قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقَالِينَ
﴿۱۶۸﴾
گفت به راستى من دشمن كردار شمايم (۱۶۸)
رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ
﴿۱۶۹﴾
پروردگارا مرا و كسان مرا از آنچه انجام مى دهند رهايى بخش (۱۶۹)
فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ
﴿۱۷۰﴾
پس او و كسانش را همگى رهانيديم (۱۷۰)
إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ
﴿۱۷۱﴾
جز پيرزنى كه از باقى ماندگان [در خاكستر آتش] بود (۱۷۱)
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ
﴿۱۷۲﴾
سپس ديگران را سخت هلاك كرديم (۱۷۲)
وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ
﴿۱۷۳﴾
و بر [سر] آنان بارانى [از آتش گوگرد] فرو ريختيم و چه بد بود باران بيم داده شدگان (۱۷۳)
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ
﴿۱۷۴﴾
قطعا در اين [عقوبت] عبرتى است و[لى] بيشترشان ايمان آورنده نبودند (۱۷۴)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ
﴿۱۷۵﴾
و در حقيقت پروردگار تو همان شكست ناپذير مهربان است (۱۷۵)
كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ
﴿۱۷۶﴾
اصحاب ايكه فرستادگان را تكذيب كردند (۱۷۶)
إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ
﴿۱۷۷﴾
آنگاه كه شعيب به آنان گفت آيا پروا نداريد (۱۷۷)
|
||