ParsQuran
سوره ۱۸: الكهف - جزء ۱۵ - ترجمه مکارم شیرازی

أُولَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِنْ سُنْدُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا ﴿۳۱﴾
آنها كساني هستند كه بهشت جاودان از آنشان است، باغهائي از بهشت كه نهرها از زير درختان و قصرهايش جاري است، در آنجا با دستبندهائي از طلا آراسته‏ اند، و لباسهاي (فاخري) به رنگ سبز از حرير نازك و ضخيم در بر مي‏كنند، در حالي كه بر تختها تكيه كرده‏ اند، چه پاداش خوبي و چه جمع نيكوئي؟! (۳۱)
وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا رَجُلَيْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَيْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمَا زَرْعًا ﴿۳۲﴾
براي آنها مثالي بيان كن، داستان آن دو مرد را كه براي يكي از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار داديم، و در گرداگرد آن درختان نخل و در ميان اين دو زراعت پربركت. (۳۲)
كِلْتَا الْجَنَّتَيْنِ آتَتْ أُكُلَهَا وَلَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَيْئًا وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا ﴿۳۳﴾
هر دو باغ ميوه آورده بودند (ميوه‏ هاي فراوان) و چيزي فروگذار نكرده بودند، و ميان آن دو نهر بزرگي از زمين بيرون فرستاديم. (۳۳)
وَكَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَنَا أَكْثَرُ مِنْكَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا ﴿۳۴﴾
صاحب اين باغ درآمد قابل ملاحظه‏ اي داشت به همين جهت به دوستش در حالي كه به گفتگو برخاسته بود چنين گفت من از نظر ثروت از تو برترم، و نفراتم نيرومندتر است! (۳۴)
وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا ﴿۳۵﴾
و در حالي كه به خود ستم مي كرد در باغش گام نهاد و گفت من گمان نمي‏كنم هرگز اين باغ فاني و نابود شود. (۳۵)
وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِنْ رُدِدْتُ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِنْهَا مُنْقَلَبًا ﴿۳۶﴾
و باور نمي كنم قيامت برپا گردد و اگر به سوي پروردگارم بازگردم (و قيامتي در كار باشد) جايگاهي بهتر از اينجا خواهم يافت! (۳۶)
قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا ﴿۳۷﴾
دوست (با ايمان)ش در حالي كه با او به گفتگو پرداخته بود گفت: آيا به خدائي كه تو را از خاك و سپس از نطفه آفريد، و بعد از آن تو را مرد كاملي قرار داد كافر شدي؟! (۳۷)
لَكِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا ﴿۳۸﴾
ولي من كسي هستم كه «الله» پروردگار من است، و هيچكس را شريك پروردگارم قرار نمي‏دهم. (۳۸)
وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ مَالًا وَوَلَدًا ﴿۳۹﴾
تو چرا هنگامي كه وارد باغت شدي نگفتي اين نعمتي است كه خدا خواسته ؟ قوت (و نيروئي) جز از ناحيه خدا نيست، اما اگر مي بيني من از نظر مال و فرزند از تو كمترم (مطلب مهمي نيست). (۳۹)
فَعَسَى رَبِّي أَنْ يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِنْ جَنَّتِكَ وَيُرْسِلَ عَلَيْهَا حُسْبَانًا مِنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِيدًا زَلَقًا ﴿۴۰﴾
شايد پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد، و مجازات حساب شده‏ اي از آسمان بر باغ تو فرو فرستد، آنچنانكه آنرا به زمين بي گياه لغزنده‏ اي تبديل كند! (۴۰)