قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ
﴿۲۳﴾
كه ميوههايش دسترس است (۲۳)
كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ
﴿۲۴﴾
[به آنان گويند] به خاطر آنچه در روزگاران گذشته انجام دادهايد، بخوريد و بياشاميد گوارا (۲۴)
وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ
﴿۲۵﴾
و اما كسى كه كارنامهاش به دست چپش داده شود، [سوكمندانه] گويد اى كاش كارنامهام به من داده نمىشد (۲۵)
وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ
﴿۲۶﴾
و نمىدانستم حساب و كتابم چيست (۲۶)
يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ
﴿۲۷﴾
كاش آن [مرگ] يكسره بود (۲۷)
مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ
﴿۲۸﴾
مال و منال من به كار من نيامد (۲۸)
هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ
﴿۲۹﴾
دستگاه من از دستم برفت (۲۹)
خُذُوهُ فَغُلُّوهُ
﴿۳۰﴾
[گويند] او را فرو گيريد و دربندش كنيد (۳۰)
ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ
﴿۳۱﴾
سپس به دوزخش درآوريد (۳۱)
ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ
﴿۳۲﴾
سپس در زنجيرى كه طولش هفتاد ذرع است، بندش كنيد (۳۲)
|
||