ParsQuran
سوره ۲: البقرة - جزء ۲, ۳ - ترجمه مکارم شیرازی

وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۴۷﴾
و پيامبرشان به آنها گفت: خداوند (طالوت) را براي زمامداري شما مبعوث (و انتخاب) كرده است، گفتند: چگونه او بر ما حكومت كند، با اينكه ما از او شايسته تريم، و او ثروت زيادي ندارد؟! گفت: خدا او را بر شما برگزيده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشيده است. خداوند، ملكش را به هر كس بخواهد، مي‏بخشد، و احسان خداوند، وسيع است، و (از لياقت افراد براي منصبها) آگاه است. (۲۴۷)
وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۲۴۸﴾
و پيامبرشان به آنها گفت: نشانه حكومت او، اين است كه (صندوق عهد) به سوي شما خواهد آمد. (همان صندوقي كه) در آن، آرامشي از پروردگار شما، و يادگارهاي خاندان موسي و هارون قرار دارد، در حالي كه فرشتگان، آن را حمل مي‏كنند. در اين موضوع، نشانه‏ اي (روشن) براي شماست، اگر ايمان داشته باشيد. (۲۴۸)
فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿۲۴۹﴾
و هنگامي كه طالوت (به فرماندهي لشكر بني اسرائيل منصوب شد، و) سپاهيان را با خود بيرون برد، به آنها گفت: خداوند، شما را به وسيله يك نهر آب، آزمايش مي‏كند، آنها (كه به هنگام تشنگي،) از آن بنوشند، از من نيستند، و آنها كه جز يك پيمانه با دست خود، بيشتر از آن نخورند، از من هستند! جز عده كمي، همگي از آن آب نوشيدند. سپس هنگامي كه او، و افرادي كه با او ايمان آورده بودند، (و از بوته آزمايش، سالم به در آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از كمي نفرات خود، ناراحت شدند، و عده‏ اي) گفتند: امروز، ما توانايي مقابله با جالوت و سپاهيان او را نداريم. اما آنها كه مي‏دانستند خدا را ملاقات خواهند كرد (و به روز رستاخيز، ايمان داشتند) گفتند، چه بسيار گروههاي كوچكي كه به فرمان خدا، بر گروههاي عظيمي پيروز شدند! و خداوند، با صابران (و استقامت كنندگان) است. (۲۴۹)
وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۲۵۰﴾
و هنگامي كه در برابر جالوت و سپاهيان او قرار گرفتند گفتند: پروردگارا! پيمانه شكيبايي و استقامت را بر ما بريز! و قدمهاي ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعيت كافران، پيروز بگردان! (۲۵۰)
فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾
سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزيمت وا داشتند. و «داوود» (نوجوان نيرومند و شجاعي كه در لشكر طالوت بود)، جالوت را كشت، و خداوند، حكومت و دانش را به او بخشيد، و از آنچه مي‏خواست به او تعليم داد. و اگر خداوند، بعضي از مردم را به وسيله بعضي ديگر دفع نمي‏كرد، زمين را فساد فرا مي‏گرفت، ولي خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان دارد. (۲۵۱)
تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۲۵۲﴾
اينها، آيات خداست كه به حق، بر تو مي‏خوانيم، و تو، از رسولان (ما) هستي. (۲۵۲)
تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ ﴿۲۵۳﴾
بعضي از آن رسولان را بر بعضي ديگر برتري داديم، برخي از آنها، خدا با او سخن مي‏گفت، و بعضي را درجاتي برتر داد، و به عيسي بن مريم، نشانه‏ هاي روشن داديم، و او را با روح القدس تاييد نموديم، (ولي فضيلت و مقام آن پيامبران، مانع اختلاف امتها نشد). و اگر خدا مي‏خواست، كساني كه بعد از آنها بودند، پس از آن همه نشانه‏ هاي روشن كه براي آنها آمد، جنگ و ستيز نمي‏كردند، (اما خدا مردم را مجبور نساخته، و آنها را در پيمودن راه سعادت، آزاد گذارده است،) ولي اين امتها بودند كه با هم اختلاف كردند، بعضي ايمان آوردند و بعضي كافر شدند، (و جنگ و خونريزي بروز كرد). (۲۵۳)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۵۴﴾
اي كساني كه ايمان آورده‏ ايد! از آنچه به شما روزي داده‏ ايم، انفاق كنيد! پيش از آنكه روزي فرا رسد كه در آن، نه خريد و فروش است (تا بتوانيد سعادت و نجات از كيفر را براي خود خريداري كنيد)، و نه دوستي (و رفاقتهاي مادي سودي دارد)، و نه شفاعت، (زيرا شما شايسته شفاعت نخواهيد بود). و كافران، خود ستمگرند، (هم به خودشان ستم مي‏كنند، هم به ديگران). (۲۵۴)
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿۲۵۵﴾
هيچ معبودي نيست جز خداوند يگانه زنده، كه قائم به ذات خويش است، و موجودات ديگر، قائم به او هستند، هيچگاه خواب سبك و سنگيني او را فرا نمي‏گيرد، (و لحظهاي از تدبير جهان هستي، غافل نمي‏ماند،) آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آن اوست، كيست كه در نزد او، جز به فرمان او شفاعت كند؟! (بنابراين، شفاعت شفاعت كنندگان، براي آنها كه شايسته شفاعت اند، از مالكيت مطلقه او نميكاهد). آنچه را در پيش روي آنها ( بندگان) و پشت سرشان است مي‏داند، (و گذشته و آينده، در پيشگاه علم او، يكسان است). و كسي از علم او آگاه نمي‏گردد، جز به مقداري كه او بخواهد. (اوست كه به همه چيز آگاه است، و علم و دانش محدود ديگران، پرتوي از علم بيپايان و نامحدود اوست). تخت (حكومت) او، آسمانها و زمين را در بر گرفته، و نگاهداري آن دو ( آسمان و زمين)، او را خسته نمي‏كند. بلندي مقام و عظمت، مخصوص اوست. (۲۵۵)
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۵۶﴾
در قبول دين، اكراهي نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافي، روشن شده است. بنابراين، كسي كه به طاغوت (بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمي چنگ زده است، كه گسستن براي آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست. (۲۵۶)