ParsQuran
سوره ۶۹: الحاقة - جزء ۲۹ - ترجمه خرمشاهی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الْحَاقَّةُ ﴿۱﴾
حاقه‏ (۱)
مَا الْحَاقَّةُ ﴿۲﴾
حاقه چيست؟ (۲)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحَاقَّةُ ﴿۳﴾
و چه دانى حاقه چيست؟ (۳)
كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِعَةِ ﴿۴﴾
قوم ثمود و عاد درهم كوب [/قيامت‏] را دروغ انگاشتند (۴)
فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ ﴿۵﴾
و اما ثمود، بر اثر طغيان خود به نابودى كشيده شدند (۵)
وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ ﴿۶﴾
و اما عاد، با تندبادى سخت سرد و بنيان‏كن به نابودى كشيده شدند (۶)
سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ ﴿۷﴾
كه خداوند آن را هفت شب و هشت روز پيوسته بر آنان گماشت و آن قوم را در آن حال از پا در افتاده بينى، گويى ايشان خرمابنانى هستند ريشه كن شده‏ (۷)
فَهَلْ تَرَى لَهُمْ مِنْ بَاقِيَةٍ ﴿۸﴾
پس آيا اثرى از ايشان بازمانده مى‏بينى؟ (۸)
وَجَاءَ فِرْعَوْنُ وَمَنْ قَبْلَهُ وَالْمُؤْتَفِكَاتُ بِالْخَاطِئَةِ ﴿۹﴾
و فرعون و پيشينيان او و [اهل‏] شهرهاى نگونسار، طغيان پيش آوردند (۹)
فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَابِيَةً ﴿۱۰﴾
سپس از پيامبر پروردگارشان نافرمانى كردند، آنگاه [خداوند] آنان را به مؤاخذه‏اى سخت فرو گرفت‏ (۱۰)
إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاءُ حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ ﴿۱۱﴾
ما آنگاه كه سيلاب طغيان كرد، شما را در كشتى سوار كرديم‏ (۱۱)
لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ ﴿۱۲﴾
تا سرانجام آن را پندآموزى براى شما گردانيم، و گوشهاى نيوشا آن را فرا مى‏گيرد (۱۲)
فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ ﴿۱۳﴾
و چون دمى يگانه در صور دميده شود (۱۳)
وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً ﴿۱۴﴾
و زمين و كوهها برداشته شده و يكباره درهم كوبيده شود (۱۴)
فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿۱۵﴾
پس در چنين روزى واقعه‏[ى قيامت‏] روى دهد (۱۵)
وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ ﴿۱۶﴾
و آسمان از هم بشكافد و آن در چنين روزى سست پيوند است‏ (۱۶)
وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ ﴿۱۷﴾
و فرشتگان بر كناره‏ها[ى آسمان‏] ايستاده باشند، و عرش پروردگارت را در آن روز هشت تن برفرازشان حمل مى‏كنند (۱۷)
يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَى مِنْكُمْ خَافِيَةٌ ﴿۱۸﴾
در چنين روزى [بر خداوند] عرضه شويد، و هيچ رازتان پوشيده نماند (۱۸)
فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ ﴿۱۹﴾
سپس هر كس كه كارنامه‏اش به دست راستش داده شود، [شادمانه‏] گويد بياييد كارنامه مرا بخوانيد (۱۹)
إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيَهْ ﴿۲۰﴾
به يقين مى‏دانستم كه با حساب و كتاب خود مواجه خواهم شد (۲۰)
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ ﴿۲۱﴾
آنگاه او در زندگى پسنديده‏اى است‏ (۲۱)
فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ ﴿۲۲﴾
در بهشتى برين‏ (۲۲)
قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ ﴿۲۳﴾
كه ميوه‏هايش دسترس است‏ (۲۳)
كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ ﴿۲۴﴾
[به آنان گويند] به خاطر آنچه در روزگاران گذشته انجام داده‏ايد، بخوريد و بياشاميد گوارا (۲۴)
وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ ﴿۲۵﴾
و اما كسى كه كارنامه‏اش به دست چپش داده شود، [سوكمندانه‏] گويد اى كاش كارنامه‏ام به من داده نمى‏شد (۲۵)
وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ ﴿۲۶﴾
و نمى‏دانستم حساب و كتابم چيست‏ (۲۶)
يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ ﴿۲۷﴾
كاش آن [مرگ‏] يكسره بود (۲۷)
مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ ﴿۲۸﴾
مال و منال من به كار من نيامد (۲۸)
هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ ﴿۲۹﴾
دستگاه من از دستم برفت‏ (۲۹)
خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ﴿۳۰﴾
[گويند] او را فرو گيريد و دربندش كنيد (۳۰)
ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ﴿۳۱﴾
سپس به دوزخش درآوريد (۳۱)
ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ ﴿۳۲﴾
سپس در زنجيرى كه طولش هفتاد ذرع است، بندش كنيد (۳۲)
إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ ﴿۳۳﴾
كه او به خداوند بزرگ ايمانى نداشت‏ (۳۳)
وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿۳۴﴾
و بر اطعام بينوايان ترغيب نمى‏كرد (۳۴)
فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ ﴿۳۵﴾
حال امروز و اينجا دوستى ندارد (۳۵)
وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ ﴿۳۶﴾
و نه خوراكى، بجز زردابه‏ (۳۶)
لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ ﴿۳۷﴾
كه آن را جز خطاكاران نمى‏خورند (۳۷)
فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ ﴿۳۸﴾
پس به آنچه مى‏بينيد سوگند مى‏خورم‏ (۳۸)
وَمَا لَا تُبْصِرُونَ ﴿۳۹﴾
و به آنچه نمى‏بينيد (۳۹)
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ﴿۴۰﴾
كه آن [قرآن‏] برخوانده فرستاده گرامى است‏ (۴۰)
وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ ﴿۴۱﴾
و سخن هيچ شاعرى نيست، چه اندك ايمان مى‏آوريد (۴۱)
وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ ﴿۴۲﴾
و سخن هيچ كاهنى نيست، چه اندك پند مى‏گيريد (۴۲)
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۳﴾
و فرو فرستاده‏اى از سوى پروردگار جهانيان است‏ (۴۳)
وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿۴۴﴾
و اگر بر ما سخنانى مى‏بست‏ (۴۴)
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿۴۵﴾
دست راستش را مى‏گرفتيم‏ (۴۵)
ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ ﴿۴۶﴾
سپس شاهرگش را قطع مى‏كرديم‏ (۴۶)
فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ ﴿۴۷﴾
و هيچ‏يك از شما مدافع او نبود (۴۷)
وَإِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۴۸﴾
و آن پندآموزى براى پرهيزگاران است‏ (۴۸)
وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبِينَ ﴿۴۹﴾
و ما به يقين مى‏دانيم كه از ميان شما تكذيب‏كنندگانى هستند (۴۹)
وَإِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿۵۰﴾
و آن [پيام‏]، مايه حسرتى بر كافران است‏ (۵۰)
وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ ﴿۵۱﴾
و آن [پيام‏]، حق‏اليقين است‏ (۵۱)
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿۵۲﴾
پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبيح گوى‏ (۵۲)