ParsQuran
سوره ۶: الأنعام - جزء ۷ - ترجمه خرمشاهی

قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۷۱﴾
بگو آيا به جاى خداوند چيزى را بپرستيم كه نه سودى به ما مى‏رساند و نه زيانى، و آيا بعد از آنكه خداوند هدايتمان كرد از عقيده خود بازگرديم، همانند كسى كه شيطان راهش را زده باشد، كه در بيابان [سرگشته و] حيران ماند و يارانى داشته باشد كه او را به هدايت بخوانند [و به او گويند] به سوى ما بيا، بگو بى‏گمان هدايت، بخوانند [و به او گويند] به سوى ما بيا، بگو بى‏گمان هدايت، همان هدايت الهى است، و به ما فرمان داده شده است كه در برابر پروردگار جهانيان تسليم باشيم‏ (۷۱)
وَأَنْ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَاتَّقُوهُ وَهُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۷۲﴾
و اينكه نماز را برپا داريد و از او پروا كنيد و اوست كه به نزد او محشور مى‏شويد (۷۲)
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۷۳﴾
و اوست كه آسمانها و زمين را به حق آفريد و روزى كه بگويد موجود شو، بى‏درنگ موجود شود، سخن او حق است، و روزى كه در صور دميده شود، فرمانروايى از آن اوست، اوست كه داناى پنهان و پيداست، و اوست كه فرزانه آگاه است‏ (۷۳)
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۷۴﴾
و چنين بود كه ابراهيم به پدرش آزر گفت آيا بتان را به خدايى مى‏گيرى؟ من تو و قومت را در گمراهى آشكار مى‏بينم‏ (۷۴)
وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿۷۵﴾
و بدين‏سان ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم مى‏نمايانيم تا از اصحاب يقين گردد (۷۵)
فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ﴿۷۶﴾
زمانى كه شب بر او پرده انداخت، ستاره‏اى ديد و گفت اين پروردگار من است، آنگاه چون افول كرد، گفت افول‏كنندگان را دوست ندارم‏ (۷۶)
فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿۷۷﴾
آنگاه چون ماه را تابان ديد، گفت اين پروردگار من است، و چون افول كرد گفت اگر پروردگارم مرا راهنمايى نكند بى‏گمان از گمراهان خواهم شد (۷۷)
فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ ﴿۷۸﴾
آنگاه چون خورشيد را تابان ديد گفت اين پروردگار من است، اين بزرگتر است، و چون افول كرد گفت اى قوم من، من از شركى كه مى‏ورزيد، برى و بركنارم‏ (۷۸)
إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۷۹﴾
من پاكدينانه روى دل مى‏نهم به سوى كسى كه آسمانها و زمين را آفريده است، و من از مشركان نيستم‏ (۷۹)
وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلَا أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ﴿۸۰﴾
و قوم او با او محاجه مى‏كردند، او به ايشان گفت آيا درباره خداوند با من محاجه مى‏كنيد، و حال آنكه مرا به راه راست هدايت كرده است و از [شر] شرك شما نمى‏ترسم مگر آنكه پروردگارم چيزى [و خوف و خطرى برايم‏] خواسته باشد، پروردگار من بر همه چيز احاطه علمى دارد، آيا پند نمى‏گيريد؟ (۸۰)