ParsQuran
سوره ۵۴: القمر - جزء ۲۷ - ترجمه خرمشاهی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ ﴿۱﴾
قيامت نزديك شد و ماه دو پاره شد (۱)
وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ ﴿۲﴾
و اگر معجزه‏اى بينند روى برتابند و گويند جادويى دنباله‏دار است‏ (۲)
وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ ﴿۳﴾
و انكار پيشه كردند و از هوى و هوسهايشان پيروى كردند و هر كارى سرانجامى دارد (۳)
وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنَ الْأَنْبَاءِ مَا فِيهِ مُزْدَجَرٌ ﴿۴﴾
و به راستى براى آنان از اخبار [پيشينيان‏] آنچه در آن درس عبرت هست، به ميان آمده است‏ (۴)
حِكْمَةٌ بَالِغَةٌ فَمَا تُغْنِ النُّذُرُ ﴿۵﴾
حكمتى است رسا، و هشدارها سودى نبخشيده است‏ (۵)
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلَى شَيْءٍ نُكُرٍ ﴿۶﴾
پس از آنان روى بر تاب [تا] روزى كه آن دعوتگر به چيزى غريب و ناشناخته دعوت كند (۶)
خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنْتَشِرٌ ﴿۷﴾
در حالى كه ديدگانشان را فروداشته‏اند، از گورها بيرون آيند، گويى كه ملخهاى پراكنده‏اند (۷)
مُهْطِعِينَ إِلَى الدَّاعِ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَذَا يَوْمٌ عَسِرٌ ﴿۸﴾
به سوى دعوتگر شتابند، و كافران گويند امروز روزى دشوار است‏ (۸)
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ﴿۹﴾
پيش از آنان قوم نوح انكار پيشه كردند و بنده ما را دروغ‏زن انگاشتند و گفتند ديوانه است و رانده شد (۹)
فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ ﴿۱۰﴾
سپس پروردگارش را به دعا خواند كه من درمانده‏ام [يارى كن و] انتقام [مرا] بگير (۱۰)
فَفَتَحْنَا أَبْوَابَ السَّمَاءِ بِمَاءٍ مُنْهَمِرٍ ﴿۱۱﴾
آنگاه درهاى آسمان را به آبى سيل‏آسا گشوديم‏ (۱۱)
وَفَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُونًا فَالْتَقَى الْمَاءُ عَلَى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ ﴿۱۲﴾
و از زمين چشمه‏هايى بر شكافتيم، سپس آب [بسيار] براى كارى كه مقدر بود، به هم بر آمد (۱۲)
وَحَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَدُسُرٍ ﴿۱۳﴾
و او [نوح‏] را بر [كشتى‏] ساخته و پرداخته از تخته‏ها و ميخها سوار كرديم‏ (۱۳)
تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا جَزَاءً لِمَنْ كَانَ كُفِرَ ﴿۱۴﴾
كه زير نظر ما روان بود، اين پاداش كسى بود كه به او ناسپاسى كرده بودند (۱۴)
وَلَقَدْ تَرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۱۵﴾
و به راستى آن را به عنوان مايه عبرت باقى گذارديم، پس آيا پندپذيرى هست؟ (۱۵)
فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۱۶﴾
بنگر تا عذاب و هشدار من چگونه بود (۱۶)
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۱۷﴾
و به راستى قرآن را قابل پند گيرى گردانديم، پس آيا پندپذيرى هست؟ (۱۷)
كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۱۸﴾
[قوم‏] عاد تكذيب كردند، بنگر تا عذاب و هشدار من چگونه بود (۱۸)
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ ﴿۱۹﴾
ما بر آنان بادى سخت سرد در روزى شوم دنباله‏دار فرو فرستاديم‏ (۱۹)
تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ ﴿۲۰﴾
كه مردمان را از جا مى‏كند، گويى كه ايشان خرمابنان ريشه‏كن شده‏اند (۲۰)
فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۲۱﴾
بنگر تا عذاب و هشدار من چگونه بود (۲۱)
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۲۲﴾
و به راستى قرآن را قابل پندگيرى گردانديم، پس آيا پندپذيرى هست؟ (۲۲)
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ ﴿۲۳﴾
[قوم‏] ثمود هشداردهندگان را دروغ‏زن شمرد (۲۳)
فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿۲۴﴾
و گفتند آيا از ميان خود، از انسانى تك و تنها پيروى كنيم، در آن صورت دچار گمراهى و سردرگمى خواهيم بود (۲۴)
أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ ﴿۲۵﴾
آيا از ميان همه ما كتاب آسمانى بر او فرود آمده است، نه بلكه او دروغ‏زن خودپسند است‏ (۲۵)
سَيَعْلَمُونَ غَدًا مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ ﴿۲۶﴾
زودا كه فردا بدانند كه دروغ‏زن خودپسند كيست‏ (۲۶)
إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ﴿۲۷﴾
ما فرستنده ماده شتر [معجزه‏آسا] براى آزمايش ايشانيم، پس منتظر ايشان باش و شكيبايى كن‏ (۲۷)
وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ ﴿۲۸﴾
و به آنان خبر بده كه آب در ميان آنان تقسيم شده است، هر يك به حصه‏اى از آب حاضر باشند (۲۸)
فَنَادَوْا صَاحِبَهُمْ فَتَعَاطَى فَعَقَرَ ﴿۲۹﴾
آنگاه رفيقشان را ندا دادند، سپس او دست درازى كرد و [شتر را] پى كرد (۲۹)
فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۳۰﴾
بنگر عذاب و هشدار من چگونه بود (۳۰)
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَكَانُوا كَهَشِيمِ الْمُحْتَظِرِ ﴿۳۱﴾
ما بر آنان بانگ مرگبارى يگانه فرو فرستاديم، آنگاه مانند خار و خاشاكى شدند كه از سايه‏بان‏ساز بازماند (۳۱)
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۳۲﴾
و به راستى قرآن را قابل پندگيرى گردانديم، پس آيا پندپذيرى هست؟ (۳۲)
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿۳۳﴾
قوم لوط هشداردهندگان را دروغ‏زن شمردند (۳۳)
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْنَاهُمْ بِسَحَرٍ ﴿۳۴﴾
ما بر آنان شن‏بادى فرو فرستاديم، مگر بر خاندان لوط كه سحرگاهى نجاتشان داديم‏ (۳۴)
نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنَا كَذَلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ ﴿۳۵﴾
كه نعمتى از جانب ما بود، بدين‏سان كسى را كه سپاس گزارده است، جزا دهيم‏ (۳۵)
وَلَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ ﴿۳۶﴾
و به راستى [لوط] آنان را از سختگيرى ما هشدار داده بود، ولى در برابر هشدار گردنكشى مى‏كردند (۳۶)
وَلَقَدْ رَاوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنَا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۳۷﴾
و به راستى از مهمانان او كام مى‏خواستند، پس ايشان را نابينا ساختيم [و گفتيم‏] پس عذاب و هشدار مرا بچشيد (۳۷)
وَلَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذَابٌ مُسْتَقِرٌّ ﴿۳۸﴾
و به راستى بامدادى پگاه عذابى پايدار آنان را فرو گرفت‏ (۳۸)
فَذُوقُوا عَذَابِي وَنُذُرِ ﴿۳۹﴾
[و گفتيم‏] پس عذاب و هشدار مرا بچشيد (۳۹)
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۴۰﴾
و به راستى قرآن را قابل پندگيرى گردانديم، پس آيا پندپذيرى هست؟ (۴۰)
وَلَقَدْ جَاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ ﴿۴۱﴾
و به راستى هشداردهندگان به سراغ خاندان فرعون آمدند (۴۱)
كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كُلِّهَا فَأَخَذْنَاهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ ﴿۴۲﴾
آنان همه معجزات ما را دروغ شمردند، آنگاه آنان را چنان فرو گرفتيم كه پيروزمند توانمند گيرد (۴۲)
أَكُفَّارُكُمْ خَيْرٌ مِنْ أُولَئِكُمْ أَمْ لَكُمْ بَرَاءَةٌ فِي الزُّبُرِ ﴿۴۳﴾
آيا كافران شما از همه اينان بهترند، يا براى شما امان نامه‏اى است در كتابهاى آسمانى؟ (۴۳)
أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُنْتَصِرٌ ﴿۴۴﴾
يا مى‏گويند ما هم‏پشتيم [و] كين‏ستان‏ (۴۴)
سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ ﴿۴۵﴾
زودا كه آن جمع ورشكسته شود و همه پشت كنند (۴۵)
بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ ﴿۴۶﴾
آرى قيامت موعد [اصلى‏] ايشان است و قيامت سهمگين‏تر و تلخ‏تر است‏ (۴۶)
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ ﴿۴۷﴾
آرى كه گناهكاران در گمراهى و سردرگمى‏اند (۴۷)
يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ ﴿۴۸﴾
روزى كه بر چهره‏هايشان در آتش كشيده شوند [و گويندشان‏] آسيب دوزخ را بچشيد (۴۸)
إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ ﴿۴۹﴾
ما هر چيز را به اندازه آفريده‏ايم‏ (۴۹)
وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ ﴿۵۰﴾
و فرمان ما جز [فرمانى‏] يگانه نيست، مانند چشم برهم‏زدنى‏ (۵۰)
وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ ﴿۵۱﴾
و به راستى همانندانتان را نابود كرديم، پس آيا پندپذيرى هست؟ (۵۱)
وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ ﴿۵۲﴾
و هر چيزى كه انجام داده‏اند در نامه‏هاى اعمال هست‏ (۵۲)
وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ ﴿۵۳﴾
و هر خرد و بزرگى نوشته شده است‏ (۵۳)
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ﴿۵۴﴾
بى‏گمان پرهيزگاران در باغها و [جوار] جويبارها هستند (۵۴)
فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ ﴿۵۵﴾
در مقام و منزلتى راستين، نزد فرمانرواى توانا (۵۵)