ParsQuran
سوره ۱۵: الحجر - جزء ۱۴ - ترجمه خرمشاهی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَقُرْآنٍ مُبِينٍ ﴿۱﴾
الر الف لام راء اين آيات كتاب آسمانى و قرآن مبين است‏ (۱)
رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ ﴿۲﴾
چه بسا كافران آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند (۲)
ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۳﴾
رهايشان كن تا بخورند و بهره‏مند شوند، و آرزوها سرگرمشان بدارد، زودا كه بدانند (۳)
وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ ﴿۴﴾
و ما [اهل‏] هيچ شهرى را نابود نكرديم مگر آنكه اجل مكتوب و معينى داشت‏ (۴)
مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ ﴿۵﴾
هيچ امتى از اجلش پيش و پس نيفتد (۵)
وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ ﴿۶﴾
و گفتند اى كسى كه قرآن بر او نازل شده است، به يقين تو ديوانه‏اى‏ (۶)
لَوْ مَا تَأْتِينَا بِالْمَلَائِكَةِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۷﴾
و اگر راست مى‏گويى چرا فرشتگان را براى ما نمى‏آورى؟ (۷)
مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا كَانُوا إِذًا مُنْظَرِينَ ﴿۸﴾
[بايد بدانند كه‏] ما فرشتگان را جز به حق نازل نمى‏كنيم، و در آن صورت هم [كه نازل كنيم‏] مهلت نخواهند يافت‏ (۸)
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿۹﴾
همانا ما قرآن را نازل كرده‏ايم و ما خود نگهبان آنيم‏ (۹)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۰﴾
و به راستى پيش از تو [پيامبرانى‏] به ميان امتهاى نخستين فرستاده‏ايم‏ (۱۰)
وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۱﴾
و هيچ پيامبرى براى آنان نيامد مگر آنكه او را ريشخند مى‏كردند (۱۱)
كَذَلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ ﴿۱۲﴾
بدين‏سان آن را در دل گناهكاران راه مى‏دهيم‏ (۱۲)
لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳﴾
[كه‏] به آن ايمان نمى‏آورند، و سنت پيشينيان [نيز چنين‏] گذشته است‏ (۱۳)
وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِيهِ يَعْرُجُونَ ﴿۱۴﴾
و اگر بر آنان درى از [درهاى‏] آسمان مى‏گشوديم و آنان به آن عروج مى‏كردند (۱۴)
لَقَالُوا إِنَّمَا سُكِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ ﴿۱۵﴾
باز بى‏شبهه مى‏گفتند ما فقط چشم‏بندى شده‏ايم، بلكه قومى جادوزده هستيم‏ (۱۵)
وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ ﴿۱۶﴾
و به راستى در آسمان برجهايى آفريديم و آن را در چشم تماشاگران آراستيم‏ (۱۶)
وَحَفِظْنَاهَا مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ ﴿۱۷﴾
و از [دستبرد] هر شيطان مطرودى محفوظ داشتيم‏ (۱۷)
إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِينٌ ﴿۱۸﴾
مگر كسى كه دزدانه [رازى‏] بشنود، كه شهابى روشن در پى او خواهد افتاد (۱۸)
وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ ﴿۱۹﴾
و زمين را گسترانيديم و در آن كوههاى استوار در انداختيم و در آن از هر چيز سنجيده‏اى رويانيديم‏ (۱۹)
وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِينَ ﴿۲۰﴾
و در آن براى شما و براى آنان كه شما روزى‏دهشان نيستيد، زيستمايه‏ها پديد آورديم‏ (۲۰)
وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ﴿۲۱﴾
و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينه‏هايش نزد ماست، و جز به اندازه معين از آن پديد نمى‏آوريم‏ (۲۱)
وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ ﴿۲۲﴾
و بادهاى بارآور را فرستاديم و از آسمان آبى فرو فرستاديم، آنگاه شما را از آن سيراب كرديم و شما خزانه‏دار آن نيستيد (۲۲)
وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ ﴿۲۳﴾
و ماييم كه زنده مى‏داريم و مى‏ميرانيم و ما بازمانده [جاويد]ايم‏ (۲۳)
وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ ﴿۲۴﴾
و پيشينيان و پسينيان‏شما را به خوبى مى‏شناسيم‏ (۲۴)
وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۲۵﴾
و بى‏گمان پروردگارت آنان را محشور مى‏گرداند، كه او فرزانه داناست‏ (۲۵)
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿۲۶﴾
و انسان [/ آدم‏] را از گل خشك بازمانده از لجنى بويناك آفريده‏ايم‏ (۲۶)
وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ ﴿۲۷﴾
و پيشتر جن [/ابليس‏] را از آتشباد آفريده بوديم‏ (۲۷)
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿۲۸﴾
و چنين بود كه پروردگارت به فرشتگان فرمود من آفريننده انسانى از گل خشك بازمانده از لجنى بويناك هستم‏ (۲۸)
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿۲۹﴾
پس چون او را سامان دادم و در آن از روح خود دميدم در برابر او به سجده در افتيد (۲۹)
فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿۳۰﴾
آنگاه فرشتگان همگى سجده بردند (۳۰)
إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى أَنْ يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿۳۱﴾
مگر ابليس كه از اينكه از سجده‏كنندگان باشد، سر باززد (۳۱)
قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿۳۲﴾
فرمود اى ابليس تو را چه مى‏شود كه از سجده‏كنندگان نيستى؟ (۳۲)
قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿۳۳﴾
گفت من كسى نيستم كه به انسانى كه از گل خشك بازمانده از لجنى بويناكش آفريده‏اى، سجده برم‏ (۳۳)
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿۳۴﴾
فرمود پس از آن [بهشت‏] بيرون شو كه تو مطرودى‏ (۳۴)
وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿۳۵﴾
و تا روز جزا بر تو لعنت باد (۳۵)
قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۳۶﴾
گفت پروردگارا پس مرا تا روزى كه [همگان‏] برانگيخته شوند، مهلت ده‏ (۳۶)
قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ ﴿۳۷﴾
فرمود تو از مهلت يافتگانى‏ (۳۷)
إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿۳۸﴾
تا روز و هنگام معين‏ (۳۸)
قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۳۹﴾
گفت پروردگارا از آنجا كه مرا فريفتى، در روى زمين در نظر آنان [بدى را نيك‏] خواهم آراست، و همگى آنان را به گمراهى خواهم كشاند (۳۹)
إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿۴۰﴾
مگر آن بندگان اخلاص يافته‏ات را (۴۰)
قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿۴۱﴾
فرمود اين راهى است كه تا به پيشگاه من مستقيم است‏ (۴۱)
إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿۴۲﴾
بدان كه بر بندگان [خالص‏] من دست نخواهى يافت، مگر كسانى از گمراهان كه از تو پيروى كنند (۴۲)
وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۴۳﴾
و بى‏گمان جهنم ميعادگاه همگى آنان است‏ (۴۳)
لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ ﴿۴۴﴾
كه هفت طبقه دارد و بخشى جدا كرده از آنان خاص هر طبقه است‏ (۴۴)
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۴۵﴾
[اما] پرهيزگاران در باغها[ى بهشتى‏] و چشمه‏سارانند (۴۵)
ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِينَ ﴿۴۶﴾
[به آنان گويند] به سلامت و در امن و امان به آنجا درآييد (۴۶)
وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ ﴿۴۷﴾
و از سينه‏هاى آنان هر گونه كينه‏اى را مى‏زداييم، و دوستانه بر تختها روياروى بنشينند (۴۷)
لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُمْ مِنْهَا بِمُخْرَجِينَ ﴿۴۸﴾
نه به آنان در آنجا خستگى و ماندگى رسد، و نه از آنجا بيرونشان كنند (۴۸)
نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۴۹﴾
به بندگان من خبر ده كه من آمرزگار مهربانم‏ (۴۹)
وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ ﴿۵۰﴾
و [در جاى خود] عذاب من هم عذابى دردناك است‏ (۵۰)
وَنَبِّئْهُمْ عَنْ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ ﴿۵۱﴾
و به آنان از مهما[نا]ن ابراهيم خبر ده‏ (۵۱)
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ ﴿۵۲﴾
هنگامى كه [فرشتگان‏] بر او وارد شدند و سلام گفتند، گفت ما از شما هراسانيم‏ (۵۲)
قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ﴿۵۳﴾
گفتند مترس ما تو را به فرزندى دانا بشارت مى‏دهيم‏ (۵۳)
قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿۵۴﴾
گفت با وجود اينكه پيرى من بالا گرفته است به من بشارت مى‏دهيد، چگونه بشارتى به من مى‏دهيد؟ (۵۴)
قَالُوا بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْقَانِطِينَ ﴿۵۵﴾
گفتند ما به راستى و درستى به تو بشارت مى‏دهيم، از نوميدان مباش‏ (۵۵)
قَالَ وَمَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ﴿۵۶﴾
گفت و جز گمراهان كسى از رحمت پروردگارش نوميد نمى‏شود (۵۶)
قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿۵۷﴾
گفت اى فرشتگان حال، كار و بار شما چيست؟ (۵۷)
قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ ﴿۵۸﴾
گفتند ما به سروقت قومى گنهكار فرستاده شده‏ايم‏ (۵۸)
إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۵۹﴾
غير از آل لوط كه ما رهاننده همگى آنان هستيم‏ (۵۹)
إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۶۰﴾
مگر همسرش كه مقدر كرده‏ايم كه از واپس‏ماندگان [در عذاب‏] باشد (۶۰)
فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ ﴿۶۱﴾
آنگاه چون فرشتگان به نزد آل لوط آمدند (۶۱)
قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ ﴿۶۲﴾
[لوط] گفت شما گروهى ناشناس هستيد (۶۲)
قَالُوا بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿۶۳﴾
گفتند نه، بلكه ما چيزى را كه آنان در آن ترديد مى‏كردند، براى تو آورده‏ايم‏ (۶۳)
وَأَتَيْنَاكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۶۴﴾
و [همان‏] حق را برايت آورده‏ايم و ما راستگوييم‏ (۶۴)
فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَيْثُ تُؤْمَرُونَ ﴿۶۵﴾
پس پاسى از شب گذشته، خانواده‏ات را همراه ببر و از پى آنان روان شو، و هيچ يك از شما باز پس ننگرد، و به جايى كه به شما دستور داده مى‏شود روانه شويد (۶۵)
وَقَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَلِكَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ ﴿۶۶﴾
و اين امر را با او در ميان گذاشتيم كه بامدادان ريشه اينان بركنده خواهد شد (۶۶)
وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿۶۷﴾
و [از سوى ديگر] مردم شهر شادى كنان باز آمدند (۶۷)
قَالَ إِنَّ هَؤُلَاءِ ضَيْفِي فَلَا تَفْضَحُونِ ﴿۶۸﴾
[لوط] گفت اينان مهمانان من هستند، مرا رسوا مسازيد (۶۸)
وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ ﴿۶۹﴾
و از خداوند پروا كنيد و مرا خوار و خفيف مسازيد (۶۹)
قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿۷۰﴾
گفتند مگر تو را از [مهمان كردن‏] مردمان نهى نكرده بوديم؟ (۷۰)
قَالَ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ ﴿۷۱﴾
گفت اگر [از طريق مشروع‏] كارى داريد، اينها دختران من هستند (۷۱)
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۷۲﴾
سوگند به جان تو كه آنان [قوم لوط] در سر مستى‏شان سرگشته بودند (۷۲)
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ ﴿۷۳﴾
آنگاه هنگام طلوع آفتاب، بانگ مرگبار آنان را فرو گرفت‏ (۷۳)
فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ ﴿۷۴﴾
و آن را زير و زبر كرديم و بر آن سنگپاره‏هايى از سنگ گل فرو باريديم‏ (۷۴)
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ ﴿۷۵﴾
در اين امر براى اشارت‏دانان مايه‏هاى عبرت است‏ (۷۵)
وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ ﴿۷۶﴾
و [آثار] آن [شهر] بر سرراهى پايدار است‏ (۷۶)
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۷۷﴾
بى‏گمان در اين امر براى مؤمنان مايه عبرت است‏ (۷۷)
وَإِنْ كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ ﴿۷۸﴾
و اهل ايكه ستمكار بودند (۷۸)
فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ ﴿۷۹﴾
از اين روى از آنان انتقام گرفتيم و آنها بر سر راهى آشكار هستند (۷۹)
وَلَقَدْ كَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ ﴿۸۰﴾
و به راستى كه "اهل حجر" پيامبران را دروغ‏زن شمردند (۸۰)
وَآتَيْنَاهُمْ آيَاتِنَا فَكَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿۸۱﴾
و معجزات خود را به آنان بخشيديم ولى از آنها رويگردان بودند (۸۱)
وَكَانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا آمِنِينَ ﴿۸۲﴾
و از كوهها خانه‏هايى [براى خود] مى‏تراشيدند كه در امان بمانند (۸۲)
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ ﴿۸۳﴾
آنگاه بامدادان بانگ مرگبار آنان را فرو گرفت‏ (۸۳)
فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۸۴﴾
و دستاوردشان [عذاب الهى را] از آنان باز نداشت‏ (۸۴)
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ ﴿۸۵﴾
و ما آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست جز به حق نيافريده‏ايم، و قيامت آمدنى است، پس [از آنان‏] در گذر و گذشتى نيكو پيشه كن‏ (۸۵)
إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ ﴿۸۶﴾
همانا پروردگارت آفرينشگر داناست‏ (۸۶)
وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ ﴿۸۷﴾
و به راستى كه به تو سبع‏المثانى و [همگى‏] قرآن عظيم را بخشيديم‏ (۸۷)
لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾
به چيزى كه اصنافى از آنان را به آن بهره‏مند گردانده‏ايم، چشم مدوز، و غم‏خوار آنان مباش و با مؤمنان فروتنى كن‏ (۸۸)
وَقُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ ﴿۸۹﴾
و بگو منم كه هشداردهنده آشكارم‏ (۸۹)
كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ ﴿۹۰﴾
همچنانكه [عذاب را] بر تفرقه‏گرايان نيز نازل كرده‏ايم‏ (۹۰)
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ ﴿۹۱﴾
كسانى كه قرآن را بخش بخش كردند (۹۱)
فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۹۲﴾
سوگند به پروردگارت كه از همگى آنان خواهيم پرسيد (۹۲)
عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾
از آنچه مى‏كرده‏اند (۹۳)
فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴿۹۴﴾
پس آنچه دستور يافته‏اى آشكار كن و از مشركان روى بگردان‏ (۹۴)
إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ ﴿۹۵﴾
ما تو را از [شر] ريشخندكنندگان كفايت [و حمايت‏] مى‏كنيم‏ (۹۵)
الَّذِينَ يَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۹۶﴾
كسانى كه در جنب خداوند به خدايى ديگر قائلند، زودا كه [حقيقت را] بدانند (۹۶)
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ ﴿۹۷﴾
و به خوبى مى‏دانيم كه از آنچه مى‏گويند دلتنگ مى‏شوى‏ (۹۷)
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ ﴿۹۸﴾
پس سپاسگزارانه پروردگارت را تسبيح گوى و از ساجدان باش‏ (۹۸)
وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ ﴿۹۹﴾
و پروردگارت را بپرست تا تو را مرگ فرارسد (۹۹)