ (۴۰)