ParsQuran
سوره ۲۱: الأنبياء - جزء ۱۷ - ترجمه مکارم شیرازی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ ﴿۱﴾
حساب مردم به آنها نزديك شده اما آنها در غفلتند و رويگردانند! (۱)
مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ ﴿۲﴾
هر يادآوري تازهاي از طرف پروردگارشان براي آنها بيايد با لعب و شوخي به آن گوش فرا ميدهند. (۲)
لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿۳﴾
در حالي كه قلوبشان در لهو و بيخبري فرو رفته است، و اين ستمگران پنهاني نجوي ميكنند (و مي‏گويند) آيا جز اينست كه اين يك بشري همچون شماست ؟ آيا شما به سراغ سحر ميرويد با اينكه مي‏بينيد؟! (۳)
قَالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۴﴾
(اما پيامبر) گفت پروردگار من همه سخنان را چه در آسمان باشد و چه در زمين ميداند و او شنوا و داناست. (۴)
بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْيَأْتِنَا بِآيَةٍ كَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ﴿۵﴾
آنها گفتند (آنچه را محمد آورده وحي نيست) بلكه خوابهاي آشفته است، اصلا او به دروغ آنرا به خدا بسته، نه او يك شاعر است! (اگر راست مي‏گويد) بايد معجزهاي براي ما بياورد، همانگونه كه پيامبران پيشين با معجزات فرستاده شدند. (۵)
مَا آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَفَهُمْ يُؤْمِنُونَ ﴿۶﴾
تمام آباديهائي را كه پيش از اينها هلاك كرديم (تقاضاي معجزات گوناگون كردند و پيشنهادشان عملي شد، ولي) هرگز ايمان نياوردند، آيا اينها ايمان مي‏آورند؟! (۶)
وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۷﴾
ما پيش از تو جز مرداني كه به آنها وحي ميكرديم نفرستاديم (همه انسان بودند و از جنس بشر) اگر نمي‏دانيد از اهل اطلاع بپرسيد. (۷)
وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ ﴿۸﴾
ما آنها را پيكرهائي كه غذا نخوردند قرار نداريم، آنها عمر جاويدان هم نداشتند. (۸)
ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْنَاهُمْ وَمَنْ نَشَاءُ وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ ﴿۹﴾
سپس وعدهاي را كه به آنها داده بوديم وفا كرديم، آنها و هر كس را ميخواستيم (از چنگال دشمنانشان) نجات داديم، و مسرفان را هلاك نموديم. (۹)
لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۰﴾
ما بر شما كتابي نازل كرديم كه وسيله تذكر (و بيداري) شما در آنست، آيا انديشه نمي‏كنيد؟ (۱۰)
وَكَمْ قَصَمْنَا مِنْ قَرْيَةٍ كَانَتْ ظَالِمَةً وَأَنْشَأْنَا بَعْدَهَا قَوْمًا آخَرِينَ ﴿۱۱﴾
چه بسيار مناطق آباد ستمگري را كه ما درهم شكستيم و بعد از آنها قوم ديگري روي كار آورديم. (۱۱)
فَلَمَّا أَحَسُّوا بَأْسَنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا يَرْكُضُونَ ﴿۱۲﴾
آنها هنگامي كه احساس عذاب ما را كردند ناگهان پا به فرار گذاشتند! (۱۲)
لَا تَرْكُضُوا وَارْجِعُوا إِلَى مَا أُتْرِفْتُمْ فِيهِ وَمَسَاكِنِكُمْ لَعَلَّكُمْ تُسْأَلُونَ ﴿۱۳﴾
فرار نكنيد و بازگرديد به زندگي پرناز و نعمتتان، و به مسكنهاي پر زرق و برقتان! تا سائلان بيايند و از شما تقاضا كنند (شما هم آنها را محروم بازگردانيد)! (۱۳)
قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۱۴﴾
گفتند: اي واي بر ما كه ظالم و ستمگر بوديم. (۱۴)
فَمَا زَالَتْ تِلْكَ دَعْوَاهُمْ حَتَّى جَعَلْنَاهُمْ حَصِيدًا خَامِدِينَ ﴿۱۵﴾
و همچنان اين سخن را تكرار مي‏كردند تا ريشه آنها را قطع كرديم و آنها را خاموش ساختيم! (۱۵)
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ ﴿۱۶﴾
ما آسمان و زمين و آنچه را در ميان آنهاست براي بازي نيافريديم. (۱۶)
لَوْ أَرَدْنَا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْوًا لَاتَّخَذْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فَاعِلِينَ ﴿۱۷﴾
به فرض محال اگر مي‏خواستيم سرگرمي انتخاب كنيم چيزي متناسب خود انتخاب مي‏كرديم. (۱۷)
بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ ﴿۱۸﴾
بلكه ما حق را بر سر باطل مي‏كوبيم تا آنرا هلاك سازد، و به اين ترتيب باطل محو و نابود مي‏شود، اما واي بر شما از توصيفي كه مي‏كنيد. (۱۸)
وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ ﴿۱۹﴾
براي اوست آنچه در آسمانها و زمين است، و آنها كه نزد او هستند هيچگاه از عبادتش استكبار نمي‏كنند و هرگز خسته نمي‏شوند. (۱۹)
يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ ﴿۲۰﴾
شب و روز تسبيح مي‏گويند و ضعف و سستي به خود راه نمي‏دهند. (۲۰)
أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنْشِرُونَ ﴿۲۱﴾
آيا آنها خداياني از زمين برگزيدند كه خلق مي‏كنند و منتشر مي‏سازند؟ (۲۱)
لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۲۲﴾
اگر در آسمان و زمين خداياني جز الله بود فاسد مي‏شدند (و نظام جهان برهم مي‏خورد) منزه است خداوند پروردگار عرش از توصيفي كه آنها مي‏كنند. (۲۲)
لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ ﴿۲۳﴾
هيچكس بر كار او نمي‏تواند خرده بگيرد، ولي در كارهاي آنها جاي سؤ ال و ايراد است. (۲۳)
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۲۴﴾
آيا آنها جز خدا معبوداني برگزيدند؟ بگو دليلتانرا بياوريد اين سخن من و سخن (پيامبراني است) كه پيش از من بودند، اما اكثر آنها حق را نمي‏دانند و به اين دليل از آن رويگردانند. (۲۴)
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ﴿۲۵﴾
ما پيش از تو هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر اينكه به او وحي كرديم كه معبودي جز من نيست بنابراين تنها مرا پرستش كنيد. (۲۵)
وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ ﴿۲۶﴾
آنها گفتند خداوند رحمان فرزندي براي خود برگزيده! منزه است (از اين عيب و نقص) اينها (فرشتگان) بندگان شايسته او هستند. (۲۶)
لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ ﴿۲۷﴾
كه هرگز در سخن بر او پيشي نمي‏گيرند، و به فرمان او عمل مي‏كنند. (۲۷)
يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْيَتِهِ مُشْفِقُونَ ﴿۲۸﴾
او همه اعمال امروز و آينده آنها را مي‏داند، و هم گذشته آنها را، و آنها جز براي كسي كه خدا از او خشنود است (و اجازه شفاعتش را داده) شفاعت نمي‏كنند و از ترس او بيمناكند. (۲۸)
وَمَنْ يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَهٌ مِنْ دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ ﴿۲۹﴾
و هر كس از آنها بگويد من معبود ديگري جز خدا هستم كيفر او را جهنم مي‏دهيم، و اينگونه ستمگران را كيفر خواهيم داد. (۲۹)
أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۰﴾
آيا كافران نديدند كه آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند و ما آنها را از يكديگر باز كرديم ؟، و هر چيز زنده‏ اي را از آب قرار داديم، آيا ايمان نمي‏آورند! (۳۰)
وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ﴿۳۱﴾
و در زمين كوه‏ هاي ثابت و پابرجائي قرار داديم تا آنها در آرامش ‍ باشند، و در آن درهها و راههائي قرار داديم تا هدايت شوند. (۳۱)
وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ ﴿۳۲﴾
و آسمان را سقف محفوظي قرار داديم، ولي آنها از آيات آن رويگردانند. (۳۲)
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۳۳﴾
او كسي است كه شب و روز و خورشيد و ماه را آفريد كه هر يك از آنها در مداري در حركتند. (۳۳)
وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ ﴿۳۴﴾
ما براي هيچ انساني قبل از تو زندگي جاويدان قرار نداديم (وانگهي آيا آنها كه انتظار مرگ تو را مي‏كشند) اگر تو بميري آنها زندگي جاويدان دارند؟! (۳۴)
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ﴿۳۵﴾
هر انساني طعم مرگ را مي‏چشد، و ما شما را با بديها و نيكيها آزمايش مي‏كنيم، و سرانجام به سوي ما باز مي‏گرديد. (۳۵)
وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَهُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمَنِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۳۶﴾
هنگامي كه كافران تو را مي‏بينند كاري جز استهزا كردن ندارند (و مي‏گويند) آيا اين همان كسي است كه سخن از خدايان شما مي‏گويد؟ در حالي كه خودشان ذكر خداوند رحمن را انكار مي‏كنند. (۳۶)
خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آيَاتِي فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ ﴿۳۷﴾
(آري) انسان از عجله آفريده شده، ولي عجله نكنيد من آيات خود را به زودي به شما ارائه مي‏دهم. (۳۷)
وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۳۸﴾
آنها مي‏گويند اگر راست مي‏گوئيد اين وعده قيامت كي فرا مي‏رسد؟! (۳۸)
لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لَا يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَلَا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۳۹﴾
ولي اگر كافران مي‏دانستند زماني را كه نمي‏توانند شعله‏ هاي آتش ‍ را از صورت و از پشتهاي خود دور كنند و هيچكس آنها را ياري نمي‏كند (اينقدر در باره قيامت شتاب نمي‏كردند). (۳۹)
بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّهَا وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ ﴿۴۰﴾
آري اين مجازات الهي بصورت ناگهاني به سراغشان مي‏آيد و مبهوتشان مي‏كند آنچنانكه توانائي بر دفع آن ندارند و به آنها مهلت داده نمي‏شود. (۴۰)
وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۴۱﴾
(اگر تو را استهزا كنند نگران نباش) پيامبران پيش از تو را نيز استهزا كردند، اما سرانجام آنچه را (از عذابهاي الهي) مسخره مي‏كردند دامان استهزا كنندگان را گرفت (۴۱)
قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ مِنَ الرَّحْمَنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ ﴿۴۲﴾
بگو چه كسي شما را در شب و روز از (مجازات) خداوند رحمان نگاه مي‏دارد؟ ولي آنها از ياد پروردگارشان روي گردانند. (۴۲)
أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنَا لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَلَا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ ﴿۴۳﴾
آيا آنها خداياني دارند كه مي‏توانند از آنان در برابر ما دفاع كنند؟ (اين خدايان ساختگي حتي) نمي‏توانند خودشان را ياري دهند (تا چه رسد به ديگران) و نه از ناحيه ما بوسيله نيروئي ياري مي‏شوند. (۴۳)
بَلْ مَتَّعْنَا هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى طَالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَفَلَا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا أَفَهُمُ الْغَالِبُونَ ﴿۴۴﴾
ما آنها و پدرانشان را از نعمتها بهره مند ساختيم تا آنجا كه عمر طولاني پيدا كردند (و مايه غرور و طغيانشان شد) آيا نمي‏بينند كه ما مرتبا از زمين (و اهل آن) مي‏كاهيم آيا آنها غالبند (يا ما)؟! (۴۴)
قُلْ إِنَّمَا أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَلَا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعَاءَ إِذَا مَا يُنْذَرُونَ ﴿۴۵﴾
بگو من تنها بوسيله وحي شما را انذار مي‏كنم ولي آنها كه گوشهايشان كر است هنگامي كه انذار مي‏شوند سخنان را نمي‏شنوند! (۴۵)
وَلَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذَابِ رَبِّكَ لَيَقُولُنَّ يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۴۶﴾
اگر كمترين عذاب پروردگارت آنها را لمس كند فريادشان بلند مي‏شود اي واي ما همگي ستمگر بوديم. (۴۶)
وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ ﴿۴۷﴾
ما ترازوهاي عدل را در روز قيامت نصب مي‏كنيم، لذا به هيچكس ‍كمترين ستمي نمي‏شود، و اگر به مقدار سنگيني يكدانه خردل (كار نيك و بدي باشد) ما آنرا حاضر مي‏كنيم، و كافي است كه ما حساب كننده باشيم. (۴۷)
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِلْمُتَّقِينَ ﴿۴۸﴾
ما به موسي و هارون فرقان (وسيله جدا كردن حق از باطل) و نور و آنچه مايه يادآوري پرهيزكاران است داديم. (۴۸)
الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَهُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ ﴿۴۹﴾
همانها كه از پروردگارشان در غيب و نهان ميترسند و از قيامت بيم دارند. (۴۹)
وَهَذَا ذِكْرٌ مُبَارَكٌ أَنْزَلْنَاهُ أَفَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ ﴿۵۰﴾
و اين (قرآن) ذكر مباركي است كه (بر شما) نازل كرديم آيا آن را انكار ميكنيد؟! (۵۰)
وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ ﴿۵۱﴾
ما وسيله رشد ابراهيم را از قبل به او داديم، و از (شايستگي) او آگاه بوديم. (۵۱)
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ ﴿۵۲﴾
آن هنگام كه به پدرش (آزر) و قوم او گفت اين مجسمه‏ هاي بيروحي را كه شما همواره پرستش ميكنيد چيست ؟ (۵۲)
قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ ﴿۵۳﴾
گفتند: ما پدران خود را ديديم كه آنها را عبادت ميكنند! (۵۳)
قَالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۵۴﴾
گفت: مسلما شما و هم پدرانتان در گمراهي آشكاري بودهايد. (۵۴)
قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ ﴿۵۵﴾
گفتند: تو مطلب حقي براي ما آوردهاي يا شوخي ميكني؟! (۵۵)
قَالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۵۶﴾
گفت: (كاملا حق آوردهام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمين است كه آنها را ايجاد كرده و من از گواهان اين موضوعم. (۵۶)
وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ ﴿۵۷﴾
و بخدا سوگند نقشهاي براي نابودي بتهايتان در غياب شما طرح مي‏كنم. (۵۷)
فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ ﴿۵۸﴾
سرانجام (با استفاده از يك فرصت مناسب) همه آنها - جز بت بزرگشان را - قطعه قطعه كرد، تا به سراغ او بيايند (و او حقايق را بازگو كند). (۵۸)
قَالُوا مَنْ فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۹﴾
گفتند: هر كس با خدايان ما چنين كرده قطعا از ستمگران است (و بايد كيفر ببيند)! (۵۹)
قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ ﴿۶۰﴾
(گروهي) گفتند: شنيديم جواني از (مخالفت با) بتها سخن ميگفت كه او را ابراهيم ميگفتند. (۶۰)
قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ ﴿۶۱﴾
(عدهاي) گفتند: او را در برابر چشم مردم بياوريد تا گواهي دهند. (۶۱)
قَالُوا أَأَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿۶۲﴾
(هنگامي كه ابراهيم را حاضر كردند) گفتند تو اين كار را با خدايان ما كردهاي، اي ابراهيم؟! (۶۲)
قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ ﴿۶۳﴾
گفت: بلكه بزرگشان كرده باشد! از آنها سؤ ال كنيد اگر سخن مي‏گويند!! (۶۳)
فَرَجَعُوا إِلَى أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۶۴﴾
آنها به وجدان خود بازگشتند و (به خود) گفتند: حقا كه شما ستمگريد. (۶۴)
ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاءِ يَنْطِقُونَ ﴿۶۵﴾
سپس بر سرهاشان واژگونه شدند (و حكم وجدان را به كلي فراموش كردند و گفتند:) تو ميداني كه اينها سخن نمي‏گويند! (۶۵)
قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ ﴿۶۶﴾
(ابراهيم) گفت: آيا جز خدا چيزي را ميپرستيد كه نه كمترين سودي براي شما دارد، و نه زياني مي‏رساند (كه به سودشان چشم دوخته باشيد يا از زيانشان بترسيد). (۶۶)
أُفٍّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۷﴾
اف بر شما و بر آنچه غير از خدا پرستش ميكنيد، آيا انديشه نمي‏كنيد (و عقل نداريد)؟! (۶۷)
قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ ﴿۶۸﴾
گفتند: او را بسوزانيد و خدايان خود را ياري كنيد، اگر كاري از شما ساخته است. (۶۸)
قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿۶۹﴾
(سرانجام او را به درياي آتش افكندند ولي ما) گفتيم: اي آتش ‍ سرد و سالم بر ابراهيم باش. (۶۹)
وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ ﴿۷۰﴾
آنها ميخواستند ابراهيم را با اين نقشه نابود كنند، ولي ما آنها را زيانكارترين مردم قرار داديم. (۷۰)
وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ ﴿۷۱﴾
و او و لوط را به سرزمين (شام) كه آنرا براي همه جهانيان پر بركت ساختيم نجات داديم. (۷۱)
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ ﴿۷۲﴾
و اسحاق، و علاوه بر او، يعقوب را به وي بخشيديم، و همه آنها را مرداني صالح قرار داديم. (۷۲)
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ ﴿۷۳﴾
و آنها را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت ميكردند، و انجام كارهاي نيك و برپا داشتن نماز و اداي زكات را به آنها وحي كرديم، و آنها فقط مرا عبادت ميكردند. (۷۳)
وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ تَعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ ﴿۷۴﴾
و لوط را (به يادآور) كه به او حكم و علم داديم، و از شهري كه اعمال زشت و كثيف انجام ميدادند رهائي بخشيديم، چرا كه آنها مردم بد و فاسقي بودند. (۷۴)
وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۷۵﴾
و او را در رحمت خود داخل كرديم، او از صالحان بود. (۷۵)
وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿۷۶﴾
و نوح را (به يادآور) هنگامي كه پيش از آنها (ابراهيم و لوط) پروردگار خود را خواند، ما دعاي او را مستجاب كرديم، او و خاندانش ‍ را از اندوه بزرگ نجات داديم. (۷۶)
وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۷۷﴾
و او را در برابر جمعيتي كه آيات ما را تكذيب كرده بودند ياري نموديم، چرا كه آنها قوم بدي بودند، لذا همه را غرق كرديم. (۷۷)
وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ ﴿۷۸﴾
و داود و سليمان را (بخاطر آور)، هنگامي كه در باره كشتزاري كه گوسفندان قوم آنرا شبانه چريده (و خراب كرده) بودند داوري ميكردند، و ما شاهد قضاوت آنها بوديم. (۷۸)
فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ ﴿۷۹﴾
ما (حكم واقعي) آن را به سليمان تفهيم كرديم، و به هر يك از آنها (شايستگي) داوري، و علم داديم، و كوهها و پرندگان را مسخر داود ساختيم كه با او تسبيح (خدا) ميگفتند، و ما قادر بر انجام اين كار بوديم. (۷۹)
وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاكِرُونَ ﴿۸۰﴾
و ساختن زره را به او تعليم داديم، تا شما را در جنگهايتان حفظ كند آيا شكر (اين نعمتهاي خدا را) ميگذاريد؟! (۸۰)
وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ ﴿۸۱﴾
و تندباد را مسخر سليمان ساختيم كه به فرمان او به سوي سرزميني كه آنرا پربركت كرده بوديم حركت ميكرد، و ما از همه چيز آگاه بودهايم. (۸۱)
وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ ﴿۸۲﴾
و گروهي از شياطين را (نيز) مسخر او قرار داديم كه برايش (در درياها) غواصي ميكردند و كارهائي غير از اين براي او انجام ميدادند و ما آنها را (از تمرد و سركشي) حفظ ميكرديم. (۸۲)
وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۸۳﴾
و ايوب را (به ياد آور) هنگامي كه پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) بدحالي و مشكلات به من روي آورده و تو ارحم الراحميني. (۸۳)
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ ﴿۸۴﴾
ما دعاي او را مستجاب كرديم، و ناراحتيهائي را كه داشت برطرف ساختيم، و خاندانش را به او بازگردانديم، و همانندشان را بر آنها افزوديم، تا رحمتي از سوي ما باشد، و تذكري براي عبادت كنندگان. (۸۴)
وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿۸۵﴾
و اسماعيل و ادريس و ذا الكفل را (به ياد آور) كه همه از صابران بودند. (۸۵)
وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۸۶﴾
و ما آنها را در رحمت خود داخل كرديم چرا كه آنها از صالحان بودند. (۸۶)
وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۷﴾
و ذا النون (يونس) را (به ياد آور)، در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت، و چنين مي‏پنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، (اما موقعي كه در كام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمتها (ي متراكم) فرياد زد خداوندا! جز تو معبودي نيست، منزهي تو، من از ستمكاران بودم. (۸۷)
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾
ما دعاي او را به اجابت رسانديم، و از آن اندوه نجاتش بخشيديم، و همينگونه مؤ منان را نجات مي‏دهيم. (۸۸)
وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ ﴿۸۹﴾
و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (و عرض كرد) پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندي به من عطا كن) و تو بهترين وارثاني. (۸۹)
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ ﴿۹۰﴾
ما دعاي او را مستجاب كرديم، و يحيي را به او بخشيديم، و همسرش را براي او اصلاح كرديم، چرا كه آنها در نيكيها سرعت مي‏كردند، و بخاطر عشق (به رحمت) و ترس (از عذاب) ما را مي‏خواندند، و براي ما خاشع بودند (خضوعي تواءم با ادب و ترس از مسئوليت). (۹۰)
وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۹۱﴾
و به ياد آور زني را كه دامان خود را از آلودگي به بيعفتي پاك نگه داشت، و ما از روح خود در او دميديم، و او و فرزندش (مسيح) را نشانه بزرگي براي جهانيان قرار داديم. (۹۱)
إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ ﴿۹۲﴾
اين (پيامبران بزرگي كه به آنها اشاره كرديم و پيروان آنها) همه امت واحدي بودند (و پيرو يك هدف) و من پروردگار شما هستم، مرا پرستش كنيد. (۹۲)
وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ ﴿۹۳﴾
(گروهي از پيروان ناآگاه) كار خود را به تفرقه در ميانشان كشاندند (ولي سرانجام) همگي به سوي ما باز مي‏گردند. (۹۳)
فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ ﴿۹۴﴾
هر كس چيزي از اعمال صالح را بجا آورد در حالي كه ايمان داشته باشد، كوششهاي او ناسپاسي نخواهد شد، و ما تمام اعمال آنها را مي‏نويسيم (تا دقيقا همه پاداش داده شود). (۹۴)
وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿۹۵﴾
حرام است بر شهرها و آباديهائي كه (بر اثر گناه) نابودشان كرديم (كه باز گردند) آنها هرگز باز نخواهند گشت! (۹۵)
حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ ﴿۹۶﴾
تا آن زمان كه ياجوج و ماجوج گشوده شوند و آنها از هر ارتفاعي به سرعت عبور مي‏كنند! (۹۶)
وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۹۷﴾
و وعده حق (قيامت) نزديك مي‏شود، در آن هنگام چشمهاي كافران از وحشت از حركت باز مي‏ماند (مي گويند) اي واي بر ما كه از اين در غفلت بوديم بلكه ما ستمگر بوديم. (۹۷)
إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ ﴿۹۸﴾
شما و آنچه غير از خدا ميپرستيد هيزم جهنم خواهيد بود و همگي در آن واردم (۹۸)
لَوْ كَانَ هَؤُلَاءِ آلِهَةً مَا وَرَدُوهَا وَكُلٌّ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۹۹﴾
اگر اينها خدايان بودند هرگز وارد آن نمي‏شدند، و همه در آن جاودانه خواهند بود. (۹۹)
لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَهُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ ﴿۱۰۰﴾
آنها در آن ناله‏ هاي دردناك دارند، و چيزي نمي‏شنوند! (۱۰۰)
إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَى أُولَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ ﴿۱۰۱﴾
(اما) كساني كه وعده نيك از قبل به آنها دادهايم (يعني مؤ منان صالح) از آن دور نگاهداشته مي‏شوند. (۱۰۱)
لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ ﴿۱۰۲﴾
آنها صداي آتش دوزخ را نمي‏شنوند و در آنچه دلشان بخواهد جاودانه متنعم هستند. (۱۰۲)
لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۱۰۳﴾
وحشت بزرگ آنها را اندوهگين نمي‏كند، و فرشتگان به استقبالشان ميروند (و مي‏گويند) اين همان روزي است كه به شما وعده داده ميشد. (۱۰۳)
يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ ﴿۱۰۴﴾
در آن روز كه آسمان را همچون طومار درهم مي‏پيچيم، (سپس) همانگونه كه آفرينش را آغاز كرديم آنرا بازمي گردانيم، اين وعده‏ اي است كه ما داده‏ ايم و قطعا آن را انجام خواهيم داد. (۱۰۴)
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴿۱۰۵﴾
ما در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم كه بندگان صالح من وارث (حكومت) زمين خواهند شد. (۱۰۵)
إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ ﴿۱۰۶﴾
در اين ابلاغ روشني است براي جمعيت عبادت كنندگان. (۱۰۶)
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۰۷﴾
ما تو را جز براي رحمت جهانيان نفرستاديم. (۱۰۷)
قُلْ إِنَّمَا يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۰۸﴾
بگو تنها چيزي كه به من وحي مي‏شود اين است كه معبود شما خداي يگانه است، آيا (با اينحال) تسليم (حق) مي‏شويد؟ (و بتها را كنار مي‏گذاريد ؟). (۱۰۸)
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلَى سَوَاءٍ وَإِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ مَا تُوعَدُونَ ﴿۱۰۹﴾
اگر (با اين همه) رويگردان شوند بگو من به همه شما يكسان (از عذاب الهي) اعلام خطر مي‏كنم، و نمي‏دانم آيا وعده (عذاب خدا) به شما نزديك است يا دور؟! (۱۰۹)
إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَيَعْلَمُ مَا تَكْتُمُونَ ﴿۱۱۰﴾
او سخنان آشكار را مي‏داند و آنچه را كتمان مي‏كنيد (نيز) مي‏داند (و چيزي بر او مخفي نيست). (۱۱۰)
وَإِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿۱۱۱﴾
و من نمي‏دانم شايد اين ماجرا آزمايشي براي شماست، و بهره گيري تا مدتي (معين) (۱۱۱)
قَالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ﴿۱۱۲﴾
(و پيامبر) گفت: پروردگارا! به حق داوري فرما (و اين طغيانگران را كيفر ده) و از پروردگار رحمان در برابر نسبتهاي نارواي شما استمداد مي‏طلبم. (۱۱۲)