ParsQuran
سوره ۲۱: الأنبياء - جزء ۱۷ - ترجمه مکارم شیرازی

لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۱۰۳﴾
وحشت بزرگ آنها را اندوهگين نمي‏كند، و فرشتگان به استقبالشان ميروند (و مي‏گويند) اين همان روزي است كه به شما وعده داده ميشد. (۱۰۳)
يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ ﴿۱۰۴﴾
در آن روز كه آسمان را همچون طومار درهم مي‏پيچيم، (سپس) همانگونه كه آفرينش را آغاز كرديم آنرا بازمي گردانيم، اين وعده‏ اي است كه ما داده‏ ايم و قطعا آن را انجام خواهيم داد. (۱۰۴)
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴿۱۰۵﴾
ما در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم كه بندگان صالح من وارث (حكومت) زمين خواهند شد. (۱۰۵)
إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ ﴿۱۰۶﴾
در اين ابلاغ روشني است براي جمعيت عبادت كنندگان. (۱۰۶)
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۰۷﴾
ما تو را جز براي رحمت جهانيان نفرستاديم. (۱۰۷)
قُلْ إِنَّمَا يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۰۸﴾
بگو تنها چيزي كه به من وحي مي‏شود اين است كه معبود شما خداي يگانه است، آيا (با اينحال) تسليم (حق) مي‏شويد؟ (و بتها را كنار مي‏گذاريد ؟). (۱۰۸)
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلَى سَوَاءٍ وَإِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ مَا تُوعَدُونَ ﴿۱۰۹﴾
اگر (با اين همه) رويگردان شوند بگو من به همه شما يكسان (از عذاب الهي) اعلام خطر مي‏كنم، و نمي‏دانم آيا وعده (عذاب خدا) به شما نزديك است يا دور؟! (۱۰۹)
إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَيَعْلَمُ مَا تَكْتُمُونَ ﴿۱۱۰﴾
او سخنان آشكار را مي‏داند و آنچه را كتمان مي‏كنيد (نيز) مي‏داند (و چيزي بر او مخفي نيست). (۱۱۰)
وَإِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿۱۱۱﴾
و من نمي‏دانم شايد اين ماجرا آزمايشي براي شماست، و بهره گيري تا مدتي (معين) (۱۱۱)
قَالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ﴿۱۱۲﴾
(و پيامبر) گفت: پروردگارا! به حق داوري فرما (و اين طغيانگران را كيفر ده) و از پروردگار رحمان در برابر نسبتهاي نارواي شما استمداد مي‏طلبم. (۱۱۲)