فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا
﴿۲۹﴾
(مريم) اشاره به او كرد، گفتند ما چگونه با كودكي كه در گاهواره است سخن بگوئيم؟! (۲۹)
قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا
﴿۳۰﴾
(ناگهان عيسي زبان به سخن گشود) گفت من بنده خدايم به من كتاب (آسماني) داده و مرا پيامبر قرار داده است. (۳۰)
وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا
﴿۳۱﴾
و مرا وجودي پر بركت قرار داده در هر كجا باشم، و مرا توصيه به نماز و زكات مادام كه زنده ام كرده است. (۳۱)
وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا
﴿۳۲﴾
و مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داده، و جبار و شقي قرار نداده است. (۳۲)
وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا
﴿۳۳﴾
و سلام (خدا) بر من آن روز كه متولد شدم و آنروز كه ميميرم و آنروز كه زنده برانگيخته ميشوم. (۳۳)
ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ
﴿۳۴﴾
اينست عيسي بن مريم، گفتار حقي كه در آن ترديد ميكنند. (۳۴)
مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ
﴿۳۵﴾
هرگز براي خدا شايسته نبود فرزندي انتخاب كند، منزه است او، هر گاه چيزي را فرمان دهد ميگويد: موجود باش! آن هم موجود ميشود. (۳۵)
وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ
﴿۳۶﴾
و خداوند پروردگار من و شماست، او را پرستش كنيد اينست راه راست. (۳۶)
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ
﴿۳۷﴾
ولي (بعد از او) گروهها از ميان پيروان او اختلاف كردند، واي به حال كافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخيز). (۳۷)
أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا لَكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
﴿۳۸﴾
چه گوشهاي شنوا و چه چشمهاي بينائي (در آنروز) كه نزد ما ميآيند پيدا ميكنند؟ ولي اين ستمگران امروز در گمراهي آشكارند. (۳۸)
|
||