وَكَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَيْنَاهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ
﴿۴۵﴾
كساني كه پيش از آنها بودند (نيز آيات الهي را) تكذيب كردند در حالي كه اينها به يكدهم (از قدرت و نيروي آنان) نميرسند، (آري) آنها رسولان مرا تكذيب كردند و ببين مجازات من (نسبت به آنها) چگونه بود؟! (۴۵)
قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَكُمْ بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ
﴿۴۶﴾
بگو: تنها شما را به يك چيز اندرز ميدهم و آن اينكه دو نفر دو نفر، يا يكنفر يكنفر براي خدا قيام كنيد، سپس فكر خود را به كار گيريد، اين دوست و همنشين شما (محمد) هيچگونه جنون ندارد، او فقط بيم دهنده شما در برابر عذاب شديد (الهي) است. (۴۶)
قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ
﴿۴۷﴾
بگو هر اجر و پاداشي از شما خواسته ام براي خود شماست، اجر من تنها بر خداوند است و او گواه بر هر چيزي است. (۴۷)
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَّامُ الْغُيُوبِ
﴿۴۸﴾
بگو: پروردگار من حق را (بر دل پيامبران خود) ميافكند كه او علام الغيوب (و از تمام اسرار نهان آگاه) است. (۴۸)
قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ
﴿۴۹﴾
بگو: حق آمد و باطل (كاري از آن ساخته نيست) نميتواند آغازگر چيزي باشد و نه تجديد كننده آن. (۴۹)
قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ
﴿۵۰﴾
بگو: اگر من گمراه شوم از ناحيه خود گمراه ميشوم، و اگر هدايت يابم به وسيله آنچه پروردگارم به من وحي ميكند هدايت مييابم، او شنوا و نزديك است. (۵۰)
وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ
﴿۵۱﴾
اگر ببيني هنگامي كه فريادشان بلند ميشود، اما نميتوانند (از چنگال عذاب الهي) بگريزند، و آنها را از مكان نزديكي (از آنجا كه حتي انتظارش را ندارند) ميگيرند (از درماندگي آنها تعجب خواهي كرد). (۵۱)
وَقَالُوا آمَنَّا بِهِ وَأَنَّى لَهُمُ التَّنَاوُشُ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ
﴿۵۲﴾
و (در آن حال) ميگويند ايمان آورديم، ولي چگونه ميتوانند از فاصله دور به آن دسترسي پيدا كنند؟! (۵۲)
وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ
﴿۵۳﴾
آنها پيش از اين (كه در نهايت آزادي بودند) به آن كافر شدند (و نسبتهاي ناروا به آن ميدادند) و از مكان دور دستي به جهان غيب پرتاب ميشدند (بي مطالعه در باره آن قضاوت ميكردند). (۵۳)
وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ
﴿۵۴﴾
(سرانجام) ميان آنها و آنچه مورد علاقه شان بود جدائي افكنده شد، همانگونه كه به پيروان (و هم مسلكان) آنها از قبل عمل گرديد چرا كه آنها در شك و ترديد بودند. (۵۴)
|
||