مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى
﴿۱۱﴾
قلب او در آنچه ديد هرگز دروغ نميگفت. (۱۱)
أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى
﴿۱۲﴾
آيا با او درباره آنچه ديده مجادله ميكنيد. (۱۲)
وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى
﴿۱۳﴾
و بار ديگر او را مشاهده كرد. (۱۳)
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى
﴿۱۴﴾
نزد سدرة المنتهي! (۱۴)
عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى
﴿۱۵﴾
كه جنت الماءوي در آنجا است. (۱۵)
إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى
﴿۱۶﴾
در آن هنگام كه چيزي (نور خيره كننده اي) سدرة المنتهي را پوشانده بود. (۱۶)
مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى
﴿۱۷﴾
و چشم او هرگز منحرف نشد و طغيان ننمود. (۱۷)
لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى
﴿۱۸﴾
او پاره اي از آيات و نشانه هاي بزرگ پروردگارش را مشاهده كرد. (۱۸)
أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى
﴿۱۹﴾
به من خبر دهيد آيا بتهاي «لات» و «عزي»… (۱۹)
وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى
﴿۲۰﴾
و منات كه سومين آنها است (دختران خدا هستند)؟! (۲۰)
|
||