ParsQuran
سوره ۴۳: الزخرف - جزء ۲۵ - ترجمه خرمشاهی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
حم ﴿۱﴾
حم [حا ميم‏] (۱)
وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾
سوگند به كتاب روشنگر (۲)
إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۳﴾
ما آن را به هيئت قرآنى عربى پديد آورده‏ايم، باشد كه تعقل كنيد (۳)
وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿۴﴾
و آن بلندمرتبه و حكمت‏آميز است و در ام‏الكتاب در نزد ماست‏ (۴)
أَفَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَنْ كُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِينَ ﴿۵﴾
آيا به خاطر آنكه شما قومى گزافكار هستيد، پند [قرآن‏] را از شما باز داريم؟ (۵)
وَكَمْ أَرْسَلْنَا مِنْ نَبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ ﴿۶﴾
و چه بسيار پيامبر در ميان پيشينيان فرستاده‏ايم‏ (۶)
وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۷﴾
و هيچ پيامبرى به نزد آنان نيامد مگر آنكه او را ريشخند كردند (۷)
فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الْأَوَّلِينَ ﴿۸﴾
آنگاه دست درازتر از آنان را نابود كرديم، و سرنوشت پيشينيان تكرار شد (۸)
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ﴿۹﴾
و اگر از آنان پرسى كه آسمانها و زمين را چه كسى آفريده است، بى‏شك گويند خداوند پيروزمند دانا آنها را آفريده است‏ (۹)
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۰﴾
همان كسى كه زمين را آسايشگاه شما ساخت و در آن راههايى پديد آورد باشد كه راه يابيد (۱۰)
وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ ﴿۱۱﴾
و همان كسى كه از آسمان آبى به اندازه فرو فرستاد، آنگاه بدان سرزمينى پژمرده را زنده ساختيم، [شما هم‏] بدين‏سان [از گورها] بيرون آورده شويد (۱۱)
وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ ﴿۱۲﴾
و همان كسى كه همه گونه‏ها را آفريد و براى شما از كشتيها و چارپايان مركوب ساخت‏ (۱۲)
لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ ﴿۱۳﴾
كه بر پشت آن برآييد و سپس نعمت پروردگارتان را آنگاه كه بر آن بر آمديد، ياد كنيد و بگوييد پاكا كسى كه اين را رام ما ساخت و ما بر آن توانا نبوديم‏ (۱۳)
وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ ﴿۱۴﴾
و ما به [درگاه‏] پروردگارمان روى مى‏آوريم‏ (۱۴)
وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾
و براى او از بندگانش فرزندى قائل شدند، بى‏گمان انسان، ناسپاسى آشكار است‏ (۱۵)
أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاكُمْ بِالْبَنِينَ ﴿۱۶﴾
آيا از آنچه آفريده است براى خود دختران را برگزيده است و شما را به داشتن پسران، برگزيده است؟ (۱۶)
وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ ﴿۱۷﴾
و چون هر يك از آنان را به آنچه براى خداوند مثل مى‏زند [دختر]، خبر دهند، چهره‏اش سياه شود و اندوه خود را فرو خورد (۱۷)
أَوَمَنْ يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ ﴿۱۸﴾
آيا كسى كه در زر و زيور پرورش يافته است [دختر] كه در جدل هم ناتوان است [شايسته نسبت دادن به خداوند است؟] (۱۸)
وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ ﴿۱۹﴾
و مدعى شدند كه فرشتگان كه خود بندگان خداوند رحمان‏اند، مادينه‏اند، آيا آفرينش آنان را شاهد بوده‏اند؟ كه [در اين صورت‏] زودا كه شهادت ايشان نوشته شود، و بازخواست شوند (۱۹)
وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُمْ مَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۲۰﴾
و گويند اگر خداوند رحمان مى‏خواست ما آنان [فرشتگان‏] را نمى‏پرستيديم، آنان را به اين امر، علمى نيست، ايشان جز دروغ نمى‏بافند (۲۰)
أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ ﴿۲۱﴾
يا شايد به آنان كتابى پيش از آن داده‏ايم كه ايشان به آن متمسك‏اند؟ (۲۱)
بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ ﴿۲۲﴾
بلكه گويند ما پدرانمان را بر شيوه‏اى يافته‏ايم، و با پيروى از آنان رهيافته‏ايم‏ (۲۲)
وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ ﴿۲۳﴾
و بدين‏سان پيش از تو در هيچ آبادى، هشداردهنده‏اى نفرستاديم مگر آنكه ناز پروردگانش گفتند ما پدرانمان را بر شيوه‏اى يافته‏ايم، و ما در پى آنان دنباله روانيم‏ (۲۳)
قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ ﴿۲۴﴾
بگو حتى اگر براى شما راهنماتر از آنچه پدرانتان را پيرو آن يافتيد، بياورم؟ گفتند ما رسالت شما را منكريم‏ (۲۴)
فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۲۵﴾
آنگاه از ايشان داد ستانديم، پس بنگر كه سرانجام دروغ انگاران چه بوده است‏ (۲۵)
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ ﴿۲۶﴾
و چنين بود كه ابراهيم به پدرش و قومش گفت همانا من از آنچه مى‏پرستيد برى و بركنارم‏ (۲۶)
إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ ﴿۲۷﴾
مگر از كسى كه مرا آفريده است و همو مرا هدايت فرمايد (۲۷)
وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾
و آن [انديشه توحيد] را سخنى ماندگار در ميان احفاد او قرار داد، باشد كه به راه آيند (۲۸)
بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُبِينٌ ﴿۲۹﴾
آرى اينان و پدرانشان را بهره‏مند ساخته‏ام تا آنكه [دين‏] حق و پيامبرى آشكار به نزد آنان آمد (۲۹)
وَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُونَ ﴿۳۰﴾
و چون [دين‏] حق به نزد آنان آمد، گفتند اين جادوست و ما منكر آنيم‏ (۳۰)
وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ ﴿۳۱﴾
و گفتند چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از آن دو شهر [مكه و طائف‏] فرود نيامده است‏ (۳۱)
أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ﴿۳۲﴾
آيا ايشان رحمت پروردگارت را تقسيم مى‏كنند [نه بلكه‏] ما زيستمايه‏شان را در زندگانى دنيا در ميان آنان تقسيم مى‏كنيم، و بعضى از ايشان را بر بعضى ديگر به درجاتى برتر داشتيم تا بعضى از آنان بعضى ديگر را به بيگارى بگيرند، و رحمت پروردگارت بهتر است از آنچه گرد مى‏آورند (۳۲)
وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ ﴿۳۳﴾
و اگر اين نبود كه [نمى‏خواستيم‏] مردم امت يگانه‏اى [در كفر] شوند، براى خانه‏هاى كسانى كه بر خداوند رحمان كفر مى‏ورزيدند، سقفهايى سيمين پديد مى‏آورديم، و نيز نردبانهايى [از سيم‏] كه بر آنها بالا روند (۳۳)
وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ ﴿۳۴﴾
و نيز براى خانه‏هايشان درهايى [از سيم‏] و تختهايى [قرار مى‏داديم‏] كه بر آنها تكيه زنند (۳۴)
وَزُخْرُفًا وَإِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۳۵﴾
و زر و زيورهايى، و همه اينها كالاى زندگانى دنياست، و آخرت در نزد پروردگارت از آن پرهيزگاران است‏ (۳۵)
وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ﴿۳۶﴾
و هر كس از ياد خداى رحمان دل بگرداند، براى او شيطانى بگماريم كه او همنشين اوست‏ (۳۶)
وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۳۷﴾
و آنان ايشان را از راه [راست‏] باز دارند، و گمان برند كه خود رهيافته‏اند (۳۷)
حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ ﴿۳۸﴾
تا آنكه به نزد ما آيد [و به آن شيطان‏] گويد كاش بين من و تو فاصله مشرق و مغرب بود، و چه بد همنشينى است‏ (۳۸)
وَلَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ﴿۳۹﴾
و هرگز چون ستم [/شرك‏]ورزيده‏ايد، اين روز [اين امر] سودتان ندهد كه در عذاب مشتركيد (۳۹)
أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۴۰﴾
آيا تو به ناشنوايان [پيام خود را] مى‏شنوانى، يا نابينايان و كسى را كه در گمراهى آشكار است، هدايت مى‏كنى؟ (۴۰)
فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ ﴿۴۱﴾
پس اگر تو را [از دنيا] ببريم، در آن صورت از ايشان داد مى‏ستانيم‏ (۴۱)
أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْنَاهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ ﴿۴۲﴾
يا اگر به تو آنچه [از عذاب‏] به ايشان وعده داده‏ايم نشان دهيم، در هر صورت، بر ايشان تواناييم‏ (۴۲)
فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۴۳﴾
به آنچه بر تو وحى شده است، تمسك كن [و بدان كه‏] تو بر راه راست هستى‏ (۴۳)
وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ﴿۴۴﴾
و آن يادآورى براى تو و قوم توست، و زودا كه باز خواست شويد (۴۴)
وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ﴿۴۵﴾
و از [پيروان‏] پيامبران ما، كسانى كه پيش از تو فرستاده‏ايم بپرس، كه آيا به جاى خداوند رحمان، خدايانى را حكم كرده‏ايم كه پرستيده شوند؟ (۴۵)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۶﴾
و به راستى موسى را همراه با پديده‏هاى شگرفمان به سوى فرعون و بزرگان قومش فرستاديم، آنگاه گفت من پيامبر پروردگار جهانيانيم‏ (۴۶)
فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِآيَاتِنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا يَضْحَكُونَ ﴿۴۷﴾
چون پديده‏هاى شگرف ما را براى آنان آورد، آنگاه بود كه به آنها مى‏خنديدند (۴۷)
وَمَا نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۴۸﴾
و هيچ پديده شگرفى به آنان ننمايانديم مگر آنكه از همانندش بزرگتر بود، و ايشان را با عذاب فرو گرفتيم باشد كه به راه آيند (۴۸)
وَقَالُوا يَا أَيُّهَ السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ ﴿۴۹﴾
و گفتند اى ساحر [ارجمند] براى ما به درگاه پروردگارت -با عهدى كه با تو دارددعا كن كه ما هم رهيافته‏ايم‏ (۴۹)
فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنْكُثُونَ ﴿۵۰﴾
و چون عذاب را از آنان بر طرف ساختيم، آنگاه بود كه پيمان شكنى كردند (۵۰)
وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿۵۱﴾
و فرعون در ميان قومش [چنين‏] آواز در داد كه اى قوم من آيا فرمانروايى مصر از آن من نيست و آيا اين رودها از زير [كوشك‏] من روان نيست، آيا نمى‏نگريد؟ (۵۱)
أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ ﴿۵۲﴾
بلكه من بهترم از اين كسى كه بى‏مقدار است، و نزديك نيست كه سخن واضح بگويد (۵۲)
فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ ﴿۵۳﴾
پس چرا دستبندهايى زرين براى او نازل نشده، يا چرا با او فرشتگانى نيامده‏اند كه همراهى كنند؟ (۵۳)
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۵۴﴾
پس قومش را از راه به در برد، آنگاه از او پيروى كردند كه ايشان [در برابر خداوند] قومى نافرمان بودند (۵۴)
فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۵۵﴾
و چون ما را به خشم آوردند، از ايشان انتقام گرفتيم، و همگيشان را غرقه ساختيم‏ (۵۵)
فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلًا لِلْآخِرِينَ ﴿۵۶﴾
و آنان را پيشينه و مايه عبرت واپسينان گردانديم‏ (۵۶)
وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ ﴿۵۷﴾
و چون [آفرينش‏] پسر مريم مثل زده شد، آنگاه قوم تو از آن بانگ [به ريشخند] برداشتند (۵۷)
وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ ﴿۵۸﴾
و گفتند آيا خدايان ما بهترند يا او؟ و اين مثل را براى تو نزدند مگر از راه جدل، آرى كه قومى ستيزه‏جو هستند (۵۸)
إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۵۹﴾
او جز بنده‏اى نيست كه بر او نعمتها ارزانى داشته‏ايم، و او را براى بنى‏اسرائيل مايه عبرت ساخته‏ايم‏ (۵۹)
وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مَلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ ﴿۶۰﴾
و اگر مى‏خواستيم به جاى شما فرشتگانى در روى زمين پديد مى‏آورديم كه جانشين شوند (۶۰)
وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۶۱﴾
و همانا او [عيسى يا قرآن‏] نشانه قيامت است، پس هرگز در آن شك نداشته باشيد، و از من پيروى كنيد، اين راهى راست است‏ (۶۱)
وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۶۲﴾
و شيطان راه شما را نزند، كه او دشمن آشكار شماست‏ (۶۲)
وَلَمَّا جَاءَ عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۶۳﴾
و چون عيسى پديده‏هاى شگرف را آورد، گفت به راستى براى شما حكمت آورده‏ام، و براى شما بعضى از امورى را كه در آن اختلاف نظر داريد روشن مى‏سازم، پس از خداوند پروا و از من پيروى كنيد (۶۳)
إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۶۴﴾
بى‏گمان خداوند پروردگار من است و پروردگار شماست، او را بپرستيد كه راه راست همين است‏ (۶۴)
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ ﴿۶۵﴾
ولى گروه مشركان در ميان خود به اختلاف سخن گفتند، پس واى بر ستمگران [مشرك‏] از عذاب روزى سهمگين‏ (۶۵)
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۶۶﴾
انتظار ندارند مگر قيامت را كه به ناگهان به سراغشان آيد و ايشان ناآگاه باشند (۶۶)
الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ ﴿۶۷﴾
دوستان در چنين روزى، بعضى دشمن بعض ديگر باشند، مگر پرهيزگاران‏ (۶۷)
يَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ ﴿۶۸﴾
اى بندگانم امروز نه بيمى بر شماست و نه اندوهگين شويد (۶۸)
الَّذِينَ آمَنُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا مُسْلِمِينَ ﴿۶۹﴾
كسانى كه به آيات ما ايمان آورده‏اند و مسلمان هستند (۶۹)
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ ﴿۷۰﴾
شما و همسرانتان شادمانه به بهشت درآييد (۷۰)
يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنْتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۷۱﴾
برگرد آنان سينى‏هاى زرين و كوزه‏ها را به گردش درآورند و در آنجا هر چه دلها خواهد و ديدگان بپسندد، هست و شما در آنجا جاودانه هستيد (۷۱)
وَتِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۷۲﴾
و اين بهشتى است كه به خاطر كار و كردارتان به شما رسيده است‏ (۷۲)
لَكُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿۷۳﴾
براى شما در آنجا ميوه‏هاى بسيار هست كه از آنها مى‏خوريد (۷۳)
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ﴿۷۴﴾
بى‏گمان گناهكاران در عذاب دوزخ جاويدانند (۷۴)
لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ﴿۷۵﴾
[عذاب‏] از ايشان كاهش نيابد و آنان در آن حال دلسردند (۷۵)
وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ ﴿۷۶﴾
و ما در حق ايشان ستم نكرديم، بلكه خود [در حق خويش‏] ستمكار بودند (۷۶)
وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ ﴿۷۷﴾
و ندا در دهنداى "مالك" كاش پروردگارت كار ما را يكسره كند، گويد شما ماندگاريد (۷۷)
لَقَدْ جِئْنَاكُمْ بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ ﴿۷۸﴾
به راستى كه براى شما [دين و سخن‏] حق را آورده‏ايم، ولى بيشترينه شما ناخواهان حق هستيد (۷۸)
أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ ﴿۷۹﴾
يا در كار خود عزم و جزم داشتند، ما نيز جازم هستيم‏ (۷۹)
أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ ﴿۸۰﴾
يا شايد گمان كنند كه ما راز و رازگويى‏شان را نمى‏شنويم؟ آرى مى‏شنويم، و فرشتگان ما نزد ايشان [كار و كردارشان را] مى‏نويسند (۸۰)
قُلْ إِنْ كَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ ﴿۸۱﴾
بگو اگر براى خداى رحمان فرزندى بود، من خود نخستين پرستنده بودم (۸۱)
سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۸۲﴾
منزه و فراتر است پروردگار آسمانها و زمين صاحب عرش، از آنچه مى‏گويند (۸۲)
فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ﴿۸۳﴾
پس بگذارشان تا ژاژخايى و بازيگوشى كنند تا به ديدار آن روزشان كه وعده‏اش را به ايشان داده‏اند، برسند (۸۳)
وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ ﴿۸۴﴾
و او كسى است كه هم در آسمان خداست و هم در زمين خداست، و او فرزانه داناست‏ (۸۴)
وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۵﴾
و بزرگا كسى كه فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست از آن اوست و آگاهى از قيامت با اوست و به نزد او باز گردانده مى‏شويد (۸۵)
وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۸۶﴾
و كسانى كه [كافران‏] به جاى او [خداوند] به پرستش مى‏خوانند، داراى شفاعت نيستند، مگر [براى‏] آن كسى كه شاهد و ناظر حق باشد و ايشان مى‏دانند (۸۶)
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۸۷﴾
و اگر از ايشان بپرسى چه كسى ايشان را آفريده است، بى‏شك خواهند گفت خداوند، پس چگونه بيراهه مى‏روند؟ (۸۷)
وَقِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۸۸﴾
و سوگند به سخن او [محمد] كه يارب گويد، اينان قومى هستند كه ايمان نمى‏آورند (۸۸)
فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۸۹﴾
از ايشان درگذر و بگو سلام، زودا كه بدانند (۸۹)