فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا
﴿۱۱﴾
او از محراب عبادتش به سوي مردم بيرون آمد و با اشاره به آنها گفت صبح و شام (به شكرانه اين نعمت) خدا را تسبيح گوئيد. (۱۱)
يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا
﴿۱۲﴾
اي يحيي! كتاب (خدا) را با قوت بگير، و ما فرمان نبوت (و عقل كافي) در كودكي به او داديم. (۱۲)
وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا
﴿۱۳﴾
و به او رحمت و محبت از ناحيه خود بخشيديم، و پاكي (روح و عمل) و او پرهيزگار بود. (۱۳)
وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُنْ جَبَّارًا عَصِيًّا
﴿۱۴﴾
او نسبت به پدر و مادرش نيكوكار بود و جبار (و متكبر) و عصيانگر نبود. (۱۴)
وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا
﴿۱۵﴾
و سلام بر او آن روز كه تولد يافت، و آن روز كه ميميرد، و آن روز كه زنده و برانگيخته ميشود. (۱۵)
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا
﴿۱۶﴾
در اين كتاب (آسماني قرآن) از مريم ياد آر، آن هنگام كه از خانواده اش جدا شد و در ناحيه شرقي قرار گرفت. (۱۶)
فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا
﴿۱۷﴾
و حجابي ميان خود و آنها افكند (تا خلوتگاهش از هر نظر براي عبادت آماده باشد) در اين هنگام ما روح خود را به سوي او فرستاديم و او در شكل انساني بيعيب و نقص بر مريم ظاهر شد. (۱۷)
قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا
﴿۱۸﴾
او (سخت ترسيد و) گفت من به خداي رحمن از تو پناه ميبرم اگر پرهيزگار هستي. (۱۸)
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا
﴿۱۹﴾
گفت من فرستاده پروردگار توام (آمده ام) تا پسر پاكيزه اي به تو ببخشم! (۱۹)
قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا
﴿۲۰﴾
گفت چگونه ممكن است فرزندي براي من باشد در حالي كه تاكنون انساني با من تماس نداشته، و زن آلوده اي هم نبوده ام؟! (۲۰)
|
||